فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد پیرامون نهضت مانی

اختصاصی از فایل هلپ تحقیق در مورد پیرامون نهضت مانی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد پیرامون نهضت مانی


تحقیق در مورد پیرامون نهضت مانی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه20

 

اصل و مبدأ آئین مانی و علل ظهور آن

اعدام مانی

 

در قرن سوم میلادی آئین دیگر همگانی یعنی (آئین مانوی) در اطراف مرزهای مشترک ایران و بابل نمایان گردید. مؤسس آن مانی یا مانس نام داشت و نسبش از طرف مادر به اشکانیان (پارتیان) میرسید. نام پدرش تیک (پاتک) یا فوتتق بابک پسر ابوبزرام بود که از همدان به بابل در بین النهرین رفته بود. وی به سال 215 یا 216 میلادی (سال چهارم سلطنت اردوان، آخرین پادشاه اشکانی) در قریه ماردینر در ولایت «مسن» ناحیه نهر کوتاه در بابل باستانی متولد شد. پس از فرا گرفتن علوم متداول زمان خود به آئین مغتسله که یکی از فرقه های گنوسی است و در آن زمان در نواحی بین فرات و دجله ساکن بودند درآمد؛ ولی بعد هنگامی که از ادیان زمان خود مانند زرتشتی و مسیحی و آیین های گنوسی به ویژه مسلک ابن دیصان و مرقیون آگاهی یافت، منکر مذهب مغتسله گردید. مانی آئین زرتشت را مطالعه کرد و خود را مصلح آن شناخت و بقول خودش در سیزده سالگی (سال 228 میلادی) چند بار مکاشفاتی یافت و فرشته ای اسرار جهان را بدو عرضه داشت و سرانجام پس از آغاز دعوت آئین خود در سال 242 میلادی خویش را فارقلیط که مسیح ظهور او را خبر داده بود معرفی کرد. چنانکه در سرودی که به زبان پهلوی سروده گوید:

«من از بابل زمین آمده ام تا ندای دعوت را در همه جهان پراکنده کنم.»

مانی در باب آفرینش می گفت: در آغاز خلقت دو اصل وجود داشته است. یکی نیک و دیگری بد. نور را خالق خیر و تاریکی را خالق شر میدانست و میگفت:

انسان در این میان مختار است به جلوه های دو اصل مذکور، یعنی به بدی: که تیره اندیشی، نادرستی، خودخواهی احمقانه، کشتار، حق کشی و غیره است. یا به نیکی که روشن اندیشی، مهربانی، دوستی، گذشت، اتحاد، صمیمیت، غمخواری دیگران و غیره است توجه و کمک کند. اگر به نیکی توجه کند، رستگار و اگر به بدی عمل کند سرافکنده و معذب خواهد شد. و حاصل آنکه تمایل به نیکی باعث سرافرازی و عروج و بقا و تمایل به بدی سبب اضمحلال و فنای آدمی می گردد. او می گفت: در حقیقت روشنائی و تاریکی، یا نیکی و بدی (یا روح و ماده) هستند که بعلت اصل غیر قابل تغییر سرنوشت سرشت خود مجبورند به مسیر تعیین شده ازلی خویش ادامه دهند. زیرا در اصل:

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد پیرامون نهضت مانی

دانلودمقاله نهضت عاشورا

اختصاصی از فایل هلپ دانلودمقاله نهضت عاشورا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 مقدمه
حادثه عاشورا , از مهمترین حوادث تاریخ اسلام , بلکه تاریخ آدم و عالم است. چه بسیار حوادث تلخ و شیرینی که تنها نام آنها در کتاب‌های تاریخ برده شده و آن چنان که شایسته است ,‌به جزئیات آنها پرداخته نشده است ؛ اما نهضت عاشورا , با گذشت حدود چهارده قرن – افزون بر این که تمام وقایع آن در منابع تاریخی ثبت شده است – دریادها و خاطره‌ها جاودان و ماندگار گشته و مراسم آن هر سال در ماه محرم با سوز و گداز بیشتر برگزار می‌شود و سر ماندگاری نهضت امام حسین (ع) این است که درخت اسلام با این نهضت سیراب شد و دین خاتم با خون حضرت سید الشهدا (ع) پایدار ماند.
امام حسین (ع) در زمانی قیام کرد که حقیقت اسلام تغییر یافته , تعریف معارف و محتوای شریعت نبوی (ص) به اوج خود رسیده , خلافت رسول خدا (ص) به سلطنت موروثی بنی امیه تبدیل گردیده و اسلام در بسیاری از کشورها و مناطق تازه مسلمان شده به تحریف گراییده شد ! و آن چه از این تحریف‌ها نتیجه شد , انشعاب و ظهور فرقه‌های منحرفی بود که در زمان بنی امیه و بنی عباسی بوجود آمده , رواج پیدا کرد و پی آمد آن , معرفی اسلام وارونه به مردم و گوشه نشینی پیشوایان اصیل اسلام بود ؛ اما قیام امام حسین (ع) نه تنها بنی امیه را از مشروعیت انداخت , که مقدمه پیدایش و گسترش قیام های دیگری چون قیام توابین , قیام مختار , قیام حره و 000 گردید.
این واقعه – به جهت اهمیت و گستردگی – گرفتار چالش‌ها و شبهه‌هایی شده است. عمده این پرسش‌ها به اهمیت و پیشینه عزاداری امام حسین (ع) , ابعاد و فلسفه قیام عاشورا , بررسی شهادت امام حسین (ع) فرزندان و اهل بیت امام حسین (ع) , بانوان کربلا و بررسی شهادت سایر شهدا اختصاص دارد.
پیشینه و فلسفه عزاداری امام حسین
آیا این مطلب صحت دارد که امام سجاد (ع) در عزای پدرش امام حسین (ع) خون گریه می‌کرد ؟
منظور از « خون گریه کردن » این است که عمص مصیبت و عزاداری امام سجاد (ع) بیان شود و در هر صورت , به چنین لفظی در منابع برخورد نکردیم. اگر چه یکی از القاب آن حضرت «بکاء» بود ؛ البته خون دل خوردن حضرت از فراق پدرش امام حسین می‌تواند توجیه گر این اصطلاح باشد.
در زیارت ناحیه مقدسه منسوب به امام عصر (ع) نیز نزدیک به این معنا دیده می‌شود که حضرت فرموده باشد : « به قدری برتو گریه می‌کنم که اگر اشکم تمام شد. به جای اشک از چشمانم خون جاری شود.»
امام سجاد (ع)- فرزند امام حسین (ع) – یکی از حاضران و ناظران صحنه خونین کربلا در سال 61 هجری بودند. از نزدیک شهادت پدر بزرگوارش , عموی عزیزش حضرت عباس و برادرش علی اکبر و علی اصغر (ع) و شهادت تمام یاران امام و برخی از صحابه رسول خدا و بنی هاشم را در کربلا مشاهده نمود و عمق فاجعه دردناک این حادثه و هتک حرمت اهل البیت (ع) و اسارت آنها را به خوبی درک کرد , و هر انسانی به جای او بود از شدت غم و اندوه , قالب تهی می‌کرد. امام سجاد (ع) ندای « هل من ناصرینصونی» پدرش را می‌شنید و با آن که از شدت بیماری , در بستر افتاده بود , می خواست به سوی میدان برود که امام حسین (ع) به خواهرش ام کلثوم فرمود : « او را نگاه دار , که از نسل پیامبر در زمین باقی بماند ».
امام زین العابدین (ع) به همراه عمه‌های خود و خواهران و سایر اسیران بنی هاشم و غیر آنها , به اسارت برده شد و فشارهای روحی و روانی سختی را متحمل گردید و در عین حال برای ابلاغ پیام سید الشهدا (ع) خطبه‌ها ایراد فرمود و در این کار , با موفقیت کامل و پیروزمندانه بر دشمنان و بنی امیه فائق آمد و همراه عمه اش زینب , انقلاب دیگری در اجتماع آن روز و جامعه غفلت زده اسلامی به پا کردند.
امام (ع) با به یادآوردن حادثه عاشورا و خاطرات پدر و یاران و برادرانش گریه می‌کرد و اساساً , چنان که اخبار صحیح گزارش می‌دهند , آسمانها و زمین و حیوانات وحشی و جمادات و نباتات و مجردات , اعم از جنیان و پریان ( ملائکه ) , در عزای سالار شهیدان (ع) گریستند و مدت‌ها ماتم آنها ادامه داشت , این اخبار از طریق علمای عامه نیز نقل شده است و از لحاظ تکوینی صحیح می‌باشد و هیچ خدشه‌ای بر آنها وارد نیست ؛ چرا که بر اساس احادیث فراوانی ,‌امام حجت خدا است و تمام موجودات , در تکوین وجودشان به وجود او وابسته است و در حقیقت برقراری آسمانها و زمین و حیات موجودات و استمرار آن , از وجود امام و حجت الهی سرچشمه می‌گیرد و سلسله حیات در هستی , متعلق و مشروط به وجود آنها است. پس در این اندیشه اصیل , جای هیچ تردید نیست که مخلوقات هستی در فقدان حجت الهی یک صدا ناله سر دهند. چه رسد به این که حجت خدا به دست جمعی ظالم و سفاک با این وضع فجیح و درد آور به شهادت رسد و فرزندانش و اهل حرمش اسیر و غارت زده شوند ؛ اما فقدان ولایت اگر برای انسان قابل تحمل باشد – که برای انسان واقعی نیست – برای موجودات دیگر تحمل ناپذیر است و آنها بر اساس آن ودیعه الهی بهترین اظهار تأسف را برای این مصیبت ابراز و اظهار می‌کنند که خون گریستن یکی از مصادیق آن است.
در زیارت ناحیه مقدسه می‌خوانیم : « برای گریه در عزای تو اگر اشک تمام شود خون گریه می‌کنم » ؛
لئن اخرتنی الدهور و عاقنی عن نصرک المقدور لایکینک صباحاً و مساء فلا ندنبک صباحاً و مساء و لابکین علیک بدل الدموع دما.
بنابراین , ( خون گریستن ) ممکن است کنایه از شدت حزن و اندوه و عظمت مصیبت باشد که به امام سجاد (ع) نسبت می‌دهند , همان گونه که در این زیارت – که به امام زمان (ع) ---- است – حضرت چنین فرموده است. طبق نقل منابع معتبر امام زین العابدین بسیار می‌گریست : « ولقد کان بکی علی ابیه الحسین عشرین سنه 000 » ؛ یعنی برای پدرش حسین (ع) بیست سال گریه کرد. یک روز غلامش عرض کرد : ای پسر رسول خدا , حزن و اندوه شما کی تمام می‌شود ؟ امام فرمود : وای برتو ! یعقوب بنی با این که دوازده پسر داشت , در فراق یوسف به قدری گریست که چشمانش نابینا شد , و اینک من که شاهد شهادت پدرم و عمویم و هفده نفر از اهل بیتم بودم , چگونه حزن من تمام شدنی است ؟
امام سجاد (ع) با این حالت گریه‌ها و عزاداری خویش , از ارزش‌ها دفاع می‌کرد و میراث عاشورا را زنده نگه می‌داشت و درس توحید , اخلاق و آداب اجتماعی می‌داد و می‌فرمود : « قتل ابن رسول الله جائماً , قتل ابن رسول الله عطشاناً » ؛ پس گریه‌های امام زین العابدین (ع) , خون دل بود که جاری می‌شد.
آیا در دوره معصومین (ع) عزاداری امام حسین (ع) در ایام محرم برگزار می‌شده و اگر چنین است , به چه صورت بوده است ؟
اقامه عزا و گریه بر عزیزان از دست رفته , از جانب معصومین (ع) رایج بوده است ؛ چنان که حضرت فاطمه زهرا (س) به خاطر گریه شبانه روزی برای پدر بزرگوارش , مورد اعتراض قرار گرفت و به ناچار بیت الاخوان را به وجود آورده , دست حسن و حسین (ع) را می‌گرفت , وبرای عزاداری و گریه به آن جا می‌رفت. ائمه اطهار (ع) نیز برای امام حسین (ع) سوگواری می‌کردند.
اما درباره چگونگی عزاداری آنها و این که آیا این عزاداری در ایام محرم بوده است یا خیر , لازم است در سیره ائمه معصومین (ع) و چگونگی سوگواری آنها تحقیق و بررسی لازم انجام شود , در این زمینه سیروی امام سجاد (ع) و امامان پس از او را به اجمال بررسی خواهیم کرد :
1. عزاداری امام سجاد (ع) :
از آنجائی که حضرت امام زین العابدین (ع) هنگام شهادت پدر بزرگوارش , در کربلا حضور داشت و از عمق فاجعه آگاه و چگونگی شهادت آن عزیزان را مشاهده کرده بود ؛ بنابراین , بر اساس روایات معتبر , آن حضرت تمام عمر باقی مانده خویش را عزادار بود و بر شهدای کربلا گریه می‌کرد , چنان که اگر غذایی را خدمت حضرت سجاد (ع) قرار می‌دادند , اشک از چشمان مبارک‌شان جاری می‌شد , تا جائی که گاه غلامی از او می‌پرسد , آیا حزن و اندوه شما تمام نمی‌شود ؟ حضرت می‌فرماید : وای بر تو ! همانا یعقوب (ع) دوازده فرزند داشت , یکی از آنها ناپدید شد و یعقوب از شدت اندوه چشمانش سفید ( و نابینا ) گردید , در حالی که فرزندش یوسف زنده بود ! ولی من پدر و برادر و عمو و هفده نفر از اهل بیتم و تعدادی از یاران پدرم را دیدم که ذبح شده و به خون آغشته بودند ؛ پس چگونه حزن و اندوهم تمام شود ؟
در « المجالس السنیه » آمده است که امام صادق (ع) درباره جدش امام سجاد (ع) فرمود : او چهل سال بر پدرش گریه کرد , در حالی که روزها روزه می‌گرفت و شبها شب زنده داری می‌کرد و هنگامی که زمان افطار فرا می‌رسید و یکی از غلامانش برای او غذا می‌آورد و عرض می‌کرد : ای مولای من ! میل کنید ؛ حضرت می‌فرمود : فرزند رسول خدا گرسنه شهید شد , و همین طور این کلام را تکرار و گریه می‌کرد تا این که غذا و آب با اشک چشمش مخلوط می‌شد و این وضعیت همچنان ادامه داشت تا این که خدای خویش را ملاقات کرد و به دیدار حق شتافت.
2. عزاداری امام باقر (ع) :
در کتاب « نهضه الحسین » (ص 152) آمده است : با آمدن ماه محرم , حزن و اندوه در اهل بیت نبوی (ع) ظاهر می‌گشت و آنان از شعرا می‌خواستند تا برای جدشان امام حسین (ع) مرثیه سرایی کنند. همچنین در کامل الزیارات امن قولویه آمده است که امام باقر (ع) در روز عاشورا به سوگواری برای امام حسین (ع) امر فرموده , و در خانه خویش مجلس عزا اقامه می‌کرد و 000
3. عزاداری امام صادق (ع) :
درباره عزاداری امام صادق (ع) نیز روایات زیادی وارد شده است که از شاعران درخواست می‌نمود برای جدش مرثیه سرایی کنند و آنان را بر این امر مقدس تشویق می‌کرد و اهل بیت او از پس پرده به مرثیه سرایی شاعران گوش می‌دادند و گریه و ناله می‌کردند.
4. عزاداری امام موسی کاظم (ع) :
در این باره , امام رضا (ع) می‌فرماید : هنگامی که محرم فرا می‌رسید , پدرم هرگز با حالت خنده و تبسم دیده نمی‌شد و ده روز اول محرم به همین شکل بود تا این که روز دهم و روز عاشورا فرا می‌رسید و این روز , روز مصیبت و حزن و گریه او بود و می‌فرمود : عاشورا روزی است که جدم حسین (ع) را شهید کردند.
5. عزاداری امام رضا (ع) :
دعبل خزاعی می‌گوید : در ایام دهه محرم به محضر آقا و مولای خود , علی بن موسی (ع) , در مرو شرفیاب شدم و آن حضرت را در حالی که اصحابش دور او نشسته بودند. محزون یافتم , وقتی حضرت مرا دید فرمود : مرحبا برتو دعبل ! مرحبا بر کسی که با دست و زبانش ما را یاری می‌کند ؛ سپس حضرت مرا در کنار خودش جای داد و فرمود : ای دعبل ! دوست داری شعر بخوانی ؛ زیرا این روزها ایام غم و اندوه بر ما اهل بیت و روز شادی دشمنان ما , به ویژه بنی امیه , است ؛ سپس برخواست و پرده‌ای بین ما و اهر بیتش زد و آنان را پشت پرده نشاند تا بر مصیبت جدش حسین (ع) گریه کنند ؛ آن گاه رو به من کرد و فرمود : ای دعبل ! مرثیه بخوان ! تو یاور ما و مرثیه سرای ما هستی , تا زمانی که زنده‌ای ,‌در این هنگام دعبل مرثیه سرایی را ‎آغاز کرد.
6. عزاداری در زمان چهار امام دیگر :
در آن زمانها , عزاداری گاه سیر صعودی و گاه نزولی داشته است ؛ مثلاً در زمان امام جواد (ع) تا حدی امکان عزاداری برای شیعیان فراهم بود و این حالت تا زمان معتصم ادامه داشت ؛ اما پس از آن , سیر نزولی یافت و شیعه برای عزاداری و احیای شعائر حسینی در فشار بود. در این دوران نیز عزاداری در ایام محرم نسبت به ماه‌ها و ایام دیگر بیشتر بود.
با توجه به بررسی سیره امامان معصوم (ع) , عزاداری سید الشهدا در طول سال در مناسب‌های ویژه برپا بود , ولی در ایام محرم , مجالس سوگواری هر روز برپا می شد و برخی از آنها , مانند امام سجاد (ع) , در ایام محرم سیاه پوش نیز بودند.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   105 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله نهضت عاشورا

