فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

چگونه چاقی ران های پا را از بین ببریم

اختصاصی از فایل هلپ چگونه چاقی ران های پا را از بین ببریم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

چگونه چاقی ران های پا را از بین ببریم


چگونه چاقی ران های پا را از بین ببریم

آیا می توان چربی قسمت خاصی از بدن را کاهش داد؟
پاسخ خیراست. شما نمی توانید با رژیم لاغری، تصمیم بگیرید که قسمت خاصی
از بدنتان را لاغر کنید. هر رژیمی را که رعایت کنید یا هر نوع ورزشی را که انجام
دهید، این بدن شما است که تصمیم می گیرد چربی کدام قسمت از بدن را
بسوزاند. حتی با ورزش هم ، فقط عضلات اندام خاصی از بدن پرورش می یابد ولی
چربی آن منطقه نمی سوزد .


دانلود با لینک مستقیم


چگونه چاقی ران های پا را از بین ببریم

دانلودمقاله چگونه اهلی شویم

اختصاصی از فایل هلپ دانلودمقاله چگونه اهلی شویم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 

 


مقدمه
خداوند عشق را آفرید و این امانت سنگین خود را بر آسمان ها و زمین عرضه کرد اما آن ها از پذیرفتن این امانت شانه خالی کردند تا نوبت به انسان ظلوم وجهول رسید و او این امانت را پذیرفت و به این واسطه بر تمامی مخلوقات برتری یافت. اما انسان با این انتخاب خود را در معرض آزمایش الهی قرار داد تا صدق ادعای او ثابت شود. به همین منظور به این دنیا فرستاده شد تا با اختیار خود بتواند راه سعادت را بیابد و به منبع عشق دست یابد.
اما خیلی از ما انسان ها فراموش کرده ایم که چرا به این دنیا پا گذاشته ایم و زندگی دنیا چنان ما را مشغول خود کرده که از هدف اصلی که همانا بازگشت به سوی خالق خویش است باز مانده ایم . در این راه دنیا با ظاهر فریبنده اش و شیطان که از همان آغاز خلقت دشمنی خود را با ما شروع کرده موانع رسیدن ما به خداوند هستند.
اما ما در این دنیا بدون یار و یاور نیستیم بهترین هادی ما خود خداست که در همه حال یاور عاشقان است و اگر بنده ای از بندگان او یک قدم به سویش حرکت کند او چندین قدم به بنده اش نزدیک می شود. در اصل ما به واسطه ی پذیرفتن عشق الهی باید عاشق باشیم و او معشوق ما باشد اما او بیشتر از خود ما به ما مشتاق است. به همین منظور و در طول تاریخ پیامبران را برای هدایت بشر فرستاده تا راه کج را از صراط مستقیم مشخص کند و حجت را بر بندگان خود تمام کند. همچنین در نهاد ما فطرت پاکی را قرار داده که ما را به سوی سعادت راهنمایی می کند اما صد افسوس که بسیاری از ما انسان ها در زندگی خود راه غلط را طی می کنیم و در واقع در امانت الهی خیانت میکنیم
در واقع خیلی از انسان ها خدا را آنچنا که شایسته ی اوست نمی شناسند و همین منشا دوری آن ها از خدا و هلاکتشان است. در این میان فقط خود شخص مقصر نیست اگر چه در نهایت او به خاطر جرم خود و به این دلیل که با داشتن عقل و اختیار باز راه ناصواب را انتخاب کرده مجازات می شود اما در یک جامعه همه مردم نسبت به هم مسئولند چنان که در حدیثی از پیامبر(ص) نقل شده است که می فرمایند: همه شما چوپانید و همه شما مسئولیت نگهبانی از مردم را به عهده دارید. در نتیجه باید مسئو لیت هدایت انسان هابه دست کسی باشد که خود هدایت شده باشد بنابراین نباید کسانی که خود بسیاری از کارهای نادرست را انجام می دهند و از انجام کارهای درست خودداری میکنند در هر کسوتی وظیفه بسیار حساس امر به معروف و نهی از منکر را به عهده بگیرند که اگر چنین شود نتیجه ی معکوس حاصل می شود.
