فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد علل حمله مغول به ایران

اختصاصی از فایل هلپ تحقیق در مورد علل حمله مغول به ایران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 7

 

علل حمله مغول به ایران

علل حمله ی چنگیزخان مغول به ایران یورش مغولان به ایران و تخریب نیمی بیشتر از این سرزمین و کشتار میلیونها انسان رویدادی بود که به گفته ابن اثیر: « از بدو آفرینش آدم تاکنون … همانندش نیامده [1]» . موضوع ساده ای نیست که فقط به تکبر و نخوت سلطان محمد خوارزمشاه نسبت داده شود . بعضی از مورخان را نظر بر این است که اگر خوارزمشاه سفرا و بازرگانان مغولی را نمی کشت این تهاجم انجام نمی گرفت . این نوع قضاوت برای اتفاقاتی که از مهم ترین رویدادهای تاریخی محسوب می شود دلیل پیش پا افتاده ای است در ریشه یابی تهاجم چنگیز به ایران و دیگر بلاد اسلامی علاوه بر جریان سفرا و تجار سرانگشت اتهام به ضرورت به سوی بغداد و ناصر خلیفه عباسی که محرک اصلی فتنه بوده دراز می شود . در حالی که تضادهای درونی امپراطوری تازه تأسیس چنگیز و اشرافیت فئودال چادرنشین، در ارزیابیها نادیده انگاشته می شود .سعی بر این است که در بررسی علل حمله چنگیز به ایران سه موضوع مذکور را مورد تجزیه وتحلیل قرار داده و دیدگاههای مختلف مورخان را بازگو نمائیم: 1 - کشته شدن بازرگانان و سفرای مغول: پس از مبادله سفرا بین ایران و مغولستان کاروانی با مال التجاره زیاد از طرف چنگیزخان روانه ایران شد اما کاروان مال التجاره در اترار غارت شده و به فرمان حاکم خوارزمشاه همة بازرگانان گردن زده شده بودند فرستادگان چنگیز قربانی آز و طمع و سوء ظن خوارزمشاه گشته بودند شاید سلطان محمد دستور قتل عام آنان را نداده بود ولی پس از ماجرا جانب حاکم خود را گرفت و از تسلیم وی ممانعت کرد گذشته از آن اهانت دیگری نسبت به چنگیزخان روا داشت و آن صدور فرمان قتل سفیر «ابن کفر ج بغرا» و تراشیدن ریش همراهان بود که برای درخواست تسلیم حاکم ارترا به دربار خوارزمشاه آمده بودند لازم به یادآوری است سفرا که ایلچی یا آلچی نامیده می شدند معرف یک عشیره یا قبیله بوده اند وضعیت خاصی داشتند و سفیر وجودی مقدس به شمار می رفت . بنا به گفته ابن اثیر: «انگیزة خوارزمشاه در کشتن بازرگانان مغول تنها آزمندی نبود بلکه می خواست از گسترش روابط بازرگانی با خان مغول جلوگیری کند تا اسلحه و ساز و برگ به سپاهیان چنگیز نرسد . چه جاسوسان او خبر داده بودند که مغولان سرگرم ساختن اسلحه هستند [2] . » البته ابن اثیر کشتار سفرا را تنها حمله به ایران نمی داند در این باره می گوید که :«سبب تاخت و تاز مغولان به شهرهای اسلامی غیر از اینهاست [3]…» محمد نسوی می نویسد: « چنگیزخان از سلطان تسلیم ینال (غایرخان) را خواست و سلطان از ترس لشکریان و امراء بزرگ که از خویشان ینال بود خواستة چنگیز را اجابت نکرد و اعتقاد کرد که اگر با چنگیزخان جواب به لطف گوید طمع او زادت شود خود را بگرفت و تجلدی نمود و فرمود تا آن رسولان بی گناه به قتل آوردند و به شومی آن چند قطره خون ناحق، خون چندین اهل اقالیم که جمله مسلمانان بودند هدر شد و بهر قطره سیلی از خون حرام در جوی حسام بلکه بر روی رغام جاری گشت کینه ای توخت و جهانی سوخت [4].» ابن العبری عقیده دارد که بازرگانان مغولی به دستور خوارزمشاه کشته شدند و همین عمل باعث تحریک احساسات چنگیز و حمله بر ایران شد : «غایر خان برای سلطان کشتن تجار و تصرف اموال آنها را به عنوان یک کار خوب جلوه داد و سلطان محمد به او اجازه داد آن امیر تمام تجار