انقلاب فرانسه ، نهضت اجتماعی و تغییر روحیات و طرز تفکر اجتماعی

اختصاصی از فایل هلپ انقلاب فرانسه ، نهضت اجتماعی و تغییر روحیات و طرز تفکر اجتماعی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

انقلاب فرانسه ، نهضت اجتماعی و تغییر روحیات و طرز تفکر اجتماعی


انقلاب فرانسه ، نهضت اجتماعی و تغییر روحیات و طرز تفکر اجتماعی

انقلاب فرانسه ، نهضت اجتماعی و تغییر روحیات و طرز تفکر اجتماعی » اثر «میشل وول» از بهترین آثار پژوهشی من‌باب انقلاب فرانسه می‌باشد.

کتاب انقلاب فرانسه از بُعد تاریخی و مهمتر از آن‌  سیاسی و اجتماعی بسیار مورد اهمیت است. این کتاب تاثیر انقلاب فرانسه را در روحیات مردم فرانسه و به تبع آن مردم اروپا نشان می‌دهد. همچنین طرز تفکر توده و مردم فرانسه تحت تاثیر انقلاب و تبعات مثبت و منفی آن با موشکافی کامل، بررسی می‌شود.


دانلود با لینک مستقیم


انقلاب فرانسه ، نهضت اجتماعی و تغییر روحیات و طرز تفکر اجتماعی

دانلود مقاله گوشه ای از زندگی درخشان نهضت پر ثمر

اختصاصی از فایل هلپ دانلود مقاله گوشه ای از زندگی درخشان نهضت پر ثمر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

گوشه ای از زندگی درخشان نهضت پر ثمر و بزرگ پیشوای انقلاب اسلامی و مرجع تقلید شیعیان جهان
حضرت آیت الله العظمی امام خمینی(ره)

 


پیشوای انقلاب و رهبر بزرگ اسلام حضرت آیت الله العظمی خمینی در روز بیستم جمادی الثانی مصادف با روز میلاد باسعادت یگانه دختر عالیقدر پیامبر عظیم اسلام حضرت فاطمه زهرا (ع) به سال 1320 هجری در خانواده ای نسبتا متوسط و روحانی در شهر خمین چشم به جهان گشود و پا به عرصه گیتی نهاد.
و هر روز که از عمر شریف این نابغه دهر، مرزبان با کفایت اسلام و وارث همه اصالتهای مذهب که میگذشت آثار فوق العادگی شجاعت، شهامت، اراده، قاطعیت، ثبات و پاکی و دور اندیشی از چهره جذاب و پیشانی تابنده اش می درخشید.
دوران کودکی
هنوز بیش از پنجماه از زندگی این کودک هوشمند و حیرت انگیز نگذشته بود که : پدر بزرگوارش آیت الله سید مصطفی موسوی، به درجه رفیع شهادت رسید و این انسان بزرگ و شگفت آور نزد مادر گرامیش تحت سرپرستی و کفایت برادر بزرگ خویش، علامه سید مرتضی موسوی، پرورش یافت.

