فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله وکالت آزاد

اختصاصی از فایل هلپ دانلود مقاله وکالت آزاد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

وکیل دادگستری یک عضو مستقل در مجموعه خدمات قضائی است . وکیل به کار آزاد اشتغال دارد و نوع فعالیت او با فعالیت اصناف نیز متفاوت است . وکیل دادگستری اشتغال به مشاوره و وکالت مستقل در تمام زمینه های حقوقی دارد .
هر فردی در چهارچوب قانون حق دارد در هر زمینه از حقوق ، از خدمات وکیل مورد انتخاب خود بهره مند گردد . هر شخصی می تواند چه برای دریافت مشاوره ، چه در برابر دادگاه ، چه در داوری و چه در برابر سایر ارگانها و مقامات ، وکیل دادگستری را به وکالت خود تعیین نماید . مقررات وکالت و مشاوره حقوقی آنچه را که ما تحت عنوان وکالت آزاد می نامیم طی مواد 1 تا 3 مقرر کرده است . کانون وکلای دادگستری آلمان فدرال در مجمع موسس خود این امر را در مادة 1 آیین نامه وکالت دادگستری تحت عنوان وکالت آزاد دادگستری تایید و به شرح زیر و به طور مشخص تر بیان نموده است :
1 – وکیل دادگستری شغل خود را به صورت آزاد ، به ارادة خود و به دور از اجبار ، تا جایی که قانون و یا مقررات شغلی تکلیف خاصی مشخص نکرده باشد تعیین می کند .
2 – آزادی های وکیل حقوق شهروندان در قانون را تضمین می کند . فعالیتهای وکیل در خدمت تحقق حکومت قانون قرار دارد .
3 – به عنوان مشاور غیر وابسته و نماینده در تمام زمینه های حقوقی ، وکیل موکل خود را د ر مقابل امکان تضییع حقوق او مورد حمایت قرار می دهد و به صورت قانونی و با جلوگیری از به وجود آمدن تضاد و اختلاف و در جهت حل اختلاف و نزاع او را همراهی می کند . در مقابل اشتباهات دادگاه و مراجع رسمی و در موارد نقض حقوق اساسی و تجاوز از حدود قانونی توسط حکومت ، او را مورد حمایت قرار می دهد .
صحبت کردن راجع به وکالت آزاد در جامعه آلمان دارای جنبه سپاس آمیز و همچنین خلاف آن می باشد . جنبة سپاس آمیز آن اینکه ، برای من که شغل خود را وکالت دادگستری قرار داده ام این امکان را به دست می دهد تا از آن برای خدمت به مردم و جامعه در یک جامعه دارای حکومت قانون استفاده کنم .
جنبه ناسپاسانه ، از آن جهت است که اگر دچار دلسوزی عوامانه برای خودم نشوم بایستی بعضی از نکات راجع به صحبتهایی که دربارة موقعیت شغلی ما یا بعضی از همکاران گفته شده یا می شود را بیان و تحلیل نمایم. سخنانی که در واقع لباس وکالت را از تن وکیل دادگستری خارج می کند و او را در هیاتی ناروشن و حتی مهره ای خطرناک جلوه گر می سازد.
یک – تاریخچه
از یک طرف (به نقل قول مستقیم ) دادگاه قانون اساسی فدرال « مفهوم اولیه عملی وکالت آزاد را در جهت تحکیم جامعه حکومت قانون » و آن را « عامل ضروری در تلاش برای محدود نمودن قدرت حکومتی » دانسته است . به نظر دادگاه قانون اساسی « ترتیبی داده شده است که از نظر احقاق حقوق و حاکمیت قانون تعادلی در دفاع حقوقی ایجاد شود و سلاح لازمی در اختیار مردم قرار
گیرد که مورد اعتماد آنها باشد و منافع آنها را تا حد امکان به دور از تاثیرات حکومت محقق نماید . » برای « هوفمن Huffmann » وکالت آزاد « حامل و حافظ قانون است » .

 