به عقیده من اولین و اساسی ترین قدم در راه هدایت انسان ها به سوی صراط مستقیم اهلی کردن آنها است به این معنی که در آنها ایجاد علاقه کنیم. اساسا در هر موضوعی علاقه و میل به انجام کاری عامل اصلی ایجاد انگیزه است و تا علاقه به چیزی وجود نداشته باشد حرکتی به سوی آن صورت نمی گیرد. پزوهشی که پیش روی شماست در راستای همین هدف تنظیم شده در این پژوهش که عمده ی مطالب آن از کتاب در محضر استاد نوشته سید حسن ابطحی گردآوری شده، سعی شده تا راه رسیدن و قرار گرفتن در صراط مستقیم به طور عملی برای خوانندگان تبیین گردد بدین معنی که مطالب این پژوهش فقط جنبه ی نصیحتی و پند و اندرز ندارد و در آن هر یک از موانع رسیدن انسان به خدا مانند حب دنیا، تاریکی های روح، جاه طلبی و... مانند یک بیماری در نظر گرفته شده و بر طبق آیات قرآن و روایات اهل بیت علیهم السلام برای درمان آنها دستورات عملی صادر شده ضمنا این نکته قابل ذکر است که این مطالب از زبان یک استاد گمنام که خود همه این راه ها را به طور تدریجی و عملی پیموده بیان شده است و از این استاد گمانم فقط به عنوان {او} یاد می شود و منظور کس دیگری جز او نبوده و به دیگری توجه نکنید.
چون خود من در زندگی از این مطالب استفاده کرده و نتیجه ی آن را در زندگی خود مشاهده کرده ام بر آن شدم تا این مطالب را در اختیار سایر دانشجویان قرار دهم تا هر کسی که در زندگی خود به دنبال آن معشوق حقیقی می گردد هر چه بهتر و سریعتر به هدف خود برسد. در پایان از زحمات استاد ارجمند جناب آقای عصاری که من را در تهیه ی این پژوهش تشویق و یاری کردند متشکرم.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تاریکیهای روح و صفات رذیلة آن
او می گفت :
سالها در فکر بود م که من چه هستم ؟ و از چه ساخته شده ام ؟ و از چه چیزهائی ترکیب گردیده ام ؟ یک روز می دیدم ، شخصی پشت میز تشریحی ایستاده و مرا کنار میز ش آورده و می گوید: می خواهم تو را تشریح کنم تا ببینی از چه ساخته شده ای و چه هستی ، من هر چه خواستم از دست او فرار کنم مثل آنکه از خود اراده ای نداشتم و هر چه کردم موّفق به فرار از دست او نشدم .بالاخره مرا روی میز تشریح گذاشت و با چاقوئی که در دست داشت مرا از وسط دو نیم کرد، من آنجا احساس درد نکردم ، ولی ناگهان متوجّه شدم که من سه چیز هستم : اوّل " بدن " همانکه وقتی انسان می میرد، به ظاهر و در مقابل چشم مردم دنیا باقی می ماند، یعنی گوشت و پوست و استخوا ن و خون ؛ آن شخص بدنم را کناری انداخت مثل کسی که به او اصلا کار ی ندارد . دوّم " روح نباتی " آن هم با کنار انداختن بدن به کناری افتاد، این روح تنها اسمش روح است ، استقلال ندارد، تا بدن سالم است این روح با او هست ، یعنی از وقتی که انسان در رحم ، نطفه اش منعقد می شود، این روح در او ایجاد می گردد و تا زمانی که می میرد آنی این روح از بدن انسان جدا نمی شود و وقتی هم که انسان مُرد این روح دیگر وجود مستقل خارجی ندارد . سوّم " روح "یعنی خود انسان ، حقیقت انسان ، همان چیزی که وقتی انسان به خواب می رود و یا بیهوش می شود در بدن از فعّالیّت می افتد. یعنی در حال خواب اثری وجودی در بدن ندارد. و خلاصه آن روحی که در انسان در حال بیداری هست و در حال خواب نیست ، آن را می گویم .بالاخره آن شخص آن روح را یعنی من ر ا) در دست گرفت و به من گفت : تو این هستی ، حقیقت تو این است .آن دو چیز دیگر انگل تو بودند، موّقت بودند، برای انجام کارهائی که در دنیا باید انجا م دهی بطور موّقت به تو داده اند، بیا تا بر سر این روح کار کنیم و ببینیم او در چه وضعی است .من به آن روح (یعنی به خودم ) نگاه کردم ، دیدم روح چیزی است شبیه به بدنم ، عینًا مثل آنکه شما شیشه ای را که آبش یخ زده باشد شکسته باشید و یخ قالبی او سالم مانده باشد. من به روح خودم دقیق تر شدم ، دیدم مثل آنکه لایة سیاهی از دود
