فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

ریشه ها و رویکرد های مجسمه سازی در ایران

اختصاصی از فایل هلپ ریشه ها و رویکرد های مجسمه سازی در ایران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 4

 

ریشه ها و رویکرد های مجسمه سازی در ایران

هنرمجسمه سازی با توجه به کیفیت منحصر به فرد آن در تغییر محیط زیست انسان و جنبه موثراجتماعی،از شاخه های مهم هنرهای تجسمی به شمار می رود. این هنر بسیار پرهزینه بوده و با توجه به آنکه بخش مهمی از حضور آن در فضاهای رسمی انجام می شود، بسیار وابسته به سیاست گذاری های کلان فرهنگی کشورهاست. سیاست تخلیص (پیوریسم) در عرصه فرهنگی به شکل معمول سیاست کشورهای جهان سوم پس از بروز یک انقلاب است. این سیاست در کشورهایی مانند ایران، مکزیک، کوبا و ونزوئلا مورد تاکید قرار گرفته به نحوی که دراین کشورها مردم پس از رهایی از یوغ استعمار به بازیافت ریشه های فرهنگی و ملی خود علاقه نشان می دهند و دولت هاکه برآمده از انقلابی ملی هستند،این سیاست را در دستور کار خود قرار دادند. بااین حال به دلیل وجود ارتباطات بین المللی و به دنبال برقراری روابط تجاری، خواه ناخواه تاثیرات فرهنگی در این کشورها پدیدار می شود و هنر ملی این کشورها تحت تاثیر دنیای بیرون قرار می گیرد. در این میان برخی از هنرمندان قادر می شوند با توجه به تاکید ملی خود به گونه ای از هنر مجسمه سازی دست یابند که مورد توجه دیگر کشورهای جهان نیز قرار گیرد. هنر مجسمه سازی از دوران باستان مورد توجه ایرانیان بوده و بسیاری از ایرانی ها با نقش برجسته های به جای مانده از تخت جمشید، مجسمه داریوش، سرباز مفرغی ساسانی، اسب بالدار و بسیاری نمونه های دیگر آشنایی دارند. به گزارش ایرنا، با حمله اعراب به ایران در دوره ساسانیان، این هنر که از منظر آنها، نشانه هایی از بت پرستی و کفر در آن دیده می شد، تحریم و هنرمندان ایرانی از پرداخت مستقیم به این هنر منع شدند. هنرمندان مجسمه ساز ایرانی درآن دوران به پیوند با زندگی روزمره پرداختند و به تولید اشیایی دست زدند که علاوه بر بروز خلاقیت های مجسمه سازان، دارای کاربری و مصرف روزمره بود. قفل های آهنی با شکل جانوران و پرندگان و یا رمل و اسطرلاب هایی با شکل اژدها و سیمرغ را می توان در زمره نتایج این دست فرایندهای خلاقانه عنوان کرد. دراین دوران مجسمه سازی به صورت کاربردی درآمده بود و به صورت دق الباب، ظروف و وسایلی که در زندگی روزمره از آنهااستفاده می شد، خودنمایی می کرد. باشروع قرن بیستم، شرایط اجتماعی ایران دچار تغییرودگرگونی شد و هنرمندان مجسمه ساز امکان پرداخت مستقیم به هنر خود را بار دیگر بدست آوردند. شاهان قاجار به تقلید از شهرهای اروپایی و آنچه در سفرهای خود دیدند، نصب مجسمه در میدان های تهران و دیگر شهرها را آغاز کردند. ابوالحسن صدیق و علی اکبر صنعتی زاده از پیشگامان این هنر در ایران هستند و در دهه های سی وچهل شمسی،ایران نیز از جریانهای تازه هنری جهان بی تاثیر نماند. نخستین دانش آموختگان هنرستان های تجسمی که برای ادامه تحصیل به اروپا و آمریکا سفر کردند با ایده های جدید به ایران بازگشتند و عشق به تجدد و مدرنیسم که توسط دفتر هنری وابسته به دربار پهلوی و وزارت فرهنگ و هنرآن زمان تایید و ترویج می شد به عنوان حامی این هنرمندان اندیشه های آنان را به عنوان مهمترین جریان