فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود متن کامل پایان نامه رشته ادبیات با موضوع اسطوره

اختصاصی از فایل هلپ دانلود متن کامل پایان نامه رشته ادبیات با موضوع اسطوره دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

در این پست می توانید متن کامل پایان نامه رشته ادبیات با موضوع اسطوره را  با فرمت ورد word دانلود نمائید:

 

 «مقدمه»

   در قرن حاضر که قرن پیشرفت در علم و فن آوری است. کمتر کسی احساس نیاز به گذشته خود می کند. گذشته ای که ثمره آن امروز است. برای انسان امروز اسطوره هنوز واژه ای نا آشناست.

زیرا احساس خلأ آنرا درک نکرده است. احساسی که با هیچ علم و اندیشه ای حبران نمی شود. انسان نخستین با اسطوره به دنیا می آید، زندگی می کند و از دنیا می رود. اسطوره هسته اصلی زندگی اوست. پاسخ سؤالهایش، ریشه تفکراتش، درک قدرت مافوق همه و همه با اسطوره همراه است. بنابراین اسطوره دین و دانش و اندیشه اوست.

اسطوره و تفکرات آن نیاز لاینفک انسان امروز و پرداختن به این موضوع لازمه زندگی امروز می باشد.

نگارنده سعی کرده است با طرح این عنوان اسطوره را بیان کند و با نگاهی اسطوره ای به ماهی نشان دهد حتی این موجود آرام نیز دنیای شگرف و پر رمز و رازی دارد.

هدف نگارنده از طرح این موضوع، که شامل چندین جنبه‌ می باشد بررسی نقشی است که ماهی به عنوان یک موجود زنده با نگاه اسطوره ای ایفا می کند. جنبه دیگر رساله بررسی نقوش ماهی در آثار هنری پیش از اسلام می باشد.

این تحقیق شامل سه بخش می باشد. در بخش اول نگارنده به اسطوره و سمبل پرداخته است، زیرا بدون شناخت اسطوره، نمی توان نگاهی اسطوره ای داشت.

بخش دوم شامل چهار فصل اسطوره ماهی، مذهب و ماهی، نوروز و ماهی، می‌باشد.

در بخش سوم نقوش ماهی در آثار هنری مورد پژوهش قرار می گیرد و شامل چهار فصل پیش از تاریخ، عیلام، ماد و هخامنش و پارت و ساسانی است.

 واژه و معنی اسطوره

فرهنگ نویسان عرب معتقدند اسطوره واژه ای عربی است که از ریخت «افعوله» برآمده و ریشه آن «سَطَر»به معنی افسانه ها و سخنان بی بنیاد و شگفت آور است؛ ولی به نظر می رسد که این واژه عربی نباشد، بلکه واژه ای یونانی- لاتینی است که در لغت با واژه «Historia» به معنی روایت و تاریخ از یک ریشه است. در یونانی با واژه «Myths» به معنی شرح، خبر و قصه روایت هم ریشه است.

   آموزگار اسطوره را چنین تعریف می کند‍: اسطوره را باید «داستان و سرگذشتی مینویی دانست که معمولا اصل آن معلوم نیست و شرح عمل، عقیده، نهاد یا پدیده ای طبیعی است به صورت فراسویی که دست کم بخشی از آن از سنّتها و روایت ها گرفته شده و با آیینها و عقاید دینی پیوندی ناگسستنی دارد»

گاه اسطوره را با افسانه یکی می دانند ولی باید اضافه کرد واژه اسطوره بسیار گسترده تر از افسانه است و می توان گفت از مجموع افسانه ها که مایه های فرهنگی می یابند اسطوره پدید می آید. به عبارت دیگر «افسانه ها پاره‌هایی گسسته و مایه هایی خام از گونه های جهانشناسی راز آمیز و باستانی می توانند بود که آن را اسطوره می نامیم.»

در قرآن واژه «اساطیر الاولین» که 9 بار نیز تکرار شده، اسطوره بیان شده است و مفسّران معنی آن را نشانه های پیشینیان بر شمرده‌اند. آورده اند که آگوستین قدیس در پاسخ به این پرسش که اسطوره چیست؟ گفته است: «خیلی ساده است به شرط آنکه از من نپرسند، هرگاه خواستم درباره اسطوره توضیح بدهم، عاجز مانده ام.»