از سوی دیگر در یک همه پرسی آزمایشی در سال 1986 ، 54 درصد مردم گفته اند که امید وارند در تمام عمرشان با وکیل دادگستری کاری نداشته باشند . در اغلب پرسشها ، پاسخ این بود که وکیل یک عنصر مزاحم ، سوء استفاده کننده از قانون است و توسل به او آخرین وسیله از روی ناچاری می باشد ، به طوری که در نزد او همه چیز به دعوی ختم می شود و از هر چیزی یک دعوی می سازد . سایر شایعات ناپسند مردم در این باره وکیل دادگستری را به عنوان مثال کسی که دعوی دوست دارد و مغلطه کننده در کلام یا در قانون و شرخر عنوان کرده اند . این گونه شایعات حتی در میان روشنفکران نیز خریدار دارد برای مثال « دارندورف Dahrendorf » من باب انتقاد می گوید که هر چه تعداد وکلا بیشتر باشد مشکلات حقوقی بیشتر حادث می شوند و می گوید که وکلا برای درآوردن مخارج خود طرفین را به دعوی تشویق می کنند به جای اینکه آن مشکلات را حل و فصل کنند حتی ایجاد دعوی می کنند . چگونه این مخالفت گویی ها را می شود توضیح داد ؟
آیا آنها فقط تناقض ادعا و واقعیت را بازگو می کنند ؟ یا اینکه این امر مربوط به یک چهره غیر واقعی از وکیل دادگستری در نزد مردم می باشد .
1 – تقابل قضاوتهای قابل توجه و بی ارزش درباره وکالت دادگستری فقط مربوط به دوران ما نمی شود و به نوشته در اشپیگل در سال 1989 که یک صفحه تمام درباره این موضوع نوشته بود این موضوع به هیچ وجه رابطه ای با از دست رفتن اعتبار وکلا در جامعه ندارد . در سالهای قدیم چهره مشابهی از وکلا ساخته شده بود .
از یک سو تمجید زیاد ، مثلا یک شعر قدیمی ژرمنی وکیل را به عنوان شوالیه قانون می ستاید . در Codex Justitianus در 1500 سال پیش نوشته شده بود وکلایی که مشکل حقوقی را حل می کنند و فرد گرفتاری را کمک می کنند تا حق خود را پس بگیرد کم ارج تر از کسانی که برای کشور و خانواده خودشان خدمت می کنند نیستند . یک شهردار فرانسوی به نام داگوسو Schwaermte در سال 1813 تعریف کرده است که وکالت دادگستری امروز مانند همیشه یک دانش و یک هنر است . او می گوید همانقدر قدیمی چون قضاوت همانقدر اصیل چون پاکدامنی و همان اندازه مهم مانند عدالت . دیدفویر باخ در سال 1821 در رابطه با ملاحظات او درباره جامعه و رشد عدالت گستری گفته است که ماموریت وکیل مدافع بر پایه حق ازلی و ابدی و همچنین عدم برابری انسانها از لحاظ استبداد و بضاعت و توانایی است
برای رودولف فن گنایست سال 1867 ، سال ایجاد وکالت آزاد است و اولین شرط برای رفورم در دادگستری اتریش را ایجاد وکالت آزاد می داند و آن را نقطه ارشمیدس نام می نهد که از آن مبداءروابط نادرست در دادگستری پروس دوباره از مسیرهای حقوقی به مبداء آن پس فرستاده می شود .
از طرف دیگر در کتاب Corpus Juris Fridericianum وکلای دادگستری مورد سرزنش قرار می گیرند که « بیشتر در این مورد تلاش دارند که دعوی را به نفع موکل تمام کنند و کمتر به فکر روشن کردن حقیقت امر و واقعیت هستند . » « تمام ابزار و هنر دفاع را به کار می برند تا حقیقت را کتمان کنند و حقیقت را رنگ دیگری بزنند و آن را در جهت خلاف اعمال کنند . » فردریش کبیر در فرمان خود به کابینه اش این امر را مخالف طبیعت امور توصیف می نماید که طرفین پس از اقامه دعاوی و شکایات خود مستقیما مورد سوال قاضی قرار نگیرند بلکه مسایل ناچیز خود را به وسیله وکلای غنی مطرح نمایند. او می افزاید این وکلا تمایل بسیار دارند که دادرسی طولانی بشود و دعاوی افزایش یابند چون که درآمد آنها به این طریق افزایش می یابد و تمام ثروت آنها از این راه کسب می شود . وقتی که قاضی پرونده را بعد از اینکه وکیل با لوایح خود حقیقت را در جهت منافعش وارونه یا به طور ناقص جلوه بدهد ، به دست بگیرد طبیعی است که حکم کننده مسیر حق را گم کرده در نتیجه دلایل غیر مسجل را می پذیرد و چون در بیراهة ایجاد شده می افتد اغلب در پایان به طور ناخواسته به دادن رای غیر منصفانه مجبور می شود . فردریش به این جهت بالاخره پس از مدتی وکالت را ملغی کرد و زمانی که وکلا بعد از آن لااقل به عنوان آماده کننده موضوعات برای قضات غیر قابل صرف نظر بودن خود را ثابت کردند ، آنها را به صورت شبیه به مامورین دولت و به عنوان دستیاران مشورتی Assistenzraeten و سپس کمیسر دادگستری Justikanmissare به کار گرفتند و آنها را حقوق بگیر دولت ساختند و در نهایت طبق قانون آنها را Rechtsanwalt نامیدند و وکیل یا نمایندة حقوقی در این تاریخ دوباره اجازه فعالیت به عنوان وکیل دادگستری یافت . در اغلب ایالات دیگر آلمان مامور دولت شدن وکلا تحقق پیدا نکرد ولی در آنجا نیز به استثنای ایالت ورتمبرگ که موقعیتی قابل افتخار داشته اند و عموما وکلا دارای موقعیتی نیمه دولتی بوده اند . وکلا اغلب به عنوان افراد کمک دهنده به دادگاه تنزل مقام پیدا کردند و تحت نظارت دادگاه قرار گرفتند و این نظارت در طرز رفتار آنها در دادگاه ، در زندگی خصوصی و از آن بدتر در مورد مفید بودن یا نبودن دادرسی اعمال می شد . با همه این بندهایی که قانون ایجاد کرده بود البته در نیمة اول قرن 19 آگاهی وکلای دادگستری افزایش یافت و وکلا به تدریج برای مبارزه جهت آزادی خود با هم متحد شدند . البته بندهایی که به دست و پای آنان بسته شده بود بالاخره با تصویب قانون وکالت در سال 1878 توسط رایش که به موجب آن وکالت آزاد به رسمیت شناخته شده بود برداشته شد .
2 – تاریخچه ای که گفته شد فقط در لباس رسمی ، کلاه و لباده ای که توسط مقامات برای وکلا تعیین شده بود تا از دور قابل تشخیص باشند خلاصه نمی شود بلکه شامل ریشه های تاریخی بسیاری از پیش داوری های مردم درباره وکلا که متاسفانه هنوز هم در جامعه وجود دارد نیزمی گردد . مثل اینکه وکیل دادگستری را با دستیاران دادگاه در قرن گذشته مقایسه می کنند ، مطلبی است که از همه پرسی سال 1986 به دست آمده است . هر چند که از زمانهای قدیم دادن جواز مشاوره حقوقی جدا و خارج از دادگاه شناخته شده بود ولی مقامات پروس وکلا را محدود کرده بودند که فقط در مرحله دادرسی به عنوان کمک قاضی فعالیت کنند و از وکیل دستیاری برای دادگاه ساخته بودند . وکیل مطابق قانون 1849 پروس ظاهرا عنوان وکیل دادگستری را به خود اختصاص داده بود ولی در عمل همچنان مانند سابق که « کمیسر دادگستری » نامیده می شد وظیفه اش فرمانبرداری از قضات بود .