سراسر وجود روحم را فرا گرفته است ، خوب معلوم است که این دود سیاه با آن بخار منوّر که خود روح بود، مخلوط شده و او را از نورانیّت انداخته است .آن شخص که عهده دار " میز تشریح " بود با یک اشاره دستور داد که این دود از آن روح جدا شود. او هم اطاعت کرد و جدا شد و من بعد از این تجزیه وقتی به روح نگاه کردم ، به قدری آن را شّفاف و زیبا دیدم که مبهوت شدم .آن شخص به من گفت : حالا حقیقت تو این است ، روز اوّل خدا این را به نام تو خلق کرد، تو این هستی ، آن بدن و آن روح نباتی و آن سیاهی که من او را از روح تو بیرون کشیدم هیچ کدام جزء وجود واقعی تو نیستند. زیرا بدنت را بعدًا به تو داده اند که بتوانی از لذائذ دنیا به وسیلة آن ﺑﻬره مند شوی و وظائفی که از طرف خدا به تو محوّل می شود و ناگزیر باید بوسیلة بدن ، بعضی از آﻧﻬا را انجام دهی ، عمل کنی .علاوه بر اینها همه روزه و بلکه لحظه به لحظه سلولهای بدنت از بین می روند و از تغذیه ای که می کنی سلولهای جدیدی بوجود می آیند، یعنی در حقیقت بدنت مثل جوی آبی به سوی فنا و از بین رفتن جاری است و اگر چند روز از را ه تغذیه آن را جبرا ن نکنی ، بدن ضعیف می شود و کم کم از بین می رود، پس این بدن آن قدر ارزش ندارد که فکرش را بکنی. و امّا روح نباتی که فقط برای زنده نگه داشتن همان بدن است ارزشش خیلی کمتر از خود بدن خواهد بود . زیرا کار او رساندن مواد غذائی به سلولهای بدن است و بالاخره آن چنانکه گیاهان را همین روح زنده نگه می دارد و مایة رشد و نموّ آﻧﻬا می شود همچنان بدن انسان را هم همین روح زنده نگه می دارد و لذا اسم ش را روح نباتی یا روح گیاهی گذاشته اند. و آن سیاهی که من از رو ح تو بیرون کشیدم ، در حقیق ت آلودگیهائی است که انسان در عالم " ذر " و این دنیا یا به خاطر انتخاب خود و یا به خاطر آلوده بودن محیط زیست در روح خود بوجود آورده است که باید آن را تزکیه کنی و عمدة کار تو در دنیا همین است .واضحتر بگویم : این سیاهی ، این ظلمت ، این تاریکی را تو به خاطر ندانم کاریهایت و توجّه زیادت به دنیا و تحت تأثیر شیطا ن قرار گرفتنت در خود ت بوجود آورده ای و در دنیا تنها کار ت این است که این ظلمت را از خود دور کنی و ضمنًا این را بدان که این سیاهی اگر فعلا در وجود ت از روحت فعّالتر نباشد کمتر نخواهد بود، زیرا هر مقدار روحت و عقلت برای سعادتت فعّالیّت می کند، این سیاهی که بعضی نامش را " نفس امّارة بالسّوء " و بعضی اسمش را روح حیوانی می گذارند برای بدبخت کردنت ، فعّالیّت می نماید. او می گفت :من در آن حال به آن سیاهی که از روح م جدا شده بود دقیق شدم ،دیدم به قدری کثیف است که قابل تصوّر نیست .آن سیاهی عینًا مانند صورت زشت شیطان بود که یک شب او را با همین حالت دیده بودم .یعنی یک شب در اوائل جوانی در خانة خلوتی در اطاق تنهائی خوابیده بودم و زن جوانی در اطاق دیگر، او هم تنها خوابیده بود.ناگهان متوجّه شدم که شخصی مرا بیدار می کند، نمی دانم بیدار شده بودم یا بین خواب و بیداری بود م که دیدم ی ک موجودی شبیه به انسان ولی مثل دود سیاه با قیافة بسیار خائنانه مرا به طرف خیانت دعوت می کند، من از ترس به خود لرزیدم و فریادی کشیدم و بیهوش شدم .حالا می فهمم که این تصویر صورت شیطانی داشته که در روح شّفاف و پر نور من منعکس شده و همان خصوصیّاتی که آن شیطان داشته حالا در روح من بوجود آمده است .پس همان طوری که آن شخص می گفت ، من باید آن تصویر شیطانی یعنی آن سیاهی را از خود دور کنم و الا من هم مثل شیطان که به خاطر جهلش ، به خاطر خیانتش ، به خاطر کبر و خودخواهیش و بالاخره به خاطر صفات زشتش از درگاه پروردگار مطرود شد و تا روز قیامت ملعون گردید و در جهنّم مخّلد شد، من هم ملعون و مطرود و مخّلد در آتش خواهم بود.لذا تصمیم گرفتم با برنامه ای که برای تو آﻧﻬا را خواهم گفت آن ظلمت و سیاه ی را از روحم جدا کنم ، یعنی اوّل قطعه قطعة آن سیاهی را بشناسم و سپس روحم را از آﻧﻬا تصفیه و تزکیه کنم و به مقام ارزندة انسانی برسم .