را کشت مگر یکی از آنها که توانست از زندان فرار کند … این عمل سلطان محمد در نظر چنگیزخان یک مصیبت بزرگی جلوه کرد و بی نهایت متأثر شد و خواب از سرش پرید … و به بالای یک تپه بلند رفت و سرش را برهنه کرد و به سوی خدا تضرع و زاری کرد و از خدا کمک می طلبید تا او را یاری کند و او بتواند انتقام این ظلم را بگیرد… [5]» وصاف گوید:«چنگیز از این عمل سلطان محمد سخت برآشفت در سال 615 ه ق با لشکری از تاتار قصد ممالک سلطان محمد کرد ابتدا قاصدی بفرستاد که به دست خود آب صاف صلح و صفا را گل کردی و آتش هوی را به باد خود رأیی تیره ساختی جنگ را آماده باش که به هر قطره خون بیگناهان سلامت جوی ، جویی از خون چون جیحون روان خواهد شد و در عوض هر قیراط دینارها پرداخته خواهد گشت. [6]» بار تولد در ترکستان نامه کشته شدن سفراء و بازرگانان را علت اصلی حمله ندانسته و می نویسد: «گسترش امپراطوری عظیمی مانند امپراطوری مغول پس از پیروزی مغولان در چین شمالی و ترکستان شمالی و تصادم آن با امپراطوری خوارزمشاه دیگر گریزناپذیر شده بود مسأله انتقام گرفتن خان مغول از خوارزمشاه به خاطر کشتن فرستادة خان دلیل نیرومند برای جنگ بوده اما علت اصلی نبوده … [7]» همین نویسده در اثر جدیدش علت اصلی رامتوجه سلطان محمد خوارزمشاه نموده و می نویسد: «مقایسه اطلاعات موجود در منابع اسلامی و برخورد آنها با این پیکار ما را به این نتیجه می رساند که جنگ میان خوارزمشاه و چنگیز اگر از جانب خوارزمشاه برافروخته نشده باشد دست کم با نیات جهانگشایانة تسریع شده و نه با نیات جهانگشایانه چنگیزخان [8]». با بار تولد می توان موافق بود که کشتن فرستاده خان دلیلی نیرومند برای جنگ بوده اما علت اصلی نبوده و بعد از واقعه اترار جنگ اجتناب ناپذیر شده بود . 2 – نقش خلیفة عباسی در کشاندن مغولان به بلاد اسلامی: خلیفه عباسی الناصر لدین الله با سلطان محمد خوارزمشاه میانه خوبی نداشت و از هر فرصت ممکن برای تحریک حکومتهای محلی در شرق علیه خوارزمشاه استفاده می کرد و قدرتمندی سلطان محمد برای دستگاه خلافت چنان خطری بود که خلیفه باطناَ بی میل نبود که حریف خود را به دست مغولان بیند و از شر او راحت گردد. برای اثبات این ادعا شواعد تاریخی زیاد وجود دارد که به چند مورد اشاره می شود : ابن اثیر که خود ناظر آخرین دوره خلافت عباسی و حملات مغول بوده است با صریح ترین تعبیر نقش خلیفة عباسی الناصر لدین الله را در کشاندن مغولان به سرزمینهای اسلامی تأیید کرده و می نویسد: «آنچه ایرانیان به او نسبت داده اند که او مغولان را در مورد بلاد اسلامی به طمع انداخته و در این رابطه با آنها به نامه نگاری پرداخته درست است این ضربة عظیمی است که هر گناه بزرگی در مقابل آن کوچک است [9]» ابوالغداء (729 ه ق ) یکی دیگر از مورخین اهل سنت نیز این امر را تأیید کرده و می گوید : «از دشمنی که میان ناصر و خوارزمشاه وجود داشت ناصر می خواست که خوارزمشاه گرفتار آنان (مغولها) باشد و قصد عراق نکند [10] . » در ورایت دیگری از قول «روبروک» که خود در دستگاه مغول بوده آمده است که : «بار دیگر سفیر خلیفه بقرافروم رسید این فرستاده مأموریت داشت تا با امپراطور جدید قرارداد صلح منعقد سازد و متعهد گردد که ده هزار سوار برای پیشبرد فتوحات در ایران در اختیار مغولان گذارد خان مغول خواستار آن بود که خلیفه تمام استحکامات قلاع خود را ویران کند و البته این پیشنهاد توسط سفیر خلیفه رد شد [11]». میرخواند صاحب روضه الصفا می نویسد: «خلیفه از روی ناچاری به این فرمانروا یعنی تموچین روی آورد تا خطری را که از