به دلیل وابستگی او به دادرسی تنها منبع درآمد او هم همان شرکت در مراحل دادرسی بود . برای او فقط زمانی یک موضوع منجر به گرفتن وکالت می شد که مساله در دادگاه طرح و دادرسی شروع می گردید . از این رو شبهة غیر قابل انکاری ایجاد شده بود و آن اینکه هر چه دستمزد وکلا در دادرسی کمتر بود آنها سعی می کردند دادرسی را طولانی تر کنند تا از این طریق درآمد بیشتری کسب نمایند .
وابستگی وکلا به دادگاهها و انتظار دادگاهها نسبت به مطیع بودن وکلا یا تبعیت آنان از دادگاه ، باعث سست شدن اعتقاد مراجعین نسبت به آنان می شد و این فکر را در مردم تقویت می کرد که وکیل فقط به منافع موکل خود فکر می کند و یا لااقل در درجه اول منافع موکل اوست که همه اعمال او را هدایت می کند . سیستم قضائی آن دوران نقش وکیل را نه در قالب یک عنصر دست اول برای احقاق حقوق موکلش در مقابل دادگاه ، بلکه به صورت عاملی تحت اراده و عنصر زیر دست دادگاه برای احقاق حقوق عامه تعیین کرده بود . وکیل مهره ای بود در محاق قدرت و زیر سایه دادگاه و از نظر مردم دست او با قضات در یک کاسه فرو می رفت و با ساز قاضی می رقصید یا اینکه مجبور بود جلب رضایت او را بکند و تاثیری در رای قاضی نسبت به قضیه نداشت . وکیل که وظیفه او فقط روشن کردن قضیه بود کمتر می توانست با اظهارات حقوقی خود دادگاه را قانع کند و بیشتر از طریق تشریح و توصیف واقعه عمل می نمود . این امر باعث شده بود که بسیاری از متداعیین وظیفه وکیل خود را فقط در تشریح دعوی خود می دیدند تا از آن طریق یک نتیجه مناسب حقوقی به دست بیاورند یا حتی با توجه به ضرب المثلهای آن دوران مرتکب دروغ پردازی معمول وکلا در دادرسی بشوند . وضعیت بد اقتصادی وکالت در قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم بسیاری از وکلا را به این اعمال مجبور می کرد و از طرف دیگر نگرانی موکلین را که وکیل کوشش خواهد کرد آنها را با مخارج غیر لازم و یا من غیر حق متضرر نماید تقویت می نمود . علاوه بر این در بسیاری از ایالات آلمان وکیل بر اساس ارزش موضوع وکالت ، حق الوکاله دریافت نمی کرد بلکه بر طبق تعداد صفحات لایحه اش دستمزد می گرفت و این امری است که هنوز باعث شنیدن ضرب المثلهای منفی در خصوص وکلا می باشد از قبیل اینکه وکلا برای این زیاد می نویسند چون که بسته به مقدار آن پول می گیرند . در این خصوص گانز Gans به درستی می نویسد که در آلمان از قرنها پیش از طریق اعمال تفتیش عقاید در امر دادرسی حقوقی و کیفری و به وسیله مامورین مخفی قضائی و تحت اقتدار قضات و پرونده سازی و قوانین فراوان غیر عقلایی ، ارزش وکیل دادگستری به نازل ترین درجه خود رسید و زنجیرهای مقررات شغلی و منافع حقیر تعیین شده برای او شرف او را در جامعه لکه دار نمود .
مزید بر آن مقامات حاکمه ، جامعة نامطلوب وکالت را از صافی موانع گزینشی می گذرانیدند ، نامطلوب از این نظر که با این همه باز هم باید تعدادی وکلای غیر وابسته در آن روزگار باقی مانده بود باشند که توانسته بودند از تمام موانع بگذرند و در جامعه وکالت باقی بمانند . به همین دلیل در پروس تعداد قضات چهار برابر تعداد وکلا بود .
این تعداد کم از وکلا اغلب نمی توانستند ورای وظایف دستیاری خود برای دادگاهها به علت کمبود وقت ، فعالیتهای دیگری در زمینه مشاوره حقوقی انجام بدهند . این مطلب باعث شد که در ابعاد وسیعی مشاوره های حقوقی خارج از دادگاه و انجام مقدمات طرح دعوی به افرادی که به هیچ وجه برای امر وکالت تربیت نشده محول بشود که نام آنها را وکلای کناری گذاشته بودند و این افراد غالبا بدون هر گونه احساس مسوولیتی طرح دعوی یا تعقیب آن را به دست گرفته و نقش فوق العاده ای در به وجود آمدن تصویر ناپسند برای وکلا داشته اند بخصوص که بخشا تبدیل به وکلای رسمی نیز می شده اند .
دو – مفهوم
به پیش داوری های گفته شده نباید امروز زیاد بال و پر داده شود حتی اگر ما مجبور باشیم که هنوز برای رفع آنها تلاش کنیم . طبق آمار عمومی نیمی از مردم می گویند که نمی خواهند در عمر خود یک بار هم از کمک وکیل برخوردار باشند . از طرف دیگر همه پرسی های متعددی از سالها پیش نشان می دهد که اهمیت و اعتبار وکلا در جامعه مقام دوم را به خود اختصاص می دهد . از طرفی در همه پرسی های همسطح همه پرسی قبلی ، دو سوم اشخاصی که قبلا با وکیل سر و کار داشته اند می گویند که از خدمات آنها راضی بوده اند . از این همه پرسی ها نتیجه گرفته می شود که :
سوء ظن نسبت به وکلا در درجه اول با کسانی است که هرگز با وکیل تماس نداشته اند . اگر از پرسش شوندگان راجع به دلایل انتقاد آنها از وکلا پرسیده شود ، این افراد یقینا در درجه اول جوابی را که میشاگوتمن Micha Guttmann در موارد دیگری داده بود خواهند داد که « خدا را شکر می کنم که ما تا به حال با وکیل دادگستری سر و کار نداشته ایم ولی ما به طور متواتر بدگویی از آنها را می شنویم . »