هنری کشور تبلیغ کرد. این جریان تا سال ۱۳۵۷که انقلاب اسلامی درایران به وقوع پیوست، به شکل مستمر به رشد خود ادامه داد. نخستین نمایشگاه رسمی مجسمه پس از انقلاب اسلامی، در موزه هنرهای معاصر و در سال ۱۳۶۸برپا شد. این هنر بعد از پیروزی انقلاب اسلامی دچار تحول و نوزایی شد و هنرمندان مجسمه ساز به مضمون های ملی و بازیافت فرهنگی خود هماهنگ با آرمان های انقلاب دست زدند. مجسمه سازان ایرانی که بنا به ارتباطات بین المللی از جریان حوادث و رویدادهای این هنر در جهان آن سوی مرزها باخبر بودند، در یک برزخ بین سنت ها و هماهنگی و همسانی با مدرنیسم به وقوع پیوسته در دیگر کشورها سرگردان بودند. جامعه ایرانی خود به استقبال مدرنیزاسیون آمده بود و تلاش داشت تا نمود آن را در هنر ببیند اما از سوی دیگر نفهمیدن ریشه هاو بنیان های مدرنیته که ناشی از رایج نبودن «تفکرانتقادی» درطبقه نخبه جامعه بوداز مدرنیزاسیون تحولی شکلی (فرمالیستی) و بی بنیاد می ساخت. تفکر انتقادی به عنوان نیروی محرک مدرنیته زیر ساخت های لازم برای طرح و تحقق مفاهیم اصلی مدرنیته را به وجود می آورد و به دنبال آن مدرنیزاسیون آغاز می شود اما در کشورهایی نظیر ایران که این شیوه فکری به شکل نهادینه آموزش داده نمی شود، مدرنیزاسیون یک کالای وارداتی و مصرفی است. این مساله زمینه وابستگی فکری کشور را به وجود می آورد و هنرمندان مجسمه ساز کشور را به جهان برزخی رهنمون می کرد، زیرا این هنرمندان در مرزهای ملی خود قدرت خلاقه ندارند و به تقلید از هنرمندان اروپایی می پردازند. نمود دیگراین امراعتباری است که برای حضوربین المللی و کسب جوایز خارجی درجامعه هنری قابل می شوند، به این معنی که هنرمندی که از سوی متخصصان خارجی مورد تایید قرار می گیرد، به عنوان یک هنرمند مهم درداخل کشور جلوه می کند. نتیجه این رویکرد، وابستگی فکری هرچه بیشتر هنرمندایرانی به همتای اروپایی اوست که با دو رویکرد اصلی شناخته می شود، عده ای ازهنرمندان که بنا به گرایشات سیاسی پرهیز از جهان غرب را در دستور کار خود قراردادند رو به سوی هنر شرق دورآورده و مروج اندیشه های هنرمندان آن سامان می شوند و جریان دیگر هنری کشور همچنان خود را دراختیار تبلیغ هنرمندان اروپا و غرب قرار داده است. هر چند آنچه فراموش شده، ریشه های فکری و منطقی نظام فرهنگی تاریخی ملت ایران است به این معنی که هنرمند بجای درون نگری در فرهنگ باستانی و ریشه دار رایج در سرزمین خود به تقلید آثار هنرمندان مشهور شرق دور یا غربی می پردازند و به این ترتیب اوج انحطاط فرهنگی کشور را رقم می زند زیرا فردی که باید به بازیافت نوین پایه های فرهنگی ایرانی به تجدید بنا و استمرار آن کمک کند خود عامل ضربه و از پای انداختن آن می شود. درچنین شرایطی آنچه در کشورهای انقلابی در مورد هنر رخ داده،عقیم می ماند و هنرمند همچنان از بطن جامعه جدا مانده و توان لازم را نخواهد داشت. انقلاب اسلامی، فضا را برای ارتقای همه جانبه هنر به ویژه هنر مجسمه سازی که ریشه در فرهنگ غنی ایرانی دارد فراهم ساخته، تقویت ریشه هاو غنی سازی تکینکی این عرصه امری مفروض بر هنرمندان این عرصه است. بافضای ایجاد شده در کشور و پرداخت به مفاهیم عمیق هنری در ارکان مختلف فرهنگی، چشم انداز عرصه های مختلف امیدوارکننده، شفاف و عرصه برای فعالیت هنرمندان در قالب نسل های دیروز، امروز و فردا مهیااست