جانب همسایگان متوجه قلمرو خلافت بود دفع نماید [12].» پاول هرن نیز عقیدة استمداد خلیفة عباسی از خان مغول را تأیید کرده و می نویسد : « باید گفت در این موقع هستی خلیفه در خطر بود زیرا خوارزمشاه مصمم بود خلیفه را از سیاسی ظاهری و روحانی محروم کند و به جای او یک خلیفه از علویان منصوب دارد و ناصر لدین الله از ترس جان چنگیزخان را برای حمله به ایران تشویق کرد چنگیزخان در اجابت این دعوت فرصت را از دست نداد [13].» اشپولر با استناد به نوشته میرخواند این توهم را که ارتباط خلیفه با چنگیزخان از ناحیه مخالفان مذهبی خلیفه طرح شده باشد رد کرده و می نویسد: «اکنون نمی توان با اطمینان گفت که آیا خلیفه خود در وارد کردن بزرگترین ضربة تاریخ بر عالم اسلام مصمم بوده است یا نه . اما سر زدن چنین عملی از الناصر لدین الله که سخت سرگم سیاست بود غیرممکن نمی نماید چون میرخواند در ارسال این پیغام از جانب خلیفه به خان مغول تردیدی نداشته است می توان گفت که در آن عصر دیگران نیز آن را متحمل می دانسته اند از آن گذشته به دشواری می توان پذیرفت که در قرن نهم به منظور سود جویانه ای چنین خبری را اشاعه داده باشد [14] . » بارتولد معتقد است که چون میان خوارزمشاه و بغداد کدورتی بوده این خبر به صورت شایعات مبهم انتشار داشته است بدین سبب تصور نمی رود که خبر مربوط به دعوت مغولان از طرف ناصر خلیفه علیه خوارزمشاهیان شایان توجه و مهم باشد [15] . ولی بار تولد در اثر جدیدش که در سال 1926 م یعنی پنج سال پیش از مرگش در ترکیه مجموعة سخنرانیهائی داشته و با نام تاریخ ترکهای آسیای میانه به فارسی ترجمه شده است نظریه قبلی خودش را تا حدودی تعدیل و به واقعیت نزدیک شده و تلویحاَ نامه نگاریها و نقشه های خلیفه را بی تأثیر در جنگ ندانسته و می گوید : «مسئله بسیار مهم برای ما تصادم میان چنگیزخان و محمد خوارزمشاه است این برخورد تاکنون بیشتر نتیجه هدفهای جهانگشایانه قلمداد شده و اغلب کوشیده اند ثابت کنند که حتی خارجیان به خصوص ناصر خلیفة عباسی بغداد چنگیزخان را به طرح نقشه های وی برنیانگیخته باشند دست کم با نفوذ خود از او حمایت کرده اند با وجود این ، مقایسه اطلاعات موجود منابع اسلامی و برخورد آنها با این پیکار ما را به این نتیجه می رساند که بعد از واقعة اترار حمله مغولان بر ضد قلمرو شاه خوارزم اجتناب ناپذیر شده بود و نیازی به تحریکات ناصر خلیفه یا شخص دیگری برای اقدام با این حمله نبود [16]. » عباس اقبال گوید: « اگرچه علت حملة چنگیز به ممالک خوارزمشاهی و بهانة او در این اقدام امور دیگری بوده است و تنها دعوت خلیفه او را بر این کار وانداشته ولی رفتن سفیری از جانب ناصر پیش چنگیزخان و علت دشمنی خلیفة مسلمین با خوارزمشاه و دادن اطلاعات در باب احوال ممالک اسلامی که لازمة دعوت خان مغول به جنگ با خوارزمشاه بود چنگیر را مایل و جری کرده [17]… » 3 – نقش تضادهای درونی امپراطوری چنگیزخان در حمله به ایران: عده ای از محققان تاریخ مغول را عقیده بر این است که از زمانی که چنگیزخان مغولستان را یکپارچه کرده و قدرت جنگاوری خود را محکم ساخته بود برخورد بین ایران و مغولها غیرقابل اجتناب بود و در واقع چنگیزخان متکی بر اشرافیت فئودال چادرنشین بود لذا سیاستهای وی تحت تأثیر نیازهای این اشرافیت قرار داشت . پیکولوسکایا محقق روسی می نویسد : «محرک سیاست جهانگشاری چنگیزخان همانا منافع اعیان چادرنشین فئودال شده بود از قدیم درآمد اعیان مذبور را نه تنها بهره کشی از آراتها (سرف) تشکیل می داد بلکه به همان اندازه از جنگهای غارتگرانه میان