وکالت دادگستری امروز تصویر کاملا متفاوتی را از خود ارائه می کند . صلاحیت او به صورت فوق العاده ای افزایش یافته و شرایط خارجی نیز کاملا تغییر یافته اند . مدتهاست که دیگر وکیل دادگستری فقط از طریق طرح و تعقیب دادرسی ارتزاق نمی کند . در سال 1990 واسیلفسکی Wasilefski در یک بررسی آماری به نتیجه های زیر رسید که وکلای دادگستری 70 % موارد داوری که در آن دخیل بوده اند را در خارج از دادگاهها حل و فصل نموده اند و امروزه مهمترین فعالیتهای وکلای دادگستری هم از نظر اشتغال و هم از نظر کسب درآمد آنها در همین زمینه است نه در زمینه طرح و تعقیب دعوی در این مورد دارن دورف Dahrendorf افزایش مقدار دعاوی ندانسته است بلکه به عکس آمار نشان می دهد که در حالی که مثلا از تاریخ 1/1/1986 تا 1/1/2000 تعداد وکلا از 486058 نفر به 104067 نفر یعنی 9/113 % افزایش داشته ، برعکس تعداد دعاوی مدنی در این دوران تنزل یافته است . نه فقط به مناسبت فعالیتهای خارج از دادگاه وضعیت وکالت دچار تغییر یا دگرگونی شده باشد بلکه در جهان تغییرات شگرفی در جامعه شناسی و همچنین تغییرات بسیاری در جامعه به وجود آمده است . کسانی که اکنون به عنوان وکیل اشتغال دارند مانند سابق فقط از طبقه اشراف نیستند بلکه از تمام طبقات اجتماعی می باشند . مرجع جدید برای صدور جوازهای وکالت ترکیب سنی وکلا را به طور کلی دگرگون کرده است و یک تغییر شگرفی در جوان نمودن این شغل ایجاد شده و این امر جدایی وکلا از جامعه را از بین برده و از طرف دیگر تقاضا برای مشاوره های حقوقی از طرف همه طبقات اجتماعی و به عبارت دیگر احتیاج مردم به کمکهای حقوقی در رابطه با تقاضای مشاوره و کمک حقوقی در امور روزمره دائما افزایش یافته است که من ( نویسنده ) به این موضوع دوباره خواهم پرداخت . در اینجا یک حرکت اجتماعی در حال تشکیل است و آن اینکه مناسبات بین مردم و وکلای دادگستری هر زمان بیش از پیش بر یکدیگر اثر می گذارند برای به وجود آمدن این مناسبات آزادی و استقلال وکلا عنصر تعیین کننده بوده و هست .
از زمان پایان سیستم مطلق گرایی Asbolutismus و برقراری یک سیستم حقوقی مبتنی بر آزادی ، وظیفه قانون این است که قدرت دولت قانونی را محدود کند و از این طریق محیطی را به وجود بیاورد و محافظت کند که در آن مردم بتوانند درباره سرنوشت خود تصمیم بگیرند . اصول قانون اساسی Soziale Komponente در این باره مقرر می دارد که قانون ، آزادی را حمایت می کند . قانون حمایت اجتماعی را به مردم عرضه می کند .
با صرف قانونگزاری تمام کارها درست نمی شود . قانون می تواند نه فقط به وسیله قانون شکنان که تعمدا قانون را رعایت نمی کنند مورد تجاوز قرار گیرد بلکه به گفته اشترن Stern این یک واقعیت ابدی است در جایی که بشر مراحل احقاق حق را تعقیب می کند اشتباهاتی نیز پیش خواهد آمد و ممکن است سهوا بی عدالتی هایی به وجود بیایند . یک تجربه دیگر نشان می دهد که تمام بکارگیری قانون از طریق دولت ، تلاشی است برای اعمال قدرت و به طور ناخودآگاه این مساله دچار این میکروب می شود که موانع مزاحم قانونی در مقابل مسایل مهمتر فدا گردند یا اینکه آنها را در مقابل یک حکم یا نظم قوی تر کمی به کنار بزنند . این گونه اعمال در تمام زمینه های زندگی انسانی و اجتماعی گسترش یافته اند . هر کجا که عوامل موجود در تقابل نیروها به علت محیط اقتصادی یا تفاوت نیرو و توان صاحبانشان دارای توازن نباشند به طور خودآگاه یا ناخودآگاه نیروی قدرتمندتر سعی می کند که سهم بیشتری در این بازی از آنچه را که قانون برای او در نظر گرفته است به خود اختصاص دهد و آن طرفی که در موقعیت بدتر قرار دارد و ضعیف تر است سعی می کند که حق بیشتری از آنچه قانون برای او پیش بینی کرده است مطالبه کند .
ولی از طرف دیگر از مردم ما در خصوص اعمال صحیح قانون بیش از حد خواسته شده است . کشور قانونمند ما از مدتها پیش تقریبا روابط زندگی مردم را به طور وسیعی در چهارچوبهای قانونی قرار داده است . برای مردم خیلی از مواد قانونی کاملا ناآشنا هستند . آنها بدون استفاده از کمک حقوقی نمی توانند این قوانین را رعایت نمایند . آنها اگر هم که از وجود قوانین مطلع باشند ترمینولوژی و زبان حقوقی که مردم با آن بیگانه هستند باعث می شود که آنها بسیاری از قوانین را بدون کمک حقوقی نتوانند بفهمند و بنابر این نتوانند آن را درست رعایت کنند . در هر صورت این امر باعث سوء تفاهم بسیار می گردد . همین مطلب در خصوص آرای دادگاهها و احکام اداری نیز صادق است . به این ترتیب که یک شهروند به افرادی وابسته است که آنها این متون را بشناسند و تا به او بگویند که حقوقش چیست و تا کجا این حقوق ادامه داشته و به کجا ختم می شود و برای احقاق حقوقش در کنار او قرار بگیرند . برای این امر توانایی تخصصی لازم است و آن را ممکن است در بسیاری از مشاغل یافت ، ولی تنها توانایی کافی نیست . مردم لازم دارند که مشاورین و وکلای حقوقی داشته باشند که در خیلی از موقعیتها بدون هیچ گونه محدودیتی به او اعتماد کنند و از او مطمئن باشند که کاملا غیر وابسته است و البته با رعایت قانون ، فقط سعی در احقاق حق موکل خواهد نمود و به منافع شخص دیگری توجه نخواهد کرد . فقط در این زمان موقعیت برابر و وسایل دفاع برابر برای مردم در مقابل طرف تضمین می گردد . فقط وقتی مقدمات آن فراهم می شود که در مواردی که لازم باشد موکل در مقابل مشاور خود تمام اسرار شخصی خود را نیز بتواند باز کند برای این منظور هم در گذشته بوده و هم اینک شغل وکالت دادگستری در نظر گرفته شده است . او برای این منظور وجود دارد که یک قضیه را توسط تبادل لوایح یا اظهارات و پاسخگویی به اظهارات به پیش ببرد و یا اینکه از آن دفاع کند . فقط در چنین صورتی ممکن است که در موارد مشکل نتیجه به حقی حاصل گردد . بنا به نوشته روزنامه « اشترن » موازین حقوقی ، زنده به اظهارات و پاسخ به آنهاست . این کهنه ترین سیستم برای حل دعاوی است که ما می شناسیم . وکیل به دنبال امکان تفسیر یا کمبود یا نقص در قوانین می گردد تا از آن به نفع موکلش مدد بگیرد . به این دلیل نمی توان گفت که وکیل یک کلاهبردار قانونی است بلکه چنان که « هاینریش هاینه » می گوید وکیل دادگستری آنچه که در چهارچوب قانون یا در وضعیت آزاد در اختیار او قرار دارد را فهمیده و آن را باز می کند . .وکیل دادگستری از طریق انجام وظائف و اعمال تجربه ها و توانایی های خاص خودش به این توانایی دست می یابد . برای هیچ کس دیگری غیر از او این همه قضایای مختلف مطرح نمی گردد . او بهتر از هر کس دیگری علتهای پشت پرده این اختلافات را درک می کند