با توجه به گفته آمده، توصیف و تعریف دریای پهناور اسطوره با کمک واژه هایی که در اختیار داریم کاری دور از ذهن است. اسطوره را نمی توان در چهارچوبی قرار داد، بلکه باید گفت با دریایی ژرف روبرو هستیم، که رازناک و رمزآلود است.

انسان نخستین با شناخت طبیعت و با یاری گرفتن از اسطوره معماهای خود را پاسخ می دهد، اسطوره دین و دانش و اندیشه انسان نخستین و دانسته های معنوی اوست، دانشی که بیشتر جنبه نمادین دارد و از قوانین عملی ادوار بعد به دور است که در آن سخن از این است که چگونه هر چیزی پدید آمده و به هستی خود ادامه می دهد.

   اسماعیل پور اسطوره را چنین بیان می کند: «اسطوره روایت یا جلوه ای نمادین درباره ایزدان، فرشتگان، موجودات فوق طبیعی و به طور کلی جهان شناختی که به یک قوم، به منظور تفسیر خود از هستی به کار می بندد. اسطوره سرگذشتی راست و مقدس است که در زمان ازلی رخ داده و به گونه ای نمادین، تخیّلی و وهم انگیز می گوید که چگونه چیزی پدید آمده، هستی دارد یا از میان خواهد رفت و در نهایت اسطوره به شیوه ای تمثیلی کاوشگر هستی است».

   بشر ناتوان غرق در اندیشه های ناپخته خویش جستجوگر مأمنی است که اسطوره نام دارد، اسطوره واکنشی ناشی از ناتوانی انسان در مقابل دنیای پیرامونش و حوادث غیر مترقّبه ای است که او هیچ نقشی در آن ندارد و نشانه‌ای از عدم آگاهی او در علل واقعی حوادث می باشد.

هم چنین اسطوره تجّسم احساسات آدمیان است برای اعتراض به اموری که برای ایشان ناخوشایند است و با استفاده از آن تسکین می یابند.

   «اسطوره تاریخی است که روانشناختی و ناخودآگاه گردیده است تاریخی است که نه به اندیشه و آگاهانه بلکه به سرشت و ناآگاه پدید آمده است.»

   در واقع اسطور ها با گوشت و خون انسان در آمیخته اند، چه آنها را بپذیریم و چه نپذیریم، با آنها زندگی می کنیم، در ژرفای وجود هر انسانی نشانه های آن را می توان یافت.

انسان در هر عصری با فرهنگش زندگی می کند و اسطوره سرشت فرهنگ اوست. وقتی می گوییم اسطوره فرهنگ مردمان نخستین است، سخن گزافی نیست.

   «اسطوره نه تنها سازه های زندگی هستند، بلکه بخشی از هر فرد، پاره ای از هر شخص هستند. قصّه کسی را گرفتن یا بردن، همچنان است که جان او را گرفته باشند. این چنین اسطوره هایی نقش های ذاتی، اجتماعی و اقتصادی دارند و این پدیداری محلی (اتفاقی) نیست، این یک قانون و قاعده است».

به هر حال جمع بندی که می توان به دست آورد، چنین است:

  • اسطوره تاریخ مینویی را روایت می کند و حادثه ای که در زمان های نخستین رخ داده است.
  • اسطوره بیان یک خلقت است، یعنی درباره اینکه چگونه هر چیزی بوجود آمده است.
  • اسطوره فرهنگ انسان نخستین است هم چنین اسطوره دین و دانش و اندیشه انسان نخستین است.
  • نقش ‏آفرینان اسطوره موجودات فراطبیعی و غیر عادی هستند.
  • اسطوره به یک عبارت کاوشگر هستی است.
  • اسطوره واقعیّتی است که به صورت نماد بیان می شود.
  • اسطوره روایت فراطبیعی و مینویی است.

مالینوسکی اسطوره را چنین تعریف می کند: «اسطوره عبارت است از احیای روایتی یک واقعیت ازلی به سود خواسته های ژرف دینی، خواستهای اخلاقی، قید و بندهای اجتماعی، بیانیّه ها و حتّی نیازهای عملی.»