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد علل حمله مغول به ایران

دانلود تحقیق سادات در دوره مغول

اختصاصی از فایل هلپ دانلود تحقیق سادات در دوره مغول دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق سادات در دوره مغول


دانلود تحقیق سادات در دوره مغول

یکى از پیامدهاى اجتماعى ظهور اسلام، شکل‏گیرى طبقه‏اى به نام «سادات‏» در جامعه اسلامى بود . با گسترش اسلام در سرزمین‏هاى دیگر، سادات از شرق تا غرب عالم اسلامى پراکنده شدند و به عنوان گروهى محترم و متنفذ مورد توجه قرار گرفتند . ایران از جمله سرزمین‏هایى بود که سادات در آن نفوذ و جایگاه قابل توجهى یافتند و روز به روز بر شهرت و اعتبار آنان افزوده شد . با این حال، موقعیت آن‏ها از شرایط سیاسى، اجتماعى، اقتصادى و مذهبى دوره‏هاى مختلف تاریخ ایران نیز تاثیر مى‏پذیرفت . در این مقاله، وضع سادات در ایران عصر مغول بررسى شده است .

واژه‏هاى کلیدى: سادات، مغول، ایلخانان، دارالسیاده، موقعیت اجتماعى .

عظمت و قداست‏شخصیت پیامبر اسلام (ص) همراه با سفارش‏هایى که در قرآن و حدیث درباره «اقربین‏» و «اهل بیت‏» آن حضرت شده بود، موجب شد تا مسلمانان از همان اوان، ارزش و جایگاه ویژه‏اى براى منتسبان ایشان قائل شوند . در این بزرگداشت، تقریبا همه مسلمانان متفق بودند و حتى فرقه‏گرایى‏هاى بعدى تاثیر چندانى بر آن نگذاشت . این گروه که در ابتدا به نام‏هایى از قبیل «آل‏» ، «اهل‏» ، «ذریه‏» ، «عترت‏» و «اقربا» خوانده مى‏شدند، بعدها به نام «سادات‏» که در عین حال حکایت از سیادت و سرورى آنان در نظر مسلمانان داشت، نامیده شدند . ایرانیان نیز، پس از گرویدن به اسلام، توجه خاصى به اولاد و احفاد پیامبر (ص) مى‏کردند . نشانه‏هایى از این توجه را مى‏توان در حضور تعداد قابل توجهى از اولاد و نوادگان امامان شیعه در ایران، وقوع قیام‏هاى متعدد شیعى، و سرانجام تاسیس دولت‏هاى شیعى (از قبیل علویان طبرستان، آل بویه و صفویان) دید . ایجاد خلافت عباسى هم که با شعار حمایت از اهل بیت‏بر سر کار آمد، نشان دیگرى از ارادت گسترده و خالصانه ایرانیان به خاندان پیامبر (ص) بود . گذشته از جنبه‏هاى سیاسى، ارج نهادن به سادات به تدریج‏به عنوان یک ارزش اجتماعى، جزئى از فرهنگ ایرانى شد . از این رو است که در آثار بسیارى از عالمان، شعرا، مورخان و سیاست نامه نویسان و نصیحت نامه پردازان، اشارات متعددى در ارج گزارى به مقام آن‏ها به چشم مى‏خورد . در نتیجه همین حمایت‏ها و بزرگداشت‏ها بود که حتى در موقع بروز رویدادهاى بزرگ و مصیبت‏هاى فراگیر نیز خلل چندانى در موقعیت و اعتبار سادات به وجود نیامد . دوران هجوم و سلطه مغولان بر ایران یکى از این برهه‏هاى تاریخى بود .