 

به آینده امیدوار باش./

چهارشنبه 17 تیر 1388  1:00 PM

/

 پاسخ به:مجسمه سازی

//

انسان و مجسمه

مجسمههائی که بویز با روش خاص خود و با مواد و مصالحی همچون نمد و چربی خلق میکرد به موجب تغییرات سیاسیای بود که صورت گرفته بود، اما در این جا لازم بود که قالبهای فکری کهنه و قدیمی نیز تا حدی شکفته شوند. در کنار «تندیسهای اجتماعی»، مجسمههای تاریخی، یک نشان ویژه دیگر دهههای هفتاد و هشتاد بودند که به عنوان تکمیلکننده معماری شهرهای بزرگ و همچنین نمادی از مبارزهطلبی تلقی میشدند«یوهان ولفگانگ فن گوته»، شاعر پرآوازه آلمان، در سال ۱۸۱۷ گفته بود: «هدف اصلی همه هنرمندان مجسمهساز، نشان دادن وقار و منزلت انسان از طریق ساخت پیکرهای انسانی است». بدین گونه، وی به طور خلاصه آنچه را بیان میکند که هنر مجسمهسازی در خلال قرنها توصیف کرده است: انسان، بهعنوان موضوع هنر مجسمهسازی. نظر گوته تا به امروز و حتی در خلال تمام سالهای ظهور و زوال جریانهای مختلف هنری (یکی پس از دیگری)، مصداق داشته و تأثیرگذار بوده است. مجسمهساز ی طی دوران پیش از جنگ در آلمان، از طریق جریانهای هنری «سوررئالیسم»، «کوبیسم» و «اکسپرسیونیسم» دنبال میشد، اما در دهههای سی و چهل این سرمایه هنری در آلمان از طریق رئالیسمِ سوسیال ـ ناسیونالیستی بشدت پسزده شد. مجسمهسازانی پرآوازه همانند «ارنست بارلاخ» (۱۹۳۸ ـ ۱۸۷۰) و «اِوالد ماتاره» (۱۹۶۵ ـ ۱۸۸۷) تحت تعقیب قرار گرفتند و از کار آنان ممانعت به عمل آمد، زیرا در نظر سوسیال ناسیونالیستها، هنری فاسد و منحط شمرده میشد. ماتاره و بارلاخ از یک نظر با هم اشتراک داشتند: اینکه آثار آنها نشأت گرفته از التهاب روز نبود، بلکه آگاهانه از طبیعت و هستی انسانها نشان داشت. تصاویری که آنها از انسان خلق میکردند، تمثیلی و مدور و سنگین بودند. ماتاره در سالهای پایانی عمرش به موضوعات مذهبی نیز علاقهمند شد و سردری زیبا برای کلیسای جامع شهر کلن و دروازه کلیسای صلح جهانی در هیروشیما را طراحی کرد. هنر بعد از دوران جنگ دهههای ۵۰ و ۶۰دلمشغول انقلابهای بزرگِ هنر مجسمهسازی سنتی آلمان بود. در این دوران، مجسمههای حجیم و سنگینِ دارای شکل مدور، جای خود را با حجمهای طولی (خطی) عوض کردند. تعادل و سبکی و همینطور شکل هندسی آثار بهعنوان امکانات یک طرح معمارانه، از شروط اولیه یک تکوین جدید هنری محسوب میشد. از این دیدگاه، «مجسمه» دیگر به خودی خود اهمیت نداشت، بلکه درواقع ساخت یک حجم و یک فضای هندسی بود که هم چشم را نوازش میداد و هم ذهن بیننده را به کنکاش وامیداشت. نوربرت کریکه (۱۹۸۴ ـ ۱۹۲۲) از مهمترین هنرمندان مجسمهساز پیرو ساخت حجمهای هندسی و خطی بود که با هنرمندان گروه دوسلدورفی"ZERO" و گروه پاریسی "NOUREAN REALISME" ارتباطی تنگاتنگ برقرار کرد. اواخر