   و در انتها تعریف استاد بهار از اسطوره را باز می کنیم: «اساطیر مجموعه ای است از تأثیرات متقابل عوامل اجتماعی و انسانی و طبیعی که از صافی روان انسان می‌گذرد، با نیازهای روانی- اجتماعی ما هماهنگ می گردد و همراه با آیین های مناسب خویش ظاهر می شود و هدف آن مالاً پدید آوردن سازشی و تعادلی بین انسان و پیچیدگی های روانی او با طبیعت پیرامون خویش است.»

جهان بینی و کارکرد اسطوره

«شناخت انسان های نخستین از جهان و بازتاب پندار و اندیشه آنها در قالب روایت ها و گفتارهای اسطوره ای، جهان بینی آنها را پدید می آورد.»

   «پایا ترین و استوار ترین بنیاد اسطوره ای، باور به یگانگی جهان و انسان است. در جهان بینی اسطوره ای، این دو، جدایی و بیگانگی سرشتینی از یکدیگرندارد، در بود یکسان اند و تنها در نمود از هم دور و جدا افتاده اند. پیوند در میان این دو چنان است که گویی انسان و جهان دو نام اند، ناموری یگانه را.»

   یونگ می گوید: «ذهن اقوام بدوی نه منطقی است و نه غیر منطقی، آدم بدوی نه مثل ما زندگی می کند و نه مثل ما می اندیشد. آنچه برای ما غیر طبیعی و مرموز است، برای او کاملاً عادی است و جزیی از تجارب زندگی اوست. برای ما گفتن اینکه این خانه آتش گرفته، زیرا که رعد بدان اصابت کرده است عادی می نماید، ولی برای آدم بدوی گفتن اینکه این خانه آتش گرفته، زیرا افسونگری از رعد استفاده کرده و خانه را سوزانده است، به همان اندازه عادی و طبیعی است.»

 

(ممکن است هنگام انتقال از فایل ورد به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)

متن کامل را می توانید دانلود نمائید

چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)

ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه

همراه با تمام ضمائم (پیوست ها) با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند

موجود است


دانلود با لینک مستقیم


دانلود متن کامل پایان نامه رشته ادبیات با موضوع اسطوره

تحقیق در مورد ادبیات

اختصاصی از فایل هلپ تحقیق در مورد ادبیات دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد ادبیات


تحقیق در مورد ادبیات

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه21

 

فهرست مطالب

مهارت های انفعالی

 

شنیداری زبانی

 

مهارت های رمزگشایی

 

مهارت های پذیرنده ای

 

مروری بر ادبیات

 

برای دانش آموزان سطح ابتدایی, هدف از آموزش خواندن آشنا کردن با طرحهای عملی گرامر و بخشهای لغوی در متن و تقویت این دانش اساسی است.

 

خواندن واقعی یک فعالیت فردی است که در خارج از کلاس به جز خواندن موقتی کلاس روی می دهد بعضی از دانشمندان معتقدند که خواندن فعالیتی چند قسمتی است.

 

این امر فعالیت را چند قسمتی می سازد یعنی, خواندن گروهی از کلمات که واحدهای معنا داری را تشکیل    می دهند مهارتی فرعی است که برای سریع خواندن در آینده اساسی است.

 

همچنین گفته شده است که خواند نوعی فعالیت حل مسأله است که در آن توضیح اصول کلی به خواندن دانش آموز کمک می کند.

 

بر طبق نظر فرایر, خواندن ایجاد دامنه قابل توجهی از پاسخهای همیشگی(مادی) به مجموعه خاصی از الگوی اشکال گرافیکی است. چستین (chostain) ابراز می دارد که خواندن یک فرآیند شناختی فعال (موثر) است.