او میگفت :در اینجا آن جلسه ﺑﻬم خورد و آن چهار چیز ی را که آن شخص ازهم جدا کرد ه بود باز به هم متّصل کرد و لی من خدا را شکر کرد م که لطف الهی شامل حال من گردیده بود و روح و نفس و حقائقی را در این باره شناخته و وجدان کرده بودم و حالت یقظه و بیداری از خواب غفلت به من دست داده بود و بعدها که به آیات قرآن و روایات مراجعه کردم ، حقیقت غیر از این نبود. لذا بعد از آن روز تمام توجّهم را به آن دود سیاهی که وارد روحم شده بود داد ه بودم و می خواستم به هر وسیله ای که شده ، کم کم او را از وجودم بیرونش کنم تا بتوانم سیر ا لی الله را ادامه دهم و به وصل کامل برسم ، و لی در این بین متحیّر بودم که از کجا شروع کنم و چگونه این صفات رذیله را که قلبم و روحم را سیاه کرده از خود بیرون نمایم ، تا آنکه یک شب قرآن خواندم و از کلام الهی استمداد می کردم که به این آیات رسیدم :" یا َایُّهَا الَّذینَ ا 'مَنُوا اتَُّقوا اللهَ وَ ْلتَنْ ُ ظرْ نَفْسٌ ما َقدَّمَتْ لِغَدٍ وَ اتَُّقوا اللهَ اِنَّ اللهَ خَبیرٌ ِبما تَعْمَُلو َ ن وَ لا 'تَکونُوا َ کالَّذینَ نَسُوا اللهَ َفَانْسی'هُمْ َانْفُسَهُمْ ُاولئِکَ هُمْ ا ْلفاسُِقو َ ن لا 'یَسْتَوی َاصْحابُ ال نّ'اِ ر وَ َاصْح 'ابُ الْجَنَّةِ َاصْح 'ابُ الْجَنَّةِ هُمُ اْلف 'ائِزُو َ ن َلوْ َانْزَْلنا هذا اْلُقرْا' َ ن عَلی ' جَبَل َلرََأیْتَهُ خاشِعًا مُتَصَدِّعًا مِنْ خَشْیَةِاللهِ وَ تِلْکَ ا ْ لامْثال نَضْربُه 'ا لِلنّا س َلعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُو َ ن هُوَ اللهُ الَّذی لا 'اِلهَ اِ ّ لا' هُوَ عالِمُ الْغَیْب وَ الشَّهادَةِ هُوَ الرَّحْمن 'الرَّحیمُ هُوَاللهُ الَّذی لا 'اِلهَ اِ ّ لا' هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلا 'مُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزیزُ الْجَبّارُ الْمُتَکبِّرُ سُبْحا ن اللهِ عَمّا یُشْرِ ُ کو َ ن هُوَاللهُ اْلخالِقُ اْلباری الْمُصَوِّرُ َلهُ ا ْ لاسْماءُ اْلحُسْنی یُسَبِّحُ َلهُ ما فِی السَّمو'اتِ وَ ا ْ لارْ ِ ض وَ هُوَ الْعَزیزُ الْحَکیمُ " .
این آیات را چند مرتبه برای آنکه در آﻧﻬا ﺑﻬتر تدبّر کنم خواندم و از طرفی چون می دانستم که از " ائمّة اطهار(سلام الّله علیهم اجمعین)
نقل شده که هر کس هر آیه و سوره ای از قرآن را برای هر حاجتی که دارد بخواند حاجتش برآورده می شود، من این آیات را برای همین
حاجت خواندم و از خدا خواستم که مرا از این تاریکیها و از این سیاهیها که در روحم وارد شده نجات دهد. ناگاه باز همان حالت جدا شد ن روح از بدن و جدا شدن آن روح سیاه از روحم به من دست داد، ولی این دفعه که پس از ماهها انتظار ش را می کشیدم آن را به آسانی از دست ندادم و خودم روح سیاه را به آزمایشگاه بردم تا ببینم او چیست ؟ و جنس این رنگ سیاه از چیست ؟ خوشبختانه در همان آزمایش اوّل تمام وجودش را شناختم و متوجّه شدم که از چه راهی می توانم آن را به کّلی از بین ببرم. وقتی او را آزمایش کردم ، دیدم سر تا پایش جهل و نادانی است .بنابراین طبیعی بود که جهل را می توان با علم بر طرف کرد. توضیح آنکه آن سیاهی که در روح من بود در اثر بی توجّهی به مطالبی که در عا لم ارواح از مکت ب اهل بیت (علیهم السّلام ( یاد گرفته بودم و فراموشم شده بود بوجود آمده بود . لذا نادانی و فراموشی جای دانائی و علم را گرفته بود، بر هم ین اساس ، شرارت جای خیر و کفر جای ایمان را پر کرده بود. بنابراین اگر من می توانستم ایمانم را محکم کنم ، طبیعی بود که کفر و کم کم شرارت را از خود بیرون کرده بودم و یک مقدار از آن سیاهی را از روحم برطرف نموده بودم .و لذا باز به فکر چاره جوئی برای رفع این تاریکی افتادم و مایل بودم هر چه زودتر بتوا نم این سیاهی را از وجودم برطرف کنم ، امّا نمی دانستم که چقدر مشکل است ، سالها طو ل کشید و ریاضتهای زیادی کشیدم و من به وسائل مختلف متوسّل می شدم .مثلا گاهی دلائل علمی اثبات وجود خدا را مطالعه می کردم و گاهی به آیات آفاق و انفس دقیق می شدم و گاهی ساعتها در ریزه کاریهای جهان آفرینش بخصوص در ارتباط با گیاهان و حشرات و شعور آﻧﻬا و کیفیّت خلقت آﻧﻬا فکر می کردم . اگر چه همة اینها در تقویت ایمانم مؤّثر بود، ولی دلم آرام نمی گرفت . و پس از آ ن همه زحمت ، تازه ایمان