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  21  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله وکالت آزاد

دانلود مقاله کار اموزی وکالت

اختصاصی از فایل هلپ دانلود مقاله کار اموزی وکالت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

نام مجتمع قضایی وشعبه: دادگستری بجنورد- شعبه 102 دادگاه عمومی بجنورد
کلاسه پرونده :4390/81
شاکی : حسن
متشاکی : اصغر
موضوع: صدور چک بلامحل موضوع داده 7و3
شماره پرونده آموزش : 1

 

گردشکار:
شاکی طی لایحه ای اظهار داشته که آقای اصغر یک فقره چک به شماره 831300 مورخه 22/12/81 از حساب جاری شماره 4230 عهده بانک صادرات ایران به مبلغ 95.000.000 ریال در وجه اینجانب صادر که پس از مراجعه به بانک همان غلبه و عدم وصول وجه چک در مورخه 24/12/81 منتهی به صدور گواهی عدم پرداخت گردیده است لذا با عنایت به مواد 3 و 7 صدور چک مصوب 1355 و اصلاحات بعدی تعقیب کیفری نامبرده و صدور حکم به محکومیت مشارالیه مورد استدعاست. شکوائیه جهت رسیدگی به شعبه 102 دادگاه عمومی بجنورد ارجاع و به شماره 439/81 ثبت گردید و به وسیله کلانتری محل دستور جلب آقای اصغراجرا ولی حسب گزارش کلانتری با مراجعه به درب منزل می گفتند در منزل نیست. علی انمال در تاریخ 28/1/82 دادگاه تشکیل با بررسی اوراق پرونده ختم رسیدگی را اعلام و مبادرت به صدور رأی می نماید.
کلاسه پرونده 439/8
شاکی و متشاکی : حسن / اصغر
اتهام: صدور چک بلا محل موضوع مواد 3 و7 و22 قانون چک
رأی دادگاه :
در خصوص شکایت آقای حسن علیه آقای اصغر دائر بر صدور یک فقره چک بلا محل به شماره 871300 تاریخ 22/12/81 به مبلغ 95.000.000 ریال به عهده بانک صادرات شعبه میدان کارگر، با توجه به شکایت شاکی و فتوکپی مصدق چک و گواهی عدم پرداخت بانک کمال علیه و سایر محتویات پرونده و نظر به اینکه متهم با وصف ابلاغ قانونی اخطاریه در دادگاه حضور نیافته و دفاع مؤثری را به دادگاه ارائه نداده است، لذا دادگاه بزهکاراتی متهم را محرز و مسلم تشخیص ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ به مواد 3 و7 و22 قانون اصلاحی صدور چک، نامبرده را به تحمل 4 ماه حبس تعزیری و پرداخت یک چهارم وجه چک به عنوان جزائی نقدی در حق دولت محکوم می نماید. رأی صادره نسبت به متهم غیابی وظرف 10 روز پس از ابلاغ قابل واخواهی در این دادگاه پس از آن ظرف بیست روز قابل تجدید نظر خواهی در محاکم تجدید نظر استان خراسان می باشد.
رئیس شعبه 102 دادگاه عمومی بجنورد
سلمان پور
پس از اتهام مهلت مقرر پرونده جهت اجرای حکم به اجرای احکام دادگستری ارسال می گردد و اجرای احکام با کمک شاکی، متهم به نام اصغر را دستگیر و ایشان مورد اتهامی خویش را قبول می نماید. و اظهار می دارد به شاکی پیشنهاد دادم مبلغ پنج میلیون ریال را نقداً پرداخت کنم و الباقی را در فرصت مناسب پرداخت خواهم کرد ایشان قبول نکردند و به رأی صادره نیز اعتراض دارم.
دادگاه قرار 10 میلیون ریالی وجه الکفاله صادر و چون عجز از معرفی کفیل بود در مورخه 18/9/83 تا اطلاع ثانوی به زندان معرفی گردند تا بازداشت باشد در مورخه 26/9/83 با معرفی کفیل به وجه الکفاله ده میلیون ریال حسب دستور دادرس شعبه 101 (جانشین شعبه 102) از زندان آزاد گردید.
جلسه دادگاه در مورخه 26/10/83 تشکیل و خطاب به متهم یا اتهام شما دائر بر صدور چک بلامحل در وجه شاکی به مبلغ 95.000.000 ریال به شما مجدداً تفهیم می شود و نامبرده اظهار داشته که من به شاکی پیشنهاد دادم مبلغ پنج میلیون ریال نقداً پرداخت خواهم کرد والباقی در فرصت مناسب پرداخت می نمایم که ایشان نپذیرفت.
دادگاه ختم رسیدگی را اعلام و با استعانت از ایزد منان مبادرت به صدور رأی نمودند.
کلاسه پرونده: 837/84 شعبه 102 جزایی بجنورد
شماره دادنامه : 84-636-16/10/83
واخواه: اصغر
واخوانده: حسن
واخواسته: چک بلا محل
رأِی دادگاه :
واخواهی آقای اصغر از دادنامه شماره 205-463-28/10/82 صادره از شعبه دوم دادگاه عمومی بجنورد موجه نیست. نظر به اینکه گواهینامه عدم پرداخت و اقرار متهم به صدور چک بلا محل دلالت بر توجه به دلایل دادگاه با اصلاح دادنامه غیابی متهم را به استناد بند الف ماده 7 اصلاحی قانون چک به سه ماه و یک روز حبس تعزیری محکوم می نمایند. رأی صادره حضوری و ظرف بیست روز قابل تجدید نظر می باشد.
رئیس شعبه 102 دادگاه جزایی بجنورد
سلمانپور
متهم در مهلت مقرر به دادنامه شماره 636/84-16/10/82 اعتراض و پرونده به شعبه سوم دادگاه تجدید نظر خراسان شمالی ارجاع و دادگاه تجدید نظر در مورخه 24/12/83 در وقت فوق العاده تشکیل و مبادرت به صدور رأی می نماید.
کلاسه 784/83 شعبه 3 دادگاه تجدید نظر خراسان شمالی
شماره دادنامه : 129-780-14/12/83
تجدید نظر خواه و خوانده : اصغر و حسن
تجدید نظر خواسته: تجدید نظر خواهی از دادنامه شماره 637/84 -16/10/83
کلاسه پرونده 837/83 شعبه 102 دادگاه جزایی بجنورد
رأِی دادگاه :
در خصوص تجدید نظر خواهی آقای اصغر نسبت به دادنامه شماره 636/84 -16/10/83 کلاسه پرونده 837/83 شعبه 102 دادگاه عمومی جزایی بجنورد که طی آن نامبرده به اتهام صدور چک بلا محل به تحمل سه ماه و یک روز حبس تعزیری محکوم گردیده با توجه به مجموع اوراق پرونده و ایرادی که نقض دادنامه موصوف را سبب گردد نه عمل نیاورده لذا دادگاه مستنداً به ماده 257 قانون آ. د.ک دادگاههای عمومی وانقلاب رأی تجدید نظر خواهی معترض عنه را تأیید می نماید. رأی صادره حضوری و قطعی است.
رئیس شعبه سوم دادگاه تجدید نظر مستشاران
خاتم مقدادپور ــ صادقی
نظریه کارآموز:
رأی صادره منطبق با موازین قانونی صادر گردیده و هیچ خدشه ای بر آن قرار نیست.
قاضی سرپرست
*****
نام مجتمع قضایی و شعبه : دادگستری بجنورد – شعبه 102 جزایی
کلاسه پرونده : 920/85
تاریخ شکایت: 17/5/85
شاکی و متشاکی: ابراهیم ، احمد
موضوع: آدم ربایی و تهدید