 

فرآیند خواندن به طور ضمنی به یک سیستم شناختی فعال اشاره می کند که بر روی مواد جانبی برای رسیدن به درک پیام عمل می کند. وظیفه خواننده فعال کردن دانش پیش زمینه و زبانی برای خلق مجدد پیغام مورد نظر

 

 

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد ادبیات

دانلود مقاله بررسی سیر تاریخی زبان و ادبیات عرب از دوره صفویه تا قاجاریه

اختصاصی از فایل هلپ دانلود مقاله بررسی سیر تاریخی زبان و ادبیات عرب از دوره صفویه تا قاجاریه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 


1-1 بیان مسئله
بررسی سیر تاریخی زبان و ادبیات عرب در ایران از دوره صفویه تا قاجاریه در فاصله زمانی بین سالهای 910هـ..ق الی 1210هـ..ق می باشد. با توجه به فارسی زبان بودن ایرانیان ، حس کنجکاوی در مورد ضعف ادبیات عرب در ایران ، همچنین اوج گیری شیعه و تقابل به وجود آمده با تسنن و چگونگی تسری و داخل شدن ادبیات عرب در ایران آن زمان بود، که مرا برآن داشت تا سیر تحولی ادبیات عرب در این دوره را بررسی کنم و آشنایی بیشتر با این سیر تحولاتی را عرضه نمایم.
1-2 هدف های تحقیق
به طور اجمال می توان هدف از تحقیق فوق را در چند مسئله بیان نمود،به طوری که نه تنها اطلاعاتی از زبان ادبیات عرب بر ما آشکار سازد. بلکه بتوان اطلاعاتی در زمینه ادبیات عرب در این دوره و شناخت تحولات این دوره را برای ما نمایان سازد. که به اجمال به بیان اهداف مورد نظر به صورت فهرست وار می پردازم.
1- بررسی دوران صفویه ، افشاریه و زندیه شامل سلاطین و وضعیت این دوران 2- علما و دانشمندان و نویسندگان و آثار علمی آنها که نوشته شده است و وسوابقی که از انها در دسترس ما می باشد.3-نمونه ای از ادبیات شعری عالمان در قرون10 و11 و12وترجمه ابیات
1-3 اهمیت موضوع تحقیق و انگیزه انتخاب آن
باید اذعان نمود از آن جهت این موضوع اهمیت دارد که کمتر شخصی ادبیات عرب این زمان را مورد تحلیل قرار داده است . در این زمان ادبیات عرب به نوعی دارای نقصان شده است چرا که از طرفی سلاطین به نوعی مخالفت خود را با ترویج ادبیات عرب اظهار داشته اند و از طرفی شاهان ایرانی زنده نگاه داشتن ادبیات فارسی را در اذهان خود پرورش می دادند. پس انگیزه بیشتر من جهت انتخاب موضوع فوق ارتباط کاری،تحصیلی و بررسی وضعیت ادبیات عرب در آن زمان میباشد لذا بر آن شدم که موضوع رابررسی نمایم.
1-4 سوالات فرضیه تحقیق
سوالاتی که برایم در این زمینه مطرح شد عبارتند از :
1- دوران صفویه و افشاریه و زندیه چه دوره ای می باشند؟
2- چه دانشمندان و نویسندگانی در این دوره در ایران می زیسته و فعالیت می کرده اند؟
3- آیا نمونه ای از شعرا در زمینه ادبیات عرب توسط نویسندگانی ایرانی موجود می باشد؟
4- سیر تاریخی ادبیات عرب ونقش دانشمندان و علما و مدارس در سه دوره فوق
فرضیه های تحقیق : شامل ادبیات عرب و چگونگی عدم شکوفایی در سه قرن فوق و نویسندگان در دوره مورد نظر ، علل فترت ادبیات عرب ، برخورد علما با ادبیات عرب ، چگونگی رفتار سلاطین با ادبیات عرب و علت پس رفت ادبیات عرب در این دوره.
1-5 روش تحقیق: کتابخانه ای و فیش برداری- اینترنت
1-6 قلمرو تحقیق : کتابخانه مجلس شورای اسلامی کتابخانه ملی- اینترنت- کتابخانه حوزه علمیه خوانسار.
1-7 مشکلات تحقیق : موجود نبودن تحقیق و پیشینه ای در رابطه با موضوع فوق.
عدم دسترسی به منابع کتب که در دوره فوق به نکارش درآمده.