موّقتی پیدا کرده بودم ، یعنی این سیاهی از این به بعد کم و زیاد می شد، گاهی ایمانم قوّت پیدا می کرد و د لم آرام می گرفت و گاهی کفر و جهل سر تا پای وجودم را احاطه می کرد و تمام وجودم شرارت و بدی می شد، بالاخره ایمان مستقرّی نداشتم و این خود بیشتر از سابق اسباب زحمت شده بود، زیرا وقتی ایمانم از بین می رفت نبودنش بیشتر احساس می شد و بیشتر مرا در طوفان و ناراحتی قرار می داد، امّا در عین حال خوشحال بودم که برای ایمان در دلم لانه ای ساخته ام و ایمان مانند کبوتری که قدم در لانة تازه می گذارد و هنوز به آن لانه عادت نکرده و بلکه چون در آن لانه جانوران موذی می بیند (که منظورم همان سیاهیها است ) از اقامت در آن می ترسد و فرار می کند، می باشد.
پس باید لانة دل را بررسی کنم و عّلت عد م استقرار ایمان را در آ ن پیدا کنم ، تا شاید ایمان در آن مستقر شود. امّا متأسّفانه وقتی به روحم ، به نفسم ، به خودم و به اصطلاح به لانة ایمانم مراجعه کردم ، دیدم در آن جانوران زیادی بودند، که من آﻧﻬا را برای تو اسم می برم و حتمًا یا هم آﻧﻬا و یا تعداد ی از آﻧﻬا در تو هست و به همین جهت ایمانت مستقر نیست و باید آﻧﻬا را از بین ببری و هر یک به سهم خود در تشدید آن تاریکی و سیاهی در روح ، مؤّثر است .آﻧﻬا عبارت بودند از: " محبّت به دنیا، ریاست طلبی ، ظلم به همنوع ، نفاق ، ناسپاسی ، بی مهری
نسبت به همنوع ، عجله ، کبر و عجب ، سستی و نداشتن محبّت ، شهرت طلبی ، حقد و حسد، بخل ، خیانت ، بی حیائی ، اسراف ، حرص ،
طمع ، قساوت ، شهوترانی ، ّنمامی ، پست طبعی ، انتقام جوئی ، کم صبری ، انکار و لجاجت ، دروغ ، و فقر ذاتی در مقابل مردم ، دشمنی نسبت به مردم ، تفاخر و نداشتن تواضع " .البتّه همة این صفات را من نداشتم ، زیرا محیط زندگی و تربیت خانوادگی من خیلی از این صفات را از من پاک کرده بود و یا ﺑﻬتر بگویم نگذاشته بود که آﻧﻬا در من بوجود بیاید، ولی من خیلی از اینها را هم داشتم ، بخصوص محبّت دنیا و شهرت و ریاست طلبی ، که تار و پود زندگی مرا به باد می داد و هم ین صفات بود که سیاهی غلیظی در روح من بوجود آورده بود . ولی به برکت خاندان عصمت(علیهم السّلام ) و توسّل به آﻧﻬا و کمک استادم شروع به پاکسازی روحم از این آلودگیها کردم و بحمدالّله موّفق هم شدم .
و به یاری خدا در این کتاب تجربیّات خودم را برای تو می گویم تا تو هم انشاءالّله موّفق شوی.
انبساط و انقباض
او می گفت :یک روز جوانی که من به او خیلی علاقه داشتم و او از خانوادة بسیار نجیبی بود، نزد من آمد و گفت :چند روز است که ایمانم به کّلی از دستم رفته و خود را آنچنان بی اعتقاد به حقایق جهان هستی احساس می کنم ، که نزدیک است منفجر شوم ، از شما تقاضا دارم ، هر چه زودتر این مر ض روحی مرا معالجه کنید. من چون او را می شناختم و می دانستم که دلائل علمی و عقلی و نقلی اصول اعتقادات را نمی داند، یعنی در این باره تحقیق نکرده و حتّی کتابی هم مطالعه ننموده است به او دستور دادم که یک دوره اصول اعتقادات را در س بگیرد و عقائد خود را از نظر علمی محکم نماید، تا شاید ایمانش به او برگردد. او به این دستور عمل کرد و بحمدالّله استاد خوبی هم نصیبش شد. من به استاد او گفته بودم که باید برنامة درسی او را صحیح تنظیم کند، تا در مدّت کوتاهی اصول اعتقاداتش را یاد بگیرد و او هم به این دستور عمل کرد و بحمدالّله ناراحتی روحی او رفع شد.