دهه پنجاه و اوائل دههشصت، در شهر دوسلدورف وضعیتی ایجاد شد که از طریق آن دوباره این سرزمین توانست با دنیای هنر و دستآوردهای بینالمللی هنری ارتباط برقرار کرده، فعالانه در این پیشرفتها شرکت داشته باشد. شهر رایلند نیز به مرکزی هنری تبدیل شد که با کلانشهرهای مهم دنیا، مانند پاریس، نیویورک و میلان میتوانست همآوردی کند. در این زمان، کریکه مجسمههایش را طبق طرحهای قراردادی و نه بر اساس تکنیکهای سنتی بلکه با مواد و مصالح جدید میساخت. برای مثال، وی از مفتول استفاده میکرد تا بتواند خمش لازم را در اثرش ایجاد کرده، اشکال تازهای خلق کند. مواد سنتی که قرنها در این هنر مورد استفاده قرار گرفته بود، یکباره کنار نهاده شد و مواد و مصالحی جدید به کار گرفته شد. چنین بود که مصالح سنتی مانند برنز و سنگ از طریق موادی جدید مانند فلز، شیشه، سیمان، لامپ نئون، لاستیک، و پشم شیشه جایگزین شد. زنی هنرمند اهل هامبورگ به نام «اواهسه» (۱۹۷۰ ـ ۱۹۳۶)، هنرمند دیگری است که در دهه شصت توانست در توسعه و پیشرفت هنر مجسمهسازی، نقشی اساسی ایفا کند و نام خود را در فهرست هنرمندان بزرگ این دوره ثبت کند. وی با استفاده از ابزار و وسائل جدید غیرمعمول تا آن زمان، مانند لاستیک و پشمشیشه در سالهای ۱۹۷۰ ـ ۱۹۶۶، موفق شد رکوردی تازه در دنیای هنر (مخصوصاً نیویورک) ایجاد کند و در عرصه هنر حرفی تازه بزند. «هسه» از طریق کمک هزینه تحصیلی اعطا شده به او، توانست با مجسمهسازان بزرگآلمانی که شهرت بینالمللی داشتند («هانس هاکه»، «کارل هاینزهرینگ» و «یوزف بویز») ارتباط برقرار کند. دستآورد هنری «بویز»، از طریق تئوری معروفش به نام «تندیس اجتماعی» نقش گرفته بود. این مفهوم که در دهههای هفتاد و هشتاد میلادی در آلمان دور نمای هنر را توصیف میکرد، منجر به بسط مفهوم هنر سنتی شد. هنر همچون یک پروسه شناخت در نظر گرفته شد که هر کسی میتوانست به آن راه یابد، بدون اینکه مجبور باشد اصول آفرینش و قاعده کلی ترکیب هنری را که از قبل بنا شده بود رعایت کند.. مجسمههائی که بویز با روش خاص خود و با مواد و مصالحی همچون نمد و چربی خلق میکرد به موجب تغییرات سیاسیای بود که صورت گرفته بود، اما در این جا لازم بود که قالبهای فکری کهنه و قدیمی نیز تا حدی شکفته شوند. در کنار «تندیسهای اجتماعی»، مجسمههای تاریخی، یک نشان ویژه دیگر دهههای هفتاد و هشتاد بودند که به عنوان تکمیلکننده معماری شهرهای بزرگ و همچنین نمادی از مبارزهطلبی تلقی میشدند. در این زمان «بریجیته دنینگهف»، مجسمهساز معروف آلمانی، با فرمهای انتزاعی و سیال از جنس فولادی و دارای روکش کروم، فصلی جدید در هنر مجسمهسازی ابداع کرد. پدید آمدن شهرهای بزرگ با معماریهای مدرن، در نظر «هانس هوک» (متولد ۱۹۲۰) نیز نوعی دعوت به مبارزه تلقی شد. بناهای