 

گردشکار:
طی تماس با پلیس 110 و حضور وی در محل خانمی با هویت سمیرا اظهار داشت فردی قصد اخاذی از شوهرش را دارد و در منزل وی نشسته منتظر گرفتن پول است با ورود مأمورین در محل صاحبخانه به نام ابراهیم گفت این آقا احمد قصد اخاذی به زور از من داشت. طرفین در اداره آگاهی مورد بازجویی و تحقیق واقع گردیدند.
شاکی اظهار داشت. شغل من رانندگی است. در حین رانندگی با اشاره احمد توقف کردم وی و دوستش سوار شدند. یکی عقب و دیگری جلو ماشین نشست. به تقاضای هر دو به جاده خاکی رفتم. که یکدفعه احمد دستش را به گردن من انداخت و دیگری با چاقو تهدید کرد وگفت تکان بخوری می کشمت. ماشین وهر آنچه پول داری را بده با تو کاری نداریم با توجه به اینکه هیچ مبلغی همراهم نبود به ایشان گفتم تا منزل بیائید به شما پول می دهم که هر دو راضی شدند. یکی از آنها سر کوچه ماند احمد منزل آمد وهمسرم با 110 تماس گرفت. احمد نیز اظهارمی دارد قصد داشتم مبلغی پول از شاکی بگیرم.
پرونده به دادسرا ارسال و در شعبه دوم بازپرسی ارجاع گردید. طرفین در بازپرسی حضور یافته وشکایت گذشته را تکرارمی نمایند.
قرار تأمین
بازپرسی با توجه به اهمیت موضوع و احتمال تبانی با متهم فراری مستند به ماده 32 ق.آ.د.ک قرار بازداشت احمد را تا ختم رسیدگی اعلام می دارد. احمد اظهار داشت اعتراض ندارم.
با گذشت یک ماه از جریان بازپرسی قرار بازداشت را فک می نماید. با توجه به گذشت یک ماه از بازداشت وعقیم ماندن اخاذی و بلااثر بودن در زندان ماندن متهم به جهت و فراری بودن همدست وی و امکان ایجاد امضاء قراربازداشت فک و تبدیل به وجه الوثاقه صد میلیون ریالی گردید.
قرار مجرمیت
در خصوص اتهام آقای احمد دایر بر تهدید با چاقو و آدم ربایی با توجه به شکایت شاکی محتویات پرونده تحقیقات مرجع انتظامی و اقرار صریح متهم و سایر قرائن و امارات بزهکاری وی محرز و مسلم تشخیص مستند به مواد 621و 669 قانون مجازات اسلامی عقیده بر مجرمیت نامبرده است. با موافقت دادستان با قرار صادره کیفر خواست تنظیم و مطابق مواد 621 و 669 ق. م. ا تقاضای مجازات متهم گردید و پرونده به شعبه 102 جزایی ارجاع گردید.
جلسه دادگاه با حضور طرفین تشکیل و شاکی اعلام گذشت می نماید. متهم در آخرین دفاع اظهارات گذشته اش را تکرار می نماید.
رأی دادگاه :
شماره دادنامه 1173/108-20/7/85
در خصوص اتهام آقای احمد دایر بر شرکت در اخاذی با چاقو به همراه متهم فراری با توجه به محتویات پرونده شکایت شاکی و اقرار صریح با چاقو به همراه متهم فراری کیفر خواست صادره مستند به ماده 617 ق. م. ا به یک سال حبس و 70 ضربه شلاق محکوم می نماید. رأی صادره حضوری و قابل تجدید نظر خواهی است و در خصوص اتهام دیگر متهم دایر بر شرکت در ربایش نظر به اینکه اقدامات صورت گرفته به عنوان ربایش صدق نمی کند و متهم قصد ربودن شاکی را نداشته و اظهارات طرفین مثبت آدم ربایی نمی نماید به استناد ماده 177 ق.آ.د.ک قرار منع تعقیب نامبرده صادر می نماید.
نظریه کار آموز:
در این پرونده درخصوص متهم فراری هیچ اظهار نظر حقوقی صورت نگرفته و اعلام نشده که تکلیف وی در دستگیری چیست؟ وهیچ گونه تحقیقی صورت نگرفته است درصورتیکه بهتر بود در مورد وی وقت رسیدگی از طریق جراید ابلاغ و پس اتخاذ تصمیم نمی شد.
*****
نام مجتمع قضایی و شعبه: دادگستری بجنورد – شعبه 103 جزایی
کلاسه پرونده: 816/85
شاکی: حمید
متشاکی: قاسم
اتهام: خیانت در امانت
تاریخ شکایت: 3/12/84

 