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  118  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله چگونه اهلی شویم

مقاله چگونه می‌توان نظم و انضباط کیفی را در دبستان گسترش بخشید؟

اختصاصی از فایل هلپ مقاله چگونه می‌توان نظم و انضباط کیفی را در دبستان گسترش بخشید؟ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله چگونه می‌توان نظم و انضباط کیفی را در دبستان گسترش بخشید؟


مقاله چگونه می‌توان نظم و انضباط کیفی را در دبستان گسترش  بخشید؟

از خدا جوییم توفیق ادب

هر کودکی نیاز به یادگیری نظم و انضباط دارد. خانواده اولین مکانی است که کودک در آنجا یاد می گیرد که چه رفتارهایی مورد قبول و پذیرش و چه رفتارهایی نا مطلوب است.

کودکان باید یاد بگیرند که:

کدام دسته از کارها خیر و سالم است و کدام کارها ناسالم و شر هستند.

چرا احترام به حقوق دیگران و حفظ حرمت افراد واجب است؟

و...

معمولاً کودکانی لوس، بد رفتار،‌خودخواه و نا امن، نامیده می‌شوند که با انضباط ناچیزی پرورش یافته اند و تربیت کودکان با انضباط سخت، کودکانی ترسو را به بار می آورد.

بعد از خانواده مدرسه، مکانی است که بصورت رسمی، مستقیم و غیر مستقیم به پی ریزی مبانی نظم و انضباط می پردازد.

و طی فرآیند تقریباً ده- دوازده ساله نوجوانان و جوانانی را وارد اجتماع می نماید که از آنها انتظار حداقل یک «شهروند خوب» که نظم اجتماعی را رعایت کند را داریم.

در این طرح پژوهشی سعی دارم ضمن بررسی مبانی نظم و انضباط کیفی و ایجابی به جای نظم و انضباط سلبی و تحمیلی راهکارهای عملی دستیابی به این امر خطیر را با توجه به بضاعت فکری و عملی و به استعانت از رب متعال که پرورش دهنده و بهترین نظم دهنده در جهان است را بیان کنیم.

تا ان شاء ا... جرقه ای باشد برای روشن کردن مشعل هدایت آینده سازانی که راهنمایی آنها بدست ما سپرده شده است.

 

 

 

این مقاله به صورت  ورد (docx ) می باشد و تعداد صفحات آن 42صفحه  آماده پرینت می باشد

چیزی که این مقالات را متمایز کرده است آماده پرینت بودن مقالات می باشد تا خریدار از خرید خود راضی باشد

مقالات را با ورژن  office2010  به بالا بازکنید .