عظیم معماری باعث شده بود هنرمندان به فکر یک فرآورده میانجی باشند. هدف این بود که مجسمههائی از نمایش آزاد فرمهای اکثراً انتزاعی، خلق شوند که بتوانند همزمان با معماری مدرن شهرهای بزرگ سربرآورند، بدون اینکه آثار ماندگار و مجسمههای تاریخی به دست فراموشی سپرده شوند. «بازی با امکانات» از اوائل دهه ۱۹۹۰میلادی تا به امروز، فرمهای بیانی بسیاری پدید آمده که از طعنه و تمسخر گرفته تا زیرکی و مهارت، همه امکانات را به کار گرفتهاند، چنانکه نه تنها از تکنیکهای سنتی، بلکه از سبکهای جدید و امروزی همانند سبک فرمهای هندسی و خطی و تکنیک «نصب» نیز بهره گرفتهاند. هنرمندان برجسته دارای معروفیت جهانی که بنوعی نماینده جنبشهای جدید در هنر مجسمهسازی هستند مانند: «توماس شوته» (متولد ۱۹۵۴)، «اشتفان بالکنهل» (متولد ۱۹۵۷)، و «بگومیر اِکر» (متولد ۱۹۵۰) نماینده نسلی جدید از هنرمندان آلمانی هستند که هنر تندیسسازی را کاملاً انفردی و به دور از قاعدهها و روشهای مرسوم دنبال میکنند. برای مثال یکی از مجسمههای جدید بگومیر اِکر که در محل عمومی به نمایش گذاشته شده از ۱۴ قسمت مختلف، به شکل لاله گوش و از جنس ورقه فولادی دارای لعاب و جلدی قرمز رنگ ساخته شده است. این اثر (گوش سرخ) که روی چهارده درخت راش در پارک «ینیش» هامبورگ نصب شده، صحنهای بسیار زیبا و شاعرانه ایجاد کرده است. بالکنهل که هنر مجسمهسازی را نزد «اولریش روکریم» آموخته است، یکی از نمایندگان شناخته شده در عرصه مجسمهسازی فیگوراتیو در آلمان است. وی پیکرهای به ارتفاع۲ متر از چوب درخت بلوط ساخته و کل اثر را با روش ویژه خود رنگآمیزی کرده است. این پیکره که هماکنون در سقف سالن یک کنگره موسیقی در آلمان نصب شده، تصویر شخصی است که سرش را بالا گرفته و نگاهش غوطهور در افکار، در دوردستها پرسه میزند و درواقع نمایانگر نوعی سکوت و آرامش رواقی گونه است. «فرانکا هورشمایر» (متولد ۱۹۵۸) هنرمند دیگریست که طرحی بسیار جالب برای مجلس نمایندگان فدرال آلمان تهیه کرده است. این طرح که درواقع به شکل نوعی پرچین فلزی با پلههای مارپیچ و فضاهای لابیرنت مانند است، از صفحات فلزی، شبکهها و تورهای فلزی برای ایجاد ترکیبهای پراکنده و نامنظم تشکیل شده و در فضای داخلی این ساختمان (مجلس فدرال) نصب شده است. این شبکهسازی پیچ در پیچ در برابر دیدگان تماشاگر، پرسپکتیوهای بیشماری را ظاهر میکند و دید تماشاگر را به فضاهای اطراف و زمینه جهت داده، در ادراک او از محیط تأثیر میگذارد. در سال ۲۰۰۴ میلادی، مجسمه یکی از محبوبترین کالاهای هنری در بازارهای بینالمللی هنر محسوب خواهد شد. این هنر در آلمان، شاخص جدیدترین رویدادهای بینالمللی هنر است. هدف اصلی همه هنرمندان مجسمهساز، نشان دادن وقار و منزلت انسان از طریق ساخت پیکرهای انسانی است.