 


تحصیلات ابتدائی
دوران کودکی را در همان شهر خمین، پشت سر گذاشت و تحصیلات ابتدائی و مقداری از دروس مقدماتی را در همان جا، نزد اهل فضل و دانش آموخت و در سن 19 سالگی برای ادامه تحصیلات اسلامی به اراک که در آن روزگاران، یکی از مراکز علمی و حوزه های بزرگ دینی بشمار می رفت مسافرت فرمود. در آن زمان حاج سید عبدالکریم حائری یزدی از مجتهدین حوزه علمیه نجف اشرف از شاگردان برجسته حوزه درس، به دعوت علماء و فضلا به شهر اراک برای زعامت حوزه به آن شهر تشریف آورده بود، ادراه می شد.
هجرت به قم
در سال 1340 هـ . آیت الله حائری به درخواست علما بزرگ اراک به شهر مقدس قم مهاجرت کرد. او با اراده آهنین و عزم راسخ و محکم خویش در جوار مرقد بانوی با عظمت اسلام حضرت معصومه (س) حوزه عظیم و با برکت قم را پایه گذاری کرد و بدست توانای خود حوزه علمیه قم را تاسیس نمود.
آیت الله خمینی نیز بدنبال هجرت استاد، خود را از اراک به قم و به آن دانشگاه عظیم اسلامی رساند. در آن مهد علم ودانش و پرورشگاه شخصیتهای بزرگ روحانی، به فراگرفتن علوم اسلامی و تزکیه نفس پرداخت و از محضر استاد بزرگ آیت الله حائری و دیگر اساتید عالی مقام مانند، آیت الله شاه آبادی استفاده های شایانی نمود. پشت کار بی نظیر و لیاقت فوق العاده به زودی به درجه عالی اجتهاد نائل گردید.
آینده درخشان او
زعیم رشید اسلام از همان دوران اول تحصیل در هر اجتماع، جلسه و حوزه درس و بحثی که حاضر می شد و با هر استاد توانا و زبر دستی که روبرو میشد. طرح اشکالات دقیق، قوت منطق، و تقوای بی مانند و بلاخره ویژگی های روحی و اخلاقی او نظر اساتید بزرگ و با بصیرت و دور اندیش را به خود جلب می کرد و مبهوت از این هوش سرشار و فوق العاده اش میشدند.
آمادگی روحی و مسئولیتهای سنگین رهبری
زعیم بزرگ اسلام، در سراسر دورانیکه، به حضور رهنمایان اخلاقی، مربیان وارسته، و آموزگاران به مجالس پند و موعظه مردان خدا برای آموختن معارف الهی و علوم می رفت. او می دانست باید فردا رهبر و هادی جامعه بزرگ مسلمانان باشد. و رهبری شرائط ویژه ای دارد. می دانست تنها مسئولیتی که بر دوش رهبر و مرجع یک امت است، استخاره گرفتن، نماز جماعت خواندن و مسئله گویی نخواهد بود بلکه مسئولیتهایی بی شمار و خطیر و وظائفی بسیار سنگین به دوش وی نهاده خواهد شد.

 

اولین گام علیه سیاست
پیشوای اسلام در سال های 1360 هـ . بطور کلی از حضور در حوزه های درس اساتید بزرگ پر فیضی از تحصیل بی نیاز گردید. دیگر نزد اساتید بزرگ چیزی نیافت که لازم به آموختن آن باشد. در نوشته های قبل گفتیم که حوزه علمیه قم با اراده آهنین و همت والای مرحوم حاج شیخ سید عبدالکریم حائری یزدی پایه گذاری شد و در کوتاهترین مدت توانست فضلا و محصلین جوان و با لیاقتی جمع آوری و حوزه آبرومند و با برکتی را بوجود آورد. ولی متاسفانه طولی نکشید که وضع سیاسی ایران تغییر کرد. دشمنی رضاشاه جلاد و دیکتاتور، نسبت به امور دینی و اسلامی بویژه به حوزه علمیه قم، هر روز آشکارتر می گردید و نقاب از چهره منحوس او بر می داشت. به حکم آن جبار و دیکتاتور زمان- جمع مجالس سوگواری و ارشاد و موعظه و علی الخصوص مجالس عزاداری سالار شهیدان حضرت ابا عبدالله الحسین منع شدید گردید. تا فرصتی برای تبلیغ متعهدان مذهبی نباشد که ملت قهرمان ایران را آگاه بر وظائف و مسئولیتهای ملی و اسلامیشان گردانند. در چنین موقعیت حساس و خطرناک و روزهای سیاه و تاریکی بود که امام خمینی که در آن زمان از بزرگترین اساتید حوزه علمیه قم بود و از تابنده ترین چهره های روحانی آن دانشگاه عظیم بشمار می رفت به حکم و خلیفه اسلامی و روح تعهدپذیری که دارا بود. قهرمانانه بپاخاست و نخستین گامی که علیه سیاست رضاخان برداشت این بود که جهت بیدار ساختن ملت بزرگ اسلام از جریانات تلخی که بر آنان می گذشت و نقشه های شومی که در شرف پیاده شدن بود. حرکتی همگانی را شروع نمود تا مطالبی را که لازم می دید برای حفظ روحیه طلاب و روشن ساختن ملت دلاور ایران به آنان گوشزد فرماید. و نیز دستگاه جنایت پیشه را از عواقب تلخ و خطرناکی که شیوه ظالمانه و ستمگرانه شان در پیش داشت تهدید نماید. امام خمینی با قلبی نیرومند و روحی استوار در برابر ستمگر جلاد و خون آشامی چون رضاشاه قلدر همچون کوهی عظیم و راسخ ایستادگی و قاطعیت از خود نشان داد. او مردانه پا به میدان مبارزه و فداکاری نهاد. با خروش جاوید، صراحت لهجه و شجاعت بی نظیر خویش سکوت مرگباری را که بر ایران سایه افکنده بود، درهم شکست.
اصول فقه و درس فلسفه
پس از درگذشت مرحوم آیت الله حائری جلسه درس و فلسفه امام خمینی از پرجمعیت ترین جلسات درس دانشگاه قم بود بیش از پانصد طلبه با استعداد حاضر می شدند و پروانه وار گرد شمع وجودش حلقه زده و از دریای بیکران علم و دانشش سیراب می گشتند. در دوران حیات مرحوم آیت الله بروجردی که رهبری حوزه علمیه را بر عهده داشت آیت الله خمینی یکی از درخشنده ترین چهره های علمی و معلمین روحی و اخلاقی فضلا و محصلین حوزه علمیه قم بشمار می رفت.

 