گردشکار:
آقای حمید طی شکوائیه ای که در مورخه 3/12/84 تقدیم دادگاه ؟؟؟؟؟؟؟ اظهار داشته بنده یک فقره چک به شماره 4817 عهده بانک ملت شعبه شهید به شماره حساب 4/4253 که مبلغ بیست میلیون ریال نزد متشاکی قاسم سپرده و نامبرده طی برگه ای به امانی بودن چک مزبور نزد خویش اقرارنموده و علیرغم توافق فی مابین اکنون چک مزبور به بانک برده و وصول گردیده است. لذا خواهشمند است بدین موضوع رسیدگی و علاوه بر محکومیت وی به جبران خسارت وارده پس از احضار نامبرده صدور قرار مجرمیت وی درخواست می گردد. متشاکی اظهار می نماید: مدتی پیش شخص ثالث به نام حسن پول لازم داشت که من ایشان را به بنگاه حمید معرفی به اتفاق بنگاه رفتیم و مبلغ یک میلیون تومان پول گرفتیم که در قبال مبلغ چهار میلیون تومان در دو فقره چک از آقای حسن وصول نمودند و وانمود می کنند که حکمی را که به اینجانب داده اند اصلاً وجود نداشته است فقط موقع خروج از بنگاه آقای حمید گفتند که شما هم این برگه را امضاء کنید تا شاهد باشید من به حسن پول داده ام بنده نیز برگه را نخوانده امضاء نمودم شاهدین نیز حسن می باشد.
شاهد متشاکی اظهار می دارد از طرف ابوالقاسم به هیچ وجه چکی به قاسم داده نشده و فقط پول را ایشان به من دادند.
آخرین دفاع متهم
اظهارات شاکی را قبول ندارم.
قرار تأمین
به تاریخ 11/6/85 قرار کفالت قاسم دایر بر خیانت درامانت مقید است به معرفی کفیل به وجه الکفاله مبلغ سه میلیون ریال از مال تاختم تحقیقات صدور و اجرای حکم اظهار نموده کفیل دارم. مجید با گذاردن سند، کفالت قاسم را به عهده گرفت.
قرار مجرمیت
با توجه به محتویات پرونده و شکایت حمید و یک برگ رسید عادی مبنی بر امانی بودن چک شماره 4817 .. بانک ملت شعبه شهید و پاسخ استعلام از بانک ؟؟؟؟؟؟؟؟؟ غلبه که حاکی از دریافت وجه آن به وسیله شخص ثالث که با ظهر نویسی متهم می باشد که احضار ولی جهت تحقق به نتیجه نرسیده و دفاعیات بلا وجه فهم وسایر قراین و ؟؟؟؟؟؟؟؟؟ موجود در پرونده مرتکب خیانت در امانت نسبت به یک فقره چک فوق الذکر در تاریخ 26/9/84 در بجنورد گردیده طبق ماده 691 ق.م. ا گناهکاری وی محرز می باشد و قرار مجرمیت نامبرده صادر می گردد و پس با موافقت دادستان کیفر خواست صادر گردید.
پرونده در شعبه 103 ارجاع و مورد رسیدگی واقع گردید.
جلسه دادگاه
به تاریخ 8/7/85 شاکی طی لایحه ای رضایت خویش از متشاکی اعلام نموده لذا دادگاه پس از بررسی محتویات پرونده و اعلام رضایت شاکی ختم رسیدگی را اعلام و مبادرت به صدور رأی می نماید.
کلاسه پرونده 6/8/85
شماره دادنامه 954/43-8/7/85
شاکی: حمید
متشاکی: قاسم
اتهام: خیانت در امانت
رأی دادگاه
در خصوص اتهام قاسم را بر خیانت در امانت نسبت به یک فقره چک حسب شکایت حمید با توجه به محتویات پرونده و نظر به اعلام گذشت شاکی آقای حمید انکار متهم و وقوع نزده ؟؟؟؟؟؟؟؟ به وی محرز نمی باشد علیهذا مستنداً به بند الف ماده 177 ق. آ.د.ک رأی بر برائت متهم موصوف صادر و اعلام می گردد. رأی صادره حضوری بوده ظرف 20 روز قابل اعتراض در دادگاه تجدید نظر استان می باشد.
رئیس شعبه 103 جزایی
نظریه کارآموز:
رأی صادره کاملاً مطابق موازین قانونی اصدار یافته و خدشه ای بر آن وارد نیست.
قاضی سرپرست
*****
نام مجتمع قضایی و شعبه: دادگستری بجنورد – شعبه 103 دادگاه عمومی جزایی بجنورد
پرونده کلاسه: 163/86 ش 103
شاکی / متشاکی: اولیاء دم مریم ابوالقاسمی / کرمعلی
موضوع: قتل غیر عمد

 