دانلود با لینک مستقیم


مقاله چگونه می‌توان نظم و انضباط کیفی را در دبستان گسترش بخشید؟

اقدام پژوهی چگونه توانستم به کمک راهکار های حیاط پویاو ... دانش آموزانم را به فعالیت های بدنی هدفمند و مفید راغب سازم ؟

اختصاصی از فایل هلپ اقدام پژوهی چگونه توانستم به کمک راهکار های حیاط پویاو ... دانش آموزانم را به فعالیت های بدنی هدفمند و مفید راغب سازم ؟ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

اقدام پژوهی چگونه توانستم به کمک راهکار های حیاط پویاو ... دانش آموزانم را به فعالیت های بدنی هدفمند و مفید راغب سازم ؟


اقدام پژوهی چگونه توانستم به کمک راهکار های حیاط پویاو ... دانش آموزانم را به فعالیت های بدنی هدفمند و مفید راغب سازم ؟

دانلود اقدام پژوهی

چگونه توانستم به کمک راهکار های حیاط پویا، ورزش صبحگاهی و ... دانش آموزانم را به فعالیت های بدنی هدفمند و مفید راغب سازم ؟ با فرمت ورد و قابل ویرایش

تعداد صفحات : 27 صفحه

اقدام پژوهی حاضر شامل کلیه موارد مورد نیاز و فاکتورهای لازم در چارت مورد قبول آموزش و پرورش می باشد و توسط مدیر سایت طراحی گردیده است. این اقدام پژوهی کامل و شامل کلیه بخش های مورد نیاز در بخشنامه شیوه نامه معلم پژوهنده می باشد.

چکیده :

تربیت بدنی و ورزش در مفهوم کلی کلمه، یک پدیده اجتماعی است که با اعتلای آن ،روابط افراد جامعه و سلامت جسم وروح آنها استحکام می یابد .بنابراین ،روابط اجتماعی و تربیت بدنی وورزش بر یکدیگر تاثیر متقابل دارند و در تامین بهداشت روانی دانش آموز وهمچنین در جهت گیری مطلوب جامعه بسیار موثر می باشد .فعالیتهای ورزشی فرصتی را ایجاد می کند که افراد با تعامل یکدیگر هدفها را مشخص می کند ووظیفه ای را به عهده گرفته واز نتیجه کار گروهی بهرمند می شوند . در این میان، فعالیت بدنی به عنوان یکی از اجزای مهم تربیت بدنی ،دارای نیروی بالقوه ای است که به کودکان ونوجوانان در بر قراری رابطه بهتر و ایجاد یک نیروی اجتماعی پویا در جامعه کمک می کند.

تربیت بدنی وورزش به عنوان وسیله ای موثر جهت پاسخ به نیازهای روانی محسوب می گردد که کودکان ونوجوانان می توانند با بهره گیری ازآن به ارضای نیازهای خود بپردازد و تمایلات درونی خود رابیان دارد . همچنین کسب تجربیات لازم در زمینه های گوناگون فعالیتهای ورزشی مطابق با استعداد و علاقمندی خود،کودکان و نوجوانان را قادر می سازد تا به شیوه ای مثبت به ابراز خود بپردازد. مشارکت و همکاری کودکان در ارائه یک فعالیت ورزش جمعی وسیله ای مناسب جهت ارضای تمایلات تعلق به گروه وتقویت روح تعاون وحس همکاری در آنان به شمار می رود .این عامل ،شرایط مناسبی جهت ابراز محبت متقابل وبهره گیری از محبت یکدیگررا فراهم می آورد. علاوه بر این اثار وفعالیتهای سودمند ورزش موجب افزایش دانش واطلاعات ،راهنمای غیرمستقیم درحل مشکلات وآشکار نمودن نحوه نگرش صحیح به امور و عواقب ناگوار می گردد.لذا ورزش تاثیراتی مطلوبی در ارضای نیازهای شناختی وپرورش روح زیباشناسی فرد خواهد داشت و از این طریق بر احساس امنیت کودکان ونوجوانان می افزاید و موجبات کاهش و رفع فشارها،بر طرف کردن ترسها واضطرابها،گشودن عقده هاو کسب رضایت وتامین بهداشت روانی کودکان ونوجوانان می کند.

اینجانب ….. دبیر… آموزشگاه …. مدت …سال است که در آموزش و پرورش در حال خدمت هستم و هم اکنون در سمت دبیر ….در این آموزشگاه به دانش آموزان در حال خدمت رسانی می باشم. پس از چند جلسه که در این مدرسه مشغول شدم متوجه شدم که دانش‌آموزان این مدرسه به درس بازی و مهارت و ورزش علاقه‌ای نشان نمی‌دهند و حرکات ورزشی را بسیار کند انجام می‌دهند. و بیشتر والدین از هر معلمی وضعیت درسی فرزند خود را جویا می شوند به جز معلم ورزش!