زعامت حوزه علمیه قم و مرجعیت تقلید
آیت الله خمینی پس از درگذشت مرحوم آیت الله بروجردی حتی از اجازه چاپ رساله عملیه شان به نفع دیگران هم ممانعت می فرمودند، بالاخره جمع کثیری از طلاب، فضلا و مدرسین حوزه علمیه قم بطور دسته جمعی به حضورشان شرفیاب شده و با اصرار زیاد بطوریکه احساس تکلیف شرعی کردند فتاوی و آراء ایشان را گرفته و با کسب اجازه حضرتش با نفقه خویش بوسیله النجاه مرحوم سید ابوالحسن اصفهانی به چاپ رسانیدند بعد از آن رساله عملیه ایشان به چاپ و در دسترس مؤمنین قرار گرفت و از این پس امام خمینی زعامت حوزه علمیه قم و مرجعیت تقلید مسلمین را عهده دار گردید.
رضاخان با علما بد بود
در صفحات قبل گفتیم که فریاد حق طلبانه پیشوای دلاور اسلام در آن شرائط سخت خفقان شدید و دیکتاتوری سیاه رژیم کودتا که براستی شدت فشار سرنیزه آدمکشی و زورگوئی نفس ها را در سینه ها خفه و زبانها را بریده و قلم ها را شکسته بود، طنین افکند و سکوت مرگبار و وحشتناکی را که بر جامعه بزرگ مسلمانان ایران حاکم گشته بود درهم شکست، با عزمی راسخ اراده ای فولادین و شهامتی بی نظیر نخستین گام را در میان آنهمه تاریکی و سیاهی علیه سیاست شوم رضاخان قداره بند برداشت با دلاوری ویژه ای به یاری ستمدیدگان برخاست از اسلام حمایت کرد و از حوزه های اسلامی جانبداری نمود، با خروش جاوید خویش به توده های وحشتزده از جور و ستم رضاخان جلاد امید، گرمی و حرارتی بخشید. این گام نخست از « درس اخلاق» شروع گردید بطور عجیبی با استقبال عمومی روبرو شد و در کوتاه مدت این اجتماع بسیار بزرگ از همه طبقات خلق و روشنفکران جامعه مبدل گردید ازدحام توده های مختلف در این اجتماع عظیم اسلامی تا آنجا بالا گرفت که دستگاه حاکمه را سخت به هراس افکند و ادامه آن با مخالفت شدید رژیم روبرو گردید. استعمارگران برای تعطیل نمودن آن به دست و پا افتادند ولی در مقابل با پایداری ایشان روبرو گردیدند و این آوای انقلاب و سرور آزادیخواهی و بالاخره فریاد مخالفت ملت ایران علیه رژیم از زبان حقگوی پیشوا بگوش می رسید و این تا پایان دوره بیست ساله دیکتاتوری رضاخانی و نابودی آن دست نشانده استعمار همچنان ادامه داشت. بعد از مدتی پیشوای هوشمند اسلام کتابی به عنوان « چرا رضاخان با علما بد بوده» را به چاپ رسانید در این بیست ساله که به درستی دوره اختناق ایران و دین بشمار می رفت همه دیدند دیدیم که بالاترین هدف رضاخان کوبیدن علما بود، چون میدانست اگر الگوی اینها را با سختی فشار ندهد و زبان حقگوی اینها را در هر گوشه که هستند با زور و سرنیزه نبندد تنها کسانیکه میتوانند با مقاصد شوم او مقابله کنند علمای عالی مقام اسلام هستند. رضاخان با مدرس روزگاری گذرانده بود و تماس خصوصی داشت او فهمید که با هیچ چیز نمی توان او را قانع کرد نه با تهدید و نه با زور رضاخان از مدرس حال علمای دیگر را سنجید و تکلیف خد را برای اجرا کردن نقشه های شوم اربابهای خود بکار انداخت .
زهد پیشوا
پیشوای پرهیزکار اسلام همانطور که از لحاظ مراتب علمی جامعیت و فهم صحیح اسلامی بی نظیر و بی مانند بود و کسی به پایه شخصیت علمی او نمی رسید و دارای صفات بر جسته دیگری بود او علی (ع) و از زهد را پیشه ساخته بود، چشم از دنیا و لذتهای ناپایدار آن به یک باره فرو بسته بود بطوریکه سرمشق تمام مسلمانان جهان گردید.

 

تصویب لایحه انجمن های ایالتی ولایتی و مبارزه امام خمینی
رضاشاه که تصور می کرد روحانیت دچار ضعف شده در سال 1341 هـ . ش لایحه ای را بنام لایحه انجمنهای ولایتی و ایالتی به مجلس نبود وی که بی شرمانه اعلام داشت از پشتیبانی مردم برخوردار است بدین روز به روز سر نیزه این لایحه را به اجرا در آورد و با این کار چهره ضد مردمی و ضد اسلامی خویش را روشن تر ساخت و شرایط سوگند به قرآن مجید را از شرایط انتخاب شوندگان آن انجمن قرار داد که بعدها مراسم سوگند خوردن به قرآن مجید حذف و سوگند خوردن به هر کتاب آسمانی را ممکن ساخت علاوه بر آن لایحه به زنان حق انتخاب کردن و یا انتخاب شدن را دارد مسلم بود که در جامعه آن روزی ایران که مردها حق رأی سازنده نداشتند شاه می خواست با این کار زنان و عموم مردم را فریب دهد و از اینجا بود که بطور کلی از مردم جدا شدند و در صفی مقابل آنها قرار گرفت که صف او متشکل از استعمارگران و حلقه بگوشان امپریالیسم و صهیونیسم بود و درمقابل صفی متشکل از زحمتکشان، بینوایان و ستم دیدگان و بالاخره اقشار و طبقات اجتماعی جامعه بود که امام خیمنی هادی و رهبر این صف بشمار میرفت وبا رهنمودهای خویش علمای قم و دیگر بلاد اسلامی را طی تلگرافی آگاه ساخت و خواستار لغو این لایحه گردید. امیر اسدالله علم که از سر سپردگان رژیم منفور پهلوی بشمار میرفت ابتدا در مقابل این خواسته امام خمینی مقاومت کرد و حتی تهدید نمود که روحانیون را سرکوب خواهد کرد اما ببا مخلفتها و حضور مردم در صحنه مبارزه مجبور به عقب نشینی شد سرانجام با پیگیریهای امام خمینی لایحه مذکور کنار گذاشته شد.

 

تصویب اصول شش گانه و آغاز دوره دوم نهضت
شاه در ادامه اطاعت از سیاست های آمریکایی اعلام کرد که تصمیم دارد اصول شش گانه ای را به نام ( اصول انقلاب شاه و ملت ) به همه پرسی بگذارد. پس از اعلام این تصمیم امام خمینی در جلسه ای با حضور مراجع و علمای قم تصمیم گرفتند خطر تهاجم به اسلام و مسلمانان و استقلال کشور را به مردم گوشزد کنند و با اقدامات آمریکایی شاه به مبارزه برخیزند. امام خمینی همه پرسی را بر خلاف قانون دانسته و آن را تحریم کردند و به دنبال آن تظاهراتی درتهران آغاز شد. در همین زبان مردم قم نیز به خیابانها ریختند و باران شعارهای همه پرسی را محکوم کردند. به دنبال این وضع شاه تصمیم گرف تا قبل از برگزاری همه پرسی به قم مسافرت کند وبا بهره برداری از استقبالی که تصور می کرد از وی به عمل خواهد آمد، توجه مردم را به خود جلب کند. اما امام خمینی اعلامیه ای دادند و مردم را به ماندن در خانه ها فراخواندند در نتیجه استقبال چندانی از شاه نشد.
در بهمن ماه 1341 شاه همه پرسی موردنظر خود را برای اجرای اصول شش گانه انجام داد. بعداز آن اعلام شد که اکثریت رأی دهندگان با این اصول موافقت کرده اند. ولی دو روز پس از انجام همه پرسی، که مصادف با اول ماه مبارک رمضان بود، امام خمینی و گروهی از علما در قم تصمیم گرفتند که به منظور متوجه ساختن مردم به عواقب همه پرسی در آن ماه نماز جماعت و تبلیغ و سخنرانی را در سراسر کشور تعطیل کنند. این حرکت رژیم را به وحشت انداخت.

 

حمله به مدرسه فیضیه
بر اثر قیام امام خمینی و سایر مراجع در مقابل مطامع بیگانگان که به دست شاه انجام میشد، شاه به دنبال فرصتی می گشت تا تهاجمی وسیع را علیه روحانیون آغاز کند. صبح روز دوم فروردین 1342 که مردم به مناسبت سالگرد شهادت حضرت امام صادق (ع) در منزل امام خمینی گرد آمده بودند، مأموران حکومتی سعی کردند تا مجلس را به هم بزنند، اما هوشیاری امام و تهدید ایشان، آنان را وادار به سکوت کرد. بعد از ظهر آن روز به دعوت آیت الله گلپایگانی مجلس سوگواری امام صادق (ع) نیز در مدرسه فیضیه منعقد شده بود. در اینحال مأموران حکومتی وارد مدرسه شدند و کشتار وحشیانه ای به راه انداختند. آنان طلاب مدرسه و مردمی را که در آنجا اجتماع کرده بودند به سختی مضروب و مقتول ساختند. این وحشیگری در فیضیه تا پاسی از شب ادامه یافت.