دانلود با لینک مستقیم


ریشه ها و رویکرد های مجسمه سازی در ایران

مجسمه فانتزی با خمیر

اختصاصی از فایل هلپ مجسمه فانتزی با خمیر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 9

 

م ی کفش عروسک در نظر بگیرید و قسمت کم حجم تر ( یک سوم ) باقیمانده را برای قسمت داخلی کفش که پا داخل

جسمه فانتزی با خمیر

 

 

لوازم مورد نیاز : 1 ـ زیر پایه 2 ـ خلال دندان 3ـ چوبک فلزی 4 ـ قیچی 5 ـ خمیر گل سازی 6 ـ ابزار گل سازی شماره 11 7 ـ رنگ روغن صورتی 20 ، اکر 44 ، آبی 10 ، قرمز 6 ، زرد 13 ، سفید 40 8 ـ وردنه 1 ـ ابتدا گلوله ای از خمیر به اندازه ی گردو برداشته و کاملا ورز دهید . سپس خمیر را بعه شکل اشک در آورید و حدود دو سوم خمیر را برای نشان دادن پنجه ی کفش عروسک در نظر بگیرید و قسمت کم حجم تر ( یک سوم ) باقیمانده را برای قسمت داخلی کفش که پا داخل آن قرار می گیرد در نظر بگیرید و فاصله ی میان این دو قسمت را کمی با انگشت شست گود کنید . ( 2 عدد از این خمیر درست کنید ) روی پایه چوبی با چسب چوب بچسبانید .

2 ـ قطعه ی از خمیر رال به شکل گلوله بردارید و توسط چوبک از وسط نصف کنید . 3 ـ سپس این دو قطعه خمیر را دور چوبک بپیچید ( طول چوبک را به اندازه ی دلخواه پا در نظر بگیرید ) طوری که کاملا چوبک با خمیر روکش شود و فقط قسمت تیز چوبک باقی بماند . بگذارید کاملا خشک شود . 4 ـ خمیر بنفش رال به شکل اشک درآورید و با زیر پایه آن را تخت کنید . قطر این خمیر حدود 1 سانتیمتر باشد . 5 ـ استوانه ای از خمیر را از اشک تخت جدا کنید و دور چوبک هایی که به عنوان پا در نظر گرفته بودید بپیچید .


دانلود با لینک مستقیم


مجسمه فانتزی با خمیر

هنر مجسمه سازی و نقاشی پارتی

اختصاصی از فایل هلپ هنر مجسمه سازی و نقاشی پارتی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

هنر مجسمه سازی و نقاشی پارتی


هنر مجسمه سازی و نقاشی پارتی

هنر مجسمه‏سازی و نقاشی پارتی:

در سده نخستین پیش از میلاد ساختن مجسمه‏های سنگی در زمان پارتیان رونق یافت. در کاوشهای شهر الحضر (هاترا) شماری از مجسمه‏های شاهان و خدایان محلی بدست آمده است که دقیقاً معرف هنر مجسمه‏سازی این دوره و به نمایش گذارنده توان هنرمندان مجسمه‏ساز است. در شهر دورا اوروپوس در کنار فرات نقوشی بر دیوار معبدی متعلق به سده دوم میلادی پیدا شده است که تثیر و نیرومندی هنر اشکانی را در آن مقطع زمانی نمایانگر ساخته است. در جنوب شرقی ایران در منطقه کوه خواجه در سیستان آثاری از نقاشی‏های دیواری اشکانی پیدا شده است. این نقاشیها که دیوارهای تالار بزرگ کاخ را تزئین می‏کرده متعلق به سده نخستین میلادی است.

رویهمرفته آثار کوه‏خواجه نشان می‏دهد که بر خلاف تأثیرگذاری نیرومند هنر اشکانیان در غرب ایران و حتی در مناطق زیر سلطه رومیان، در شرق قلمرو امپراطوری اشکانی تأثیرات هنر یونانی دوام داشته است. برخی حفظ و دوام این تأثیر را ناشی از تأثیر حکومت یونانی در باختر می‏دانند. اصل و جوهر هنر اشکانی بر پایه هنر شرقی استوار است نه بر آنچه از یونان بوده است. طرح و مایه‏های معنوی و روحانی و علاقه به ریزه‏کاری بسیار و پرداختن به تزئینات و جزئیات زیبا ترسیمی قطعاً متأثر از اندیشه‏های هنر مشرق زمین است. اشکانیان در آغاز تنها آنچه را که نمی‏توانستند و دست داشتند از هنر یونانی اقتباس کردند ولی بعدها هنر اشکانی به هنر شرقی تمایل پیدا کرد و به آن وفادارند.