 

 

 

 

 

 

 


فصل دوم
زبان و ادبیات عربی و فارسی در دوره صفویه و علمای قرن دهم

 

 

 


2-1 مقدمه
همواره تاریخ وادب مقوله ای پرجاذبه، زیبا و دوست داشتنی برای بشر به شمار میرود. همیشه انسانها به سرگذشت پیشینیان علاقمند بوده اند. و گاه به عنوان سرگرمی یا به منظور تجربه اندوزی از آن بهره می جستند. با نگاهی به کتابها و مطالب موجود در کتابخانه ها تعدد و فراوانی مطالب در رابطه با تاریخ قابل توجه است و بیشتر به چشم میخورد. به سبب انکه اغلب شاعران ایرانی با ادبیات عرب که مدیون قران و اموزه های دینی، بلاغی، حکمی و ادبی است مانوسند .بنابراین در طول تاریخ ادبیات ایران فارسی زبانان عربی سرای فراوانی را میتوان معرفی کرد و اثار انهارا بررسی نمود .
در روزگار معاصر، موضوع زبان وادب عربی در ایران ، هنوز چنانکه باید مورد بررسی قرار نگرفته است ، ولی در لابه لای آثاری که دربارة‌ تاریخ‌های ادبیات فارسی نوشته شده، اطلاعاتی عرضه گشته است، خاصه که در قرون اولیه‌ اسلامی تفکیک زبان و فرهنگ عربی و فارسی تقریباً محال بوده است و نویسندگان تواریخ ادبیات به ناچار از منابع فرهنگ عربی در این باره که آکنده از مایه‌های ایرانی است،‌ سود برده‌اند؛و باید از کتابهای زبان تازی که در میان ایرانیان ودر این باب است و هوشمندانه به موضوع پرداخته استفاده کرد، اما برخی به جای بررسی ادبیات عرب در ایران، فهرستی از بزرگان ایرانی عربی نویس تدارک دیده‌اند که هدفی جز بزرگ نمایی ایرانیان نداشته است.
فضای فرهنگی ایران از فتح اسلامی تا حدودی تحت تاثیر اذبیات عرب قرار گرفته وهمة فرهنگ دیرپای آن گویی تنها از مجرای بین النهرین سیل وار به رودهای خروشانی که در زبان عربی جاری بود، می‌پیوست و گویی سرزمین ایران بر اثر این انتقال،از مایه‌های فرهنگی وتاریخی خود تهی می‌گشت تا جای را برای ادب عربی ـ‌ دینی بگشاید.عربها که گروه گروه در ایران سکنی می‌گرفتند، زبان و ادب خود را به کار می‌بردندوآن را به کارگزاران و موالی خویش می‌آموختند؛پس باید گفت بی گمان زبان ادب نیز میان عرب‌ها و بسیاری از ایرانیانی که راهی به مراکز قدرت می‌جستند، عربی بود.به طوری که میتوان گفت زبان دولتی در ایران ودر قرن چهارم هجری عملا عربی بود
از آن سوی با توجه به آنکه تازیان ایران، در آغاز به لهجه‌های گوناگون سخن می‌گفتند و سپس عربی فصیح را، نخست به گونه‌ای طبیعی و با ممارست، و آنگاه در مکتب و مدرسه فرا می‌گرفتند، این امر وضع آنان را تا حدی به وضع فارسی زبانان عربی آموز شبیه می‌ساخت و هر دو گروه مجبور بودند رنج تحصیل را بر خود هموار سازند.؛از اینروست که زبان عربی رواج تمام داشت و تقریباً هیچ درباری، حتی سرای امیران و وزیران دست دوم و سوم، از شعر و ادب خالی نبود و مرزی میان ایشان و مراکز بزرگ عربی یا دستگاه خلافت وجود نداشت و رابطه و آمد و شد امری طبیعی بود، هیچ غریب نیست که شاعری یا ادیبی بزرگ از خراسان،که خود از مراکز مهم ادب عربی شد ، برخیزد و در این ادبیات بدرخشد.
پس تردیدی نیست که ادب عربی در ادب فارسی جریانی مداوم یافته، و ادب عربی نیز به نوبه خود از فرهنگ ایرانی بهره برده است. با این همه، گویی حائلی عظیم میان ادبیات دو جهان عربی و فارسی قد برافراشته است.
اما فهم موقعیت زبان عربی در ایران، در بسیاری وجوه آن، بدون پرداختن به ظهور و رواج ادب فارسی میسر نیست.