با حمله مغول، ترکیب جمعیتى و ساخت و قشر بندى اجتماعى جامعه ایرانى دچار تحولات محسوسى شد; از میزان جمعیت‏به نحو چشمگیرى کاسته شد، پاره‏اى گروه‏هاى اجتماعى از هم پاشید و بعضى قشرهاى تازه، تحت تاثیر زندگى اجتماعى مهاجمان به وجود آمده یا فعال‏تر شدند . در این میان، سادات توانستند هویت و تشکل تاریخى خود را حفظ کنند .

در توجیه علل مصون ماندن نسبى سادات در جریان هجوم مغول، توجه به دو عامل ضرورى است: نخست آن که مغولان قصد در افتادن با معتقدات مردم مغلوب را، که اکرام و بزرگداشت‏سادات هم جزئى از آن بود، نداشتند و حتى بنا به خصلت‏هاى فکرى و مصالح سیاسى به این معتقدات به دیده احترام مى‏نگریستند . دیگر آن که توجه ایرانیان به سادات به عنوان نسل پیامبر (ص) و خاندان او با اندیشه‏هاى مغولان درباره پاس داشت نسل و قداست‏خاندان‏هاى بزرگ همخوانى داشت .

این اهتمام براى حفظ نسب و قداست‏خانوادگى که در بین خاندان‏هاى بزرگ و فرمان‏روایان مغول با شدت بیش‏ترى وجود داشت، شباهت‏به تلاش سادات در حفظ شجره‏شان داشت . گذشته از این سنت فراگیر، در میان مغولان و در پرتو شرایط سیاسى هر عصر، بعضى خاندان‏ها تا مقام الوهیت‏بالا برده مى‏شدند . چنان که در عصر جهانگیرى و جهاندارى آن‏ها که با ظهور چنگیزخان آغاز شد، هر کس که با اجداد یا اولاد او پیوند داشت، بلند مرتبه و مقدس تلقى مى‏شد . این موضوع را حتى مى‏توان در سرگذشت نامه‏اى که خواجه رشیدالدین فضل الله درباره آبا و اجداد چنگیز و فرزندان و نوادگان او تدوین کرده است، به وضوح تمام دید . خواجه به صراحت از مغولانى که از نسل آلان قوا، جده به قول او پاکدامن چنگیزخان بوده‏اند، با عنوان «شجره منقح و روشن‏» (1) یاد کرده است . تقریبا همه امرا و بزرگان مغول که در دربار چنگیز و جانشینانش به سر مى‏بردند نیز از سابقه خانوادگى و وابستگى آبا و اجدادى خود به چنگیز و پدرانش سود مى‏بردند .

 

 

شامل 15 صفحه word


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق سادات در دوره مغول