ورزش و زنگ ورزش در مدارس، زمینه هایی ابتدایی برای شناسایی استعدادهایی است که می توانند در آینده یکی از ملی پوشان و مدال آوران ورزش ایران در رشته و عرصه ای مختلف باشند. البته اگر معلم ورزش از شیوه های استعدادیابی آگاه باشد. همه اینها در حالی است که ورزش و به خصوص معلم ورزش نقش مهم و تاثیرگذار در امر اهداف آموزشی و سلامت دانش آموزان دارند. به همین دلیل است که از سالیان دور معلم ورزش به خصوص در کشورهای پیشرفته اگر نقش و جایگاهی مهم تر و برجسته تر از سایر معلمان نداشته باشد، نقش کم اهمیت تر ندارد. معلم ورزش ارتباط مستقیمی با توسعه سلامت جسمی و روانی دانش آموزان و آموزش شیوه های صحیح زندگی سالم دارد. ارزیابی سلامت جسمی اولیه و بهبود شاخص های سلامت دانش آموزان، بهبود مهارت های حرکتی و ورزشی آنها از وظایف معلم ورزش است. به همین دلیل درکشورهای پیشرفته که آموزش پرورش پیشرفته ای هم دارند، برای معلم ورزش جایگاهی برابر با سایر معلمان در نظر گرفته می شود و نقش هایی مانند سازماندهی و اجرای دقیق فوق برنامه ها هم به معلم ورزش نسبت داده می شود. فوق برنامه‎هایی تفریحی آموزشی که از مسابقات و تمرینات داخل مدرسه تا خارج از مدرسه را در برمی‎گیرد. با همه اینها جایگاه اصلی معلم ورزش هنوز در کشورمان شناخته و ایجاد نشده است. البته اوضاع نسبت به گذشته بهتر شده اما هنوز تا رسیدن به نقطه عالی راه زیادی مانده است. همه اینها نیازمند آن است که جایگاه معلمان ورزش در آنجایی که باید باشد، حفظ شود. چرا که اگر معلم دیگری که فاقد مهارتهای ورزشی باشد و غیر متخصص، می تواند موجب بی توجهی دانش آموزان به ورزش و سلامتی در بزرگسالی شود.ورزش و زنگ ورزش در مدارس، زمینه هایی ابتدایی برای شناسایی استعدادهایی است که می توانند در آینده یکی از ملی پوشان و مدال آوران ورزش ایران در رشته و عرصه ای مختلف باشند. البته اگر معلم ورزش از شیوه های استعدادیابی آگاه باشد. بنابراین معلمان ورزش باید به گونه ای تربیت شوند که بتوانند مهارت های لازم برای تاثیرگذاری به عنوان "معلم ورزش" را به دست آورند


دانلود با لینک مستقیم


اقدام پژوهی چگونه توانستم به کمک راهکار های حیاط پویاو ... دانش آموزانم را به فعالیت های بدنی هدفمند و مفید راغب سازم ؟

اقدام پژوهی چگونه توانستم دانش آموزان متوسطه اول را به درس قرآن علاقه مند کنم؟

اختصاصی از فایل هلپ اقدام پژوهی چگونه توانستم دانش آموزان متوسطه اول را به درس قرآن علاقه مند کنم؟ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

اقدام پژوهی چگونه توانستم دانش آموزان متوسطه اول را به درس قرآن علاقه مند کنم؟


اقدام پژوهی چگونه توانستم دانش آموزان متوسطه اول را به درس  قرآن علاقه مند کنم؟

معرفی :

اقدام پژوهی چگونه توانستم دانش آموزان متوسطه اول را به درس  قرآن علاقه مند کنم؟- تعداد صفحات بیست و چهار صفحه -  بصورت ورد و قابل ویرایش - فهرست مطالب در زیر آمده است :

 

فهرست

چکیده

مقدمه

بیان مسأله

توصیف وضع موجود

گرد آوری شواهد یک

الف. شاخص های کیفی وضع موجود

ب. شاخص‌های کمّی وضع موجود

الف. مشاهده ( Observation )

نمونه موارد مورد نظردر فرم مشاهده :

تجزیه و تحلیل اطلاعات گرد آوری شده

راه های پیشنهادی

انتخاب راه حل جدید به صورت موقت

اجرای راه حل جدید

در مجموع معیارهای اجرای راه حل به شرح زیر بوده است :

6. تدریس عملی آموزش وضو و نماز به دانش‌آموزان

گرد آوری شواهد دو

ارزشیابی و تاثیر اقدام جدید

نتیجه گیری

پیشنهاد ها

فهرست منابع و مآخذ


دانلود با لینک مستقیم


اقدام پژوهی چگونه توانستم دانش آموزان متوسطه اول را به درس قرآن علاقه مند کنم؟