می‌توان دریافت که فارسی دری با گامهایی لرزان و بیشتر به پشتوانة عربی در حال تکوین است و به وادیه های گو ناگون ادبی و علمی وارد می‌شود. در این آثار هر چند واژگان عربی اندک است، ولی ساختار دستوری بیشتر عربی است و هر چه در زمان پیش می‌رویم، این حالت معکوس، وسپس تشدید می‌گردد: از قرن 5 ق به بعد پیوسته ساختارهای دستوری، فارسی‌تر می‌گردند، اما واژگان عربی، سایه‌ای سنگین و گاه مزاحم بر زبان فارسی می‌افکند. در پایان قرن 4 و‌ آغاز قرن 5 کشاکشی سخت اما نهانی میان دو زبان عربی و فارسی آغاز می‌گردد. از یک سو شعر و ادب عربی رواج بیشتری می‌یابد و کتابهای بزرگ علمی به این زبان نوشته می‌شود و چهره‌های تابناک و جاویدان ایرانی چون رازی، فارابی‌، ابن سینا، بیرونی و خوارزمی آثار بزرگ خود را به عربی می نویسند،‌ از سوی دیگر برخی چون ابوعلی سینا نیز ناچار می شوند به خواستة‌ مردم یا فرمانروایان ایرانی آثاری به فارسی بنویسند، یا برخی از آثار عربی به همین سبب به فارسی ترجمه گردد.
یکی از این دوره ها که این ویزگی و تعامل بین ایران و اسلام بیشتر صورت گرفت ،دوره صفویه است ،که ایران به صورت کانون گرم برای شیعیان سراسر جهان درامده و بسیاری از دانشمندان شیعه ازدیگر سرزمینهاروبه ایران اوردند. وبرخی از انها فارسی اموختند و ذواللسانین شدند.برخی نیز فارسی دان وعربی دان بودند و اثاری را پدیداوردند.مطالعه وبررسی این دوره تاریخی یعنی قرنهای دهم یازدهم و دوازدهم مورد نظر صاحب این قلم است
از این نظر تاریخ مانند ادبیات است که از اثار فراوانی برخوردار است ،این همانندی نشان میدهد که تاریخ و ادبیات نسبتی با یکدیگر دارند. ادبیات در بستر تاریخ پدید میاید وتاریخ رامی توان در سیمای ادبیات نگریست .
تاریخ ادبیات فارسی وتاریخ ادب عرب نیز به نحوی به سبب سرچشمه های مشترک وهمسنگی با همدیگر به نحو چشمگیری در هم تنیده اند ،به ویزه در سر زمین های اسلامی این رخداد روی داده است. لذا بر آن شدم که گوشه ای کوچک از سرگذشت این ادبیات را گردآوری کنم، بدین منظور در این فصل ضمن گذری برادبیات عرب کوشیده ام به این دوره تاریخی بپردازم. از این رو خلاصه ای از تاریخ صفویه ، افشاریه ، زندیه را بیان کردم ،انگاه وضع ادبیات و علوم در سده های دهم یازدهم و دوازدهم پرداخته ام وبه معرفی علما و دانشمندان هر قرن اقدام کرده ام، که زندگی انها بین سالهای 910 ه.ق تا1210 ه.ق بوده است .
هرچند در اثر جنگها و حتی حمله افغانها به اصفهان در دوره صفوی بسیاری از ارزش فرهنگی ایران زمین از بین رفته است و لیکن آثار معماری بسیاری که از دوره صفویه بر جای مانده است، که نشان از شکوفایی علوم در آن دوران در ایران دارد.
2-2 زبان و ادبیات عربی و فارسی دردوره صفویه
ادبیات در دوره صفویه در زمره ادبیات منحط به شمار می رود.زیرا صفویه را مشغله و گرفتاری پیش از آن بود که به شعر و شاعری توجهی داشته باشند.علایق فرهنگی آنان بر محور تبلیغات و تحکیم مبانی مذهب آمیخته با سیاست دور می زند، که از یک سو از راه تقویت علوم دینی و از سوی دیگر به وسیله ادبیات مذهبی انجام می گیرد و البته هر دو در مسیر تشیع پیش می رود.
نباید نادیده گرفت ،که قبل از برآمدن این سلسله بخش قابل توجهی از ملت پیرو تسنن بود ،بدیهی است که نه آسیای مرکزی و نه افغانستان و نه هندوستان