در هنر اشکانی از هنر ابتدایی قبیله‏ای چیزی دیده نمی‏شود، زیرا هنر اشکانی هنری است که در شهرها پا گرفت و در شهرها گسترش یافت و کارگاههای نقاشی و مجسمه‏سازی فقط در شهرها بر پا شده بودند. آثاری که هنر پارتیان بر هنر در دوره‏های بعد از خود گذاشت، رواج هنر اشکانی را تداعی می‏کند. هنر اشکانی در قالب مستقل و ناوابسته خود،‌ تصاویر را به صورت تمام رخ نشان می‏دهد و همین امر بر هنر رومیان تأثیر گذاشت. هنرمندان و هنرگرایان و سبک شناسان شرقی بر این باورند که هنر اشکانی در سده سوم میلادی به بعد از حالت و قالب تخیلی بیرون آمده و به صورت رئالیستی یا واقع‏گرایی پیروی کرده‏اند.[1]

در یک برداشت می‏توان چنین اظهار داشت که دولت اشکانی مهد پرورش استعداد و ذوق و هنر ار در کشور فراهم کرده و در تشویق و قدردانی از هنرمندان هیچگونه دریغی نمی‏کرد.

بنابر آنچه گذشت ما به ذکر نقش برجسته‏های الیمائیس در تنگ سروک می‏پردازیم.

روحیة استقلال‏طلبی در نقش برجسته‏های پادشاه الیمائیس که روی سنگ تراشیده شده دیده می‏شود. این نقش برجسته‏ها روی قطعه سنگهایی در دره مرتفع تنک سروک در کوههای زاگرس نقر شده و تاریخ آن به سالهای آخر دوران پارتی می‏رسد. هدف این نقش برجسته‏ها بزرگداشت پادشاهان الیمایی است، بدون اشاره به سروران پارتی آنها. کلیه این پیکره‏ها با رعایت سختگیرانه اصل تمام رخ نمایی نمایش داده شده‏اند. نقش برجسته‏های الیمیایی بیشتر به لحاظ محتوای روایت گونة خود که تازگی داشت و احتمالاً بر هنر نقش برجسته‏نگاری ساسانی تأثیر گذارد، جالب است. هر چند از نظر فنی مجسمه‏های تنگ سروک چیزی جز طراحی خام دستانه بر سنگ نیست. این امر با توجه به سبک متداول پیکره‏سازی که با پیدایش نقش برجستة یک نیایشگر دورة پارتی در مسجد سلیمان وجود آن به اثبات می‏رسد و تا نزدیکی تنگ سروک نیز متداول بوده حیرت‏انگیز است. پیکرة یافت شده در مسجد سلیمان از لحاظ اجرا بسیار بهتر از مجسمه‏های تنگ سروک است.[2]


[1]. ایضاً، همان کتاب، صص: 302-304.

[2]. ر.ک. به جورجیناهرمان، حیات هنر و تمدن در ایران باستان، ترجمه مهرداد وحدتی، مرکز نشر دانشگاهی، سال 1373، صص: 92-93.

فهرست مطالب
موضوع    صفحه
هنر مجسمه‏سازی و نقاشی پارتی:    5
هنر نقاشی ساسانی    8
هنرستان بغداد یا مدرسه عراق یا سلجوقی    12
قرن هفتم هجری (13 م)    12
عصر تیمور و جانشینان او    14
هنرستان هرات    18
بهزاد    23
هنرستان بخارا    26
قرن دهم هجری    26
هنرستان صفویه    29
عصر شاه عباس و جانشینان او    33
شاه عباس دوم    37
(1052-1076 ه‍ ، 1642-1666 م)    37
فن‌شناسی آثار نقاشی:    38
رنگدانه‌ها (پیگمن‌ها):    44
آسیب‌شناسی آثار نقاشی:    49
نکاتی که باید برای پاک کردن سطح نقاشی به آن توجه کرد.    54
امکانات و ابزارهایی که در اختیار مرمت‌گر برای پاک کردن نقاشیها وجود دارد:    55
تثبیت لایه‌های رنگ    55
 

این مقاله به صورت  ورد (docx ) می باشد و تعداد صفحات آن 56 صفحه   آماده پرینت می باشد

چیزی که این مقالات را متمایز کرده است آماده پرینت بودن مقالات می باشد تا خریدار از خرید خود راضی باشد

مقالات را با ورژن  office2010  به بالا بازکنید .


دانلود با لینک مستقیم


هنر مجسمه سازی و نقاشی پارتی