گردشکار:
گزارش نیروی انتظامی در ساعت 30 : 20 شب 2/1/84 مطابق اعلام مرکز فوریتهای پلیسی 110 مبنی بر یک فقره تصادف در حوالی شرکت آستان قدس رضوی که بلا فاصله اینجانب گروهبان احدیان در معیت مأمورین همراه به محل مراجعه مشاهده گردید یک دستگاه خودرو پژو RD به شماره پلاک 495 د 48 – ایران 32 به رانندگی شخصی به نام کرمعلی به سرنشینی مریم ابوالقاسمی و پویا گل محمدی که مصدوقین قبل از رسیدن مأمورین به بیمارستان شیروان انتقال گردیده بودند که ماشین فوق از سمت شیروان به بجنورد در حرکت بوده با یکدیگر تصادف که سرنشینان خودرو پاترول به شماره پلاک 42/353 مشهد 13 به رانندگی خانم مریم محمدی سرنشینان خودرو پاترول همگی سالم بودند که پس از بازدید افسر کارشناس تصادف هر دو خودرو توسط جرثقیل به پارکینگ انتقال یافتند که پس از مراجعه به بیمارستان شیروان معلوم گردید که مریم ابوالقاسمی در بیمارستان فوت نموده است.
نظریه پزشکی قانونی
معاینه از جسد متوفی مریم ابوالقاسمی به عمل آمد بر اثر تصادف فوت نموده است.
نظریه کارشناس تصادفات
علت تامه تصادف بی احتیاطی از جانب راننده سواری پژو RD به علت انحراف به چپ تشخیص داده شده است.
اظهارات متهم :
اتهام و نظریه افسر کارشناسی را قبول ندارم و انحراف به چپ نداشتم با توجه به اعتراض متهم به نظریه کارشناس دادگاه قرار ارجاع امر به هیأت سه نفره کارشناسان صادر می نماید.
هیأت سه نفره کارشناسان نیز ضمن تأیید نظریه کارشناس بدوی، علت تامه تصادف رأی احتیاطی از سوی راننده پژو RD به شماره 495 د 48 – ایران 32 و انحراف به چپ نسبت به سواری پاترول تشخیص می دهد.
آخرین دفاع از متهم :
نظریه هیئت کارشناسی و قصور خود را قبول دارم و متوفی جزء سر نشین های ماشین من بود که فوت نمود.
به مورخه 12/2/86 قرار مجرومیت کرمعلی دایر بر بی احتیاطی در امر رانندگی منجر به فوت مرحومه مریم موضوع گزارش اولیه مرجع انتظامی و شکایت متعاقب اولیاء دم مرحومه، بازپرسی با عنایت به گزارش اولیه مرجع انتظامی نظرات کارشناس فنی که حاکی از لحاظ انحراف به چپ منتهی به حدوث تصادف و نهایتاً فوت مرحومه به احراز سرنشینهای راننده تحت تصدی متهم می باشد، پس از اعتراض متهم به نظریه کارشناسی موضوع به هیئت سه نفره اطلاع که نظریه کارشناس بدوی توسط هیئت سه نفره مورد تأیید و ؟؟؟؟؟؟؟؟؟ قرار گرفته و از سوی متهم نسبت به آن اعتراض به عمل نیامده است و به لحاظ مفاد گزارش معاینه جسد پزشکی قانونی که حاکی از فوت مرحومه، آقای عیسی ابوالقاسمی و خانم اشرف مادر و روح ا... همسر مرحومه اصالتاً و ولایتاً از فرزند صغیر مرحوم امیر رضا و نیز با عنایت به اقرار صریح متهم به اصل رانندگی وسیله مقصر در حادثه در زمان حدوث موضوع و تقصیر وی علیهذا وقوع بزه انتسابی را محرز و مسلم تشخیص و مستنداً به بند ماده 3 قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب و ماده 714 قانون م10 قرار مجرومیت متهم را صادر می نماید که منتهی به صدور کیفر خواست می گردد.
رأِی دادگاه :
در خصوص اتهام آقای کرمعلی فرزند علی دایر بر بی احتیاطی در امر رانندگی منتهی به قتل غیر عمدی مرحومه مریم ابوالقاسمی دادگاه با عنایت به محتویات پرونده شکایت اولیاء دم مرحومه، اقرار صریح متهم بزه انتسابی را محرز تشخیص داده توجهاً به مواد 294- 300-302 و 714 ق. م.ا و با رعایت ماده 22 قانون مذکور به لحاظ اوضاع و احوال خاص متهم متشار الیه را بایت جنبه عمومی موضوع به پرداخت مبلغ چهار میلیون ریال جزای نقدی بدن از حسن به نفع درآمد عمومی کشور و از جنبه خصوصی موضوع به پرداخت نصف دیه کامل فرد مسلمان در حق اولیاء دم مرحومه مریم محکوم می نماید. رأی صادره حضوری و ظرف بیست روز قابل اعتراض در محاکم تجدید نظر مرکز استان می باشد.
نظریه کارآموز:
رأی صادره کاملاً مطابق با نص صریح قانون صادر گردیده است.
قاضی سرپرست
*****
نام مجتمع قضایی و شعبه: دادگستری بجنورد – شعبه 103 دادگاه جزایی بجنورد
پرونده کلاسه: 1191/85 ش 103 جزایی
شاکی / متشاکی : پیروز / حمید
موضوع: فروش مال غیر

 

گردشکار:
وکیل شاکی آقای مجید کلاتی طی شکوائیه ای که در مورخه 24/5/85 تقدیم دادگاه عدلیه اظهار می دارد. موکل بنده به موجب یک فقره مبایعه نامه عادی 1/5/81 یک قطعه زمین مسکونی به مساحت 250 متر مربع از پلاک ثبتی 161 فرعی از 169 اصلی بخش 2 بجنورد واقع در مزرعه سوهانی را از آقای حمید خریداری نموده است. حسب اینکه موکل مقیم تهران می باشد به صرف اعتماد متشاکی که از ورزشکاران به نام و قهرمان سابق جودوی آسیا بوده بدون کمترین کسب اطلاعی از وضعیت ملک اقدام به خرید زمین و تحویل کل زمین مزبور نموده است لیکن متعاقباً متوجه می گردد که زمین وقفی بوده و ملک به صورت امانی جهت احداث باشگاه ورزشی تحویل متشاکی بوده که نامبرده نیز با سوء استفاده از اعتماد موکل اقدام به فروش مال غیر قابل نقل و انتقال وقفی نموده است لذا از آنجائیکه ملک موقوفه ماهیتاً غیر قابل نقل و انتقال است و عمل متشاکی با این اوصاف دارایی جنبه جزایی و مستحق کیف است خواهشمند است اقدامات مقتضی را جهت تعقیب کیفری نامبرده به عمل آورید.
اظهارات متهم اتهام را قبول ندارم. اصولاً بحث فروش زمین نبوده است علاوه بر این زمین در تصرف بنده است و زمین را اداره اوقاف جهت احداث ساختمان ورزشی مسکونی به اینجانب واگذار نموده و به عنوان جایزه قهرمان به من داده اند و اصل قضیه این بوده که بنده پاترول به شاکی فروختم که بعد از مدتی ایشان ماشین را مسترد نمود. و چون پول نقد نداشتم به او بدهم این قولنامه را به صورت صوری نوشتم تا بتوانم پول را به وی بدهم و اصلاً یا دم نمی آید که قولنامه را امضاء کردم یا نه.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  30  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کار اموزی وکالت

سوالات آزمون وکالت از 87 تا 93 (آیا برای آزمون وکالت آماده اید؟)

اختصاصی از فایل هلپ سوالات آزمون وکالت از 87 تا 93 (آیا برای آزمون وکالت آماده اید؟) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

سوالات آزمون وکالت از 87 تا 93 (آیا برای آزمون وکالت آماده اید؟)


سوالات آزمون وکالت از 87 تا  93 (آیا برای آزمون وکالت آماده اید؟)

چگونه در آزمون وکالت موفق شویم؟

پایگاه سرزمین فایل جهت کمک بیشتر به هموطنان متقاضی اشتغال، دفترچه سوالات آزمون استخدامی وکالت را با قیمتی مناسب جمع آوری و عرضه کرده است.

شما میتوانید با مطالعه نمونه سوالات ادوار گذشته آزمون وکالت، ضمن آشنایی بیشتر با نحوه طرح سوالات این رشته با زمینه فکری بهتری در آزمون استخدامی و نیز آزمون وکالت شرکت کرده و به راحتی از رقیبان خود پیشی بگیرید.

در این بسته ما نمونه سوالات سال های 87، 88، 89، 90، 91، 92 و 93 آزمون وکالت را به همراه پاسخنامه آنها در اختیار شما عزیزان قرار داده ایم؛

همچنین جهت افزایش رضایت هرچه بیشتر کاربران این محصول را با یک محصول ویژه ”کلیدهای طلایی برای موفقیت در آزمون وکالت” همراه کرده ایم.


دانلود با لینک مستقیم


سوالات آزمون وکالت از 87 تا 93 (آیا برای آزمون وکالت آماده اید؟)