 

منع سکوت و بازخواست دولت توسط امام خمینی
پس از واقعه کشتار فیضیه امام طی اعلامیه ای خطاب به روحانیون و مردم هر گونه سکوت در برابر رژیم را حرام دانستند و تاکید کردند که اظهار حقایق واجب است. پس از آن خود ایشان اولین گام را برداشتند و اسدالله علم نخست وزیر وقت را در مورد مسائلی چون حمله مأموران دولتی به مردم در بازار تهران، برگزاری همه پرسی و حمله به مدرسه فیضیه در قم مورد باز خواست قرار دادند.

 

عاشورای سال 42 و اقدامات ساواک
با فرا رسیدن ماه محرم ( سال 1342 هـ . ش) امام به سخنرانی مذهبی رهنمود دادند که باید سکوت در مقابل رژیم شاه را بشکنند. امام همچنین خطر اسرائیل و عمال آنان را به مردم تذکر دادند و از مصیبت هایی که بر اسلام وارد شده است، سخن گفتند. در همین زمان ساواک (سازمان اطلاعات و امنیت کشور که وظیفه اصلی سرکوبی مبارزان را بر عهده داشت) روز نهم محرم (تاسوعا) عده ای از سخنرانان مذهبی را احضار کرد و با تهدید بسیار به آنان گوشزد کرد که تنها در صورتی اجازه دادند در مجالس عزاداری سخنرانی کنند که سه شرط زیر بپذیرند :
1- علیه شخص اول مملکت یعنی شاه سخنی نگویند.
2- علیه اسرائیل مطلبی نگویند.
3- مرتب به گوش مردم نخوانند که اسلام در خطر است.
با همه کنترل های شدید پلیسی وامنیتی حکومت، روز عاشورا جمیت بسیاری از مردم تهران به خیابانها ریختند و به طرف دانشگاه حرکت کردند و از آنجا تا مقابل کاخ مرمر پیش رفتند و شعار مرگ بر دیکتاتور را سر دادند. این جمعیت و آن حرکت ها و شعارها که تا آن زمان بی سابقه بود، به شاه فهماند که نهضت امام خمینی در میان مردم سخت ریشه دار است.

 

سخنرانی تاریخی امام در روز عاشورا
در روز عاشورا مردم شهرهای مختلف که به قصد زیارت به قم آمده بودند همراه با طلاب و روحانیون و گروه زیادی از مردم این شهر، برای شنیدن سخنان امام خمینی در مدرسه فیضیه و صحن های حضرت معصومه (س) و میدان آستانه اجتماع کردند. رژیم که علاقه شدید مردم را به سخنرانی امام نمی توانست تحمل کند، می خواست از سخنرانی ایشان جلوگیری کند، اما امام با قاطعیت تمام از میان انبوه جمعیت عبور کردند و وارد مدرسه فیضیه شدند و در یک سخنرانی تاریخی علیه اقدامات حکومت شاه وابستگی آن به بیگانگان به سخن پرداختند. در ادامه بخشی از سخنان امام را می خوانید.

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  20  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله گوشه ای از زندگی درخشان نهضت پر ثمر

مقاله نهضت و قیام مردم دیندار و شریف ایران بر ضد رژیم پهلوى

اختصاصی از فایل هلپ مقاله نهضت و قیام مردم دیندار و شریف ایران بر ضد رژیم پهلوى دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله نهضت و قیام مردم دیندار و شریف ایران بر ضد رژیم پهلوى


مقاله نهضت و قیام مردم دیندار و شریف ایران بر ضد رژیم پهلوى

 

 

 

 

 


فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)

تعداد صفحات:64

فهرست مطالب:

پیش‏گفتار
مقدمه
فصل اوّل مفهوم و مقایسه ویت فقیه
گوناگونى اولیاى شرعى
مبناى ولایت حسبه
تحریر محلّ نزاع
حقیقت ولایت شرعى
مقایسه ولایت شرعى و ملکیت
ولایت مطلق و مضاف
اصلِ عدم ولایت
ارکان ولایت شرعى
فلسفه ولایت شرعى
نقد و بررسى شرط «عدم تساوى»
نصب و عزل در ولایت شرعى
نظارت بر ولایت شرعى
ولایت شرعى و اطاعت
ولایت بر شخص حقیقى یا بر مجتمع اعتبارى
فصل دوم‏تبیین مفهوم انتصاب
تبیین مفهوم انتصاب
نصب خاصّ و نصب عامّ
فصل سوم تبیین مفهوم فقاهت
فقه در لغت
فقه در اصطلاح
سخن آخر
منابع

 

 

پیش‏گفتار
نهضت و قیام مردم دیندار و شریف ایران بر ضد رژیم پهلوى از سال 1342 به رهبرىِ روحانیت و در رأس آن، امام خمینى - قدّس سرّه – و  ایثار   و فداکارىِ اقشار مختلف مردم و در نهایت، پیروزىِ آن در بهمن ماه 1357 بدون شک یک حرکت دینى و براى دفاع از حریم مقدس اسلام بود. با آن پیروزىِ شگفت‏آور، این اندیشه نوین، در ایران و جهان اسلام به وجود آمد که با رهبرى‏هاى یک فقیه جامع‏الشرایط و با بهره‏گیرى از ایمان واحساسات دینىِ مردم مى‏توان حتى بدون سلاح با طاغوتیان و صاحبان زر و زور و سلاح پیکار کرد و پیروز شد. با آن پیروزىِ معجزه‏آسا و شگفت‏آور، قدرت اسلام و ایمان و نقش حساس رهبرىِ دینى و نفوذ معنوىِ روحانیت، براى همگان آشکار شد. آن‏چنان که اکثریت قاطع اقشار مختلف مردم، دانشگاهى، فرهنگى، بازارى، ادارى، کارگر، کشاورز، شهرى و روستایى، که دین‏خواهى در جانشان سابقه دیرینه داشت، با شوق فراوان خواستار حاکمیت اسلام و اجراى احکام و قوانین نورانىِ آن شدند. امام خمینى - قدّس سرّه - که در آن زمان، عملاً در جایگاه ولایت فقیه واقع شده بود و اکثریت قاطع مردم، رهبرىِ او را پذیرفته بودند، انتخاب نوع حکومت را بر عهده مردم گذارد و «جمهورى اسلامى» را به عنوان پیشنهاد مطرح ساخت. در تاریخ 11/1/1358 همه‏پرسى به عمل آمد و اکثریت قاطع مردم(98/32%) به «جمهورى اسلامى» رأى مثبت دادند. بعد از آن، تهیه قانون‏اساسى، یک ضرورت محسوب مى‏شد و تدوین آن، نیاز به کارشناسانى داشت که در مسائل قانونى و اسلامى متخصص باشند. انتخاب آنان نیز بر عهده مردم گذاشته شد. در تاریخ 12/5/1358 مردم در یک انتخابات عمومى شرکت کردند و با اکثریت آرا 72 نفر از قانون‏دانان و اسلام‏شناسان را بدین منظور برگزیدند. مجلس خبرگان قانون‏اساسى تشکیل شد و اعضاى آن با جدیت تمام، مشغول به کار شدند. از رهنمودهاى امام خمینى - قدّس سرّه - و صدها طرح و پیشنهادى که از صاحب‏نظران مى‏رسید استفاده کردند و در مدتى در حدود سه ماه، متن قانون‏اساسى را تدوین کردند. سپس تصویب آن نیز به آراى مردم واگذار شد و در تاریخ 12/9/1358 ذدر یک همه‏پرسى، با اکثریت چشمگیرى (حدود 75%) تصویب شد و به تأیید امام خمینى رسید. بدین ترتیب، خطمشى نظام جمهورى اسلامى ایران بر پایه قانون‏اساسى، که از قرآن و سنت پیامبر اکرم(ص) و مکتب اهل‏بیت(ع) الهام گرفته، مشخص و استوار گشت. با تصویب قانون‏اساسى، نوع حکومت و اهداف و ارکان آن، جنبه قانونى به خود گرفت، ولایت و زعامت ولى فقیه و مجتهد جامع الشرایط، قانونى شد و رسمیت یافت. مراحل مختلف تهیه، تدوین و تصویب قانون‏اساسى با سرعت سپرى شد؛ چرا که ضرورت استقرار هر چه سریع‏تر نهادهاى نظام جمهورى اسلامى ایران، چنین سرعتى را مى‏طلبید، به ویژه آن‏که رهبرى‏هاى ژرف‏بینانه و قاطعانه امام، بر این سرعت تأکید مى‏ورزید. اما با توجه به این‏که بعد از حکومت پیامبر اسلام و على‏بن‏ابى‏طالب - صلوات اللّه علیهما - نخستین بار بود که حکومتى قانونى، بر طبق مبانىِ شیعه تأسیس مى‏شد و زعامت گسترده ولى فقیه و اجراى احکام و قوانین سیاسى - اجتماعىِ اسلام، سابقه عملى نداشت و تجربه نشده بود، مسائل مربوط به نظام دینى و فلسفه سیاسىِ اسلام، به ویژه ولایت فقیه نیز به‏طور دقیق تحقیق و تدوین نشده بود. بنابراین، لازم بود بعد از استقرار حکومت اسلامى، مسائل مربوط به فلسفه سیاسىِ اسلام، به‏طور گسترده و عمیق به وسیله محققان و کارشناسان مربوطه، مورد تحقیق و بررسى قرار گیرد. این مسؤولیت سنگین، که استحکام نظام اسلامى بر آن مبتنى است، بر عهده همه دانشمندان متعهد و فقها و اسلام‏شناسان نهاده شده است. بسیار به‏جا بود که حوزه‏هاى علمیه، به ویژه حوزه علمیه قم در این کار مهم پیشقدم مى‏شد و با دعوت از اساتید و دانشمندان متعهد دانشگاه، وسیله یک‏سرى تحقیقات عمیق و گسترده جمعى را در همه موضوعات و مسائل مربوط به فلسفه سیاسى و نظام اسلامى فراهم مى‏ساخت؛ ولى متأسفانه در این جهت کوتاهى شد. البته از آن زمان تاکنون در این رابطه، کارهایى انجام گرفته، کتاب‏ها و مقالات سودمندى تهیه و انتشار یافته است؛ ولى با توجه به این‏که تحقیقات انجام شده، غالباً انفرادى بوده، جاى یک سلسله تحقیقات عمیق‏تر و فراگیرترِ جمعى هنوز خالى است. با توجه به این نیاز و تأکیدهاى مکرر مقام معظم رهبرى، حضرت آیت الله خامنه‏اى - مدظله‏العالى - بود که مجلس خبرگان رهبرى در اجلاسیه 28/11/1371 مسؤولیت انجام این تحقیقات را بر عهده دبیرخانه مجلس خبرگان گذاشت. در شرح وظایف دبیرخانه چنین آمده است: «تحقیق و پژوهش در موضوع حکومت اسلامى، بالأخص ولایت فقیه، تألیف و نشر آن به صورت‏هاى مناسب». دبیرخانه بعد از تهیه مقدمات، شروع به کار کرد. در انجام این مسؤولیت بزرگ، کارهایى را شروع کرده و انجام مى‏دهد که مهم‏ترین آن‏ها عبارت است از: تحقیق در موضوعات و مسائل مختلف فلسفه سیاسى اسلام، به ویژه ولایت فقیه. در آغاز، فهرستى از موضوعات نیازمند به بررسى و تحقیق تهیه شد و از محققان و دانشمندان براى همکارى دعوت به‏عمل آمد. تعدادى از آنان دعوت ما را پذیرفتند و پس از تهیه و تصویب طرح تحقیقاتى، مشغول به کار شدند. گرچه مسؤولیت مستقیم انجام هر یک از موضوعات، بر عهده یک نفر از محققان مى‏باشد؛ اما با توجه به این‏که از افکار و اظهار نظر دیگر صاحب‏نظران نیز استفاده مى‏کند، مى‏توان آن را یک تحقیق جمعى به شمار آورد. تحقیقات بدین صورت انجام مى‏گیرد:
1. محقق در همه مراحل، از نظر اساتید مشاور و راهنما استفاده مى‏کند.
2. مطالبى که توسط محقق نگاشته شده، در اختیار تعدادى از دانشمندان صاحب‏نظر براى مطالعه و اظهار نظر قرار مى‏گیرد. سپس در جمع آنان و با حضور نویسنده، مورد بحث و نقد قرار مى‏گیرد.
3. ریاست دبیرخانه و مسؤول مرکز تحقیقات علمىِ دبیرخانه نیز در همه مراحل تحقیق، از نزدیک بر کارها نظارت دارند.
4. محقق از نتایج بحث‏ها و تحقیقاتى که قبلاً توسط دبیرخانه انجام گرفته و نیز از فیش‏هاى موجود استفاده مى‏کند. ولى با توجه به این‏که محقق در تحقیقات خود از آزادىِ کامل برخوردار است و الزامى در جهت اعمال همه دیدگاه‏هاى پیشنهادى ندارد، مسؤولیت صحت و سقم مطالب نیز بر عهده خود او خواهد بود.
تاکنون تحقیقات بسیارى در موضوع مهم ولایت فقیه صورت گرفته است. یکى از مسائل مورد نیاز در بحث ولایت فقیه، تبیین مفاهیم اصلى و کلیدى این موضوع مى‏باشد. حجةالاسلام آقاى مصطفى جعفرپیشه فرد، که از محققان حوزه علمیه قم مى‏باشد، در چارچوب تحقیقات علمى دبیرخانه، در تحقیقى که پیش روى دارید به این موضوع پرداخته و مفاهیم اساسى نظریه ولایت فقیه را مورد بررسى و تحلیل قرار داده است. محقق محترم در این تحقیق، در سه فصل جداگانه به ارائه تصویرى مستند و روشن از «ولایت»، «انتصاب» و «فقاهت» که مفاهیم اساسى «ولایت فقیه» به شمار مى‏روند پرداخته و در فصل اول علاوه بر شرح معناى لغوى و مفاد اصطلاحى «ولایت» در علوم مختلف، میان ولایت و وکالت از یک‏سو، و ولایت و حکومت از سوى دیگر مقایسه کرده است. امید مى‏رود این تحقیق بتواند در ارائه تعریف درست از مفاهیم یاد شده، مورد استفاده پژوهشگران و علاقه‏مندان به مباحث اندیشه سیاسى اسلام قرار گیرد. در پایان، از زحمات و تلاشهاى محقق محترم و همه اساتید محترمى که در انجام این تحقیق همکارى کردند و نیز از تلاش مرکز تحقیقات علمى دبیرخانه تشکر مى‏کنم.
مقدمه
پس از پیروزى انقلاب اسلامى و طرح نظریه «ولایت فقیه» به عنوان مبناى نظام اسلامى، بسیار طبیعى بود که از زوایاى مختلف به آن نگریسته شود و از هر سو مورد ارزیابى عالمانه و منصفانه قرار گیرد؛ زیرا، براى نخستین بار، «ولایت فقیه» حضور جدّى خود را در عرصه سیاسى به نمایش مى‏گذاشت و جهان سیاست، به عنوان یک تجربه محسوس، با آن رو به رو مى‏شد. از این رو، دور از انتظار نبود که نظر موافقان و مخالفان فراوانى به سوى آن جلب شود و هر کسى از دید خود، آن را در بوته نقد قرار دهد.
ولى روشن است که پیش از هر نقّادى و داورى، براى آشنایى با هر نظریه‏اى، باید مفاهیم مندرج در آن، به طور دقیق و کامل، تعریف و تبیین شود، تا باب گفت‏وگو، با روشى عالمانه و به دور از حبّ و بغضها، به خوبى گشوده شود. بنابراین، به عنوان درآمدى بر نظریّه ولایت فقیه، لازم است، مبادى تصوّرى این نظریه در جایى، به طور شفّاف تعریف شود. در باب‏ولایت فقیه، این ضرورت، مضاعف است؛ زیرا، در بسیارى از چالشها وقتى به دقّت نگریسته شود، مى‏بینیم ریشه آن، در بى‏توجّهى و فهم صحیح نشدن واژگان مندرج در این نظریه است.
براى رسیدن به این هدف بزرگ، پیش از هر چیز، توجّه عمیق به یک نکته لازم است، آن نکته، این است که تعریف واژگان یک نظریه علمى، به هیچ روى، قابل تفسیر به رأى و برداشتهاى شخصى نیست. تعریفهاى علمى، از سنخ معرفت پسینى است و براى فهم درست یک واژه، باید از پیشداورى، با دقّت تمام پرهیز شود.
جهت پیشگیرى از آفت اِعمال سلیقه‏هاى شخصى، باید تعریفى را که اهل اصطلاح براى واژگان مورد نظر خویش ارائه کرده و بر آن توافق جمعى داشته‏اند و یا نظریّه‏پرداز، در ارائه نظریه خود اعلام کرده، ملاک عمل دانست و آن را مبناى هر سخن قرار داد.
در مواردى که واژگان، به طور شفّاف، در گفتار و نوشتار اهل اصطلاح تبیین نشده‏اند و شفافیّت لازم را ندارند، باید در پرتوِ کاربرد آن واژه‏ها از سوى صاحب‏نظران و قرینه قراردادن موارد مختلف استعمال، به مقصود خود رسید. به هر حال، براى تعریف واژه، باید مستندسازى کامل انجام گیرد؛ زیرا، اگر غیر از این باشد، بحث، به اَغراض غیر علمى و مسموم، آلوده مى‏شود.
در این کتاب، تلاش بر آن است که با توجّه به نکته بالا، مفاهیم اساسى نظریه ولایت فقیه تبیین شود و با استفاده از ابزارهاى لازم تحقیق، در سه فصل جداگانه، به تبیین مفاد واقعى مفاهیم «ولایت»، «انتصاب» و «فقاهت» - که مفاهیم بنیادین «ولایت فقیه» شمرده مى‏شوند - پرداخته شود. با توجّه به گستردگى بحثهاى مربوط به «ولایت»، فصل یک، در دو بخش ارائه مى‏شود. بخش نخست، به تبیین معناى لغوى «ولایت» و مفاد اصطلاحى آن در قلمرو دانشهاى مختلف مى‏پردازد و آن‏گاه وارد ولایت شرعى شده و با بررسى همه جانبه آن، معناى «ولایت» را در نظریه ولایت فقیه روشن مى‏کند. امّا بخش دو، به مقایسه و تبیین نسبت میان ولایت و وکالت، از یک‏سو، و ولایت و حکومت از سوى دیگر، اختصاص دارد.
 ارائه شفّاف مبادى تصوّرى و مفاهیم کلیدى یک اندیشه، مهم‏ترین و یا لااقلّ از مهم‏ترین بخشهاى یک پژوهش است. در همان مرحله نخست، وقتى به قول قدما، محلّ نزاع، به شایستگى، تحریر شود، نه تنها بسیارى از شبهه‏ها و نکته‏هاى مبهم، رخت برمى‏بندد، بلکه فضاى گفت‏وگوى موافق و منتقد، کاملاً، شفّاف شده و راه بر امورى مانند، جدل و مغالطه و نزاع لفظى و دیگر آفتهاى یک بحث علمى، تا حدود زیادى مسدود مى‏شود.
با توجّه به این نیاز، افق بحث از مفهوم ولایت گشوده مى‏شود. در فصل یکم، نخست، ریشه و مفهوم لغوى ولایت و معناى آن در کتاب و سنّت بحث مى‏شود و آن‏گاه محتواى اصطلاحى آن در حوزه‏هاى مختلفِ کلامى و عرفانى و فقهى بررسى خواهد شد. در حوزه فقه، مفاد ولایت شرعى و اقسام و ارکان آن نشان داده مى‏شود و در پایان، معلوم مى‏شود که؛ منظور از «ولایت» در نظریه ولایت فقیه، چه مفهومى است و این‏که آیا این معنا، با قیمومت و محجوریّت توأم است یا ملازمه‏اى با آن ندارد. ضمناً به این پرسش هم پاسخ داده مى‏شود که «نسبت میان ولایت و آزادى چیست و اراده آزاد انسان، در ولایت، چگونه تبلور مى‏یابد؟»



فصل اوّل مفهوم و مقایسه ویت فقیه
7 - ولایت در فقه
فقه در اصطلاح، علم به احکامِ شرعىِ فرعى از راه ادلّه تفصیلى، تعریف شده است. به تعبیر دیگر، علم استنباط احکام شرعى را فقه نامند.(1)
ذات مقدّس ربوبى، طبق ولایت تشریعى و حقّ قانونگذارى حقیقى و بالذاتِ خویش، قوانین و احکام را در مقام ثبوت، از راه وحى به انسان رسانده است. پیامبر گرامى(ص) و اهل‏بیت(ع) به عنوان مبیِّن و مفسِّر وحى از طرف پروردگار، به تبیین و تفسیر و رساندن پیام آسمانى و تبلیغ احکام اهتمام مى‏ورزند. و از اینجا است که دو منبعِ کتاب و سنّت، به عنوان اصلى‏ترین منابع استنباط احکام شرعى، شکل مى‏گیرد و فقیه، بر اساس ظواهر کتاب و روایات و اجماعِ حاکى از سنّت و احکامِ قطعى عقلانى، به استنباط احکام شرعى مى‏پردازد و حکم فروع و مسائل مستحدثه را به وسیله اصول مندرج در کتاب و سنّت و ردّ فروع بر اصول، تعیین مى‏کند.
حکم شرعى را که شارع جعل کرده است، بنفسه، نمى‏توان «ولىّ تشریعى» نامید؛ زیرا، حکم شرعى، در نتیجه اِعمال تشریع ولىّ تشریعى پدید مى‏آید


دانلود با لینک مستقیم


مقاله نهضت و قیام مردم دیندار و شریف ایران بر ضد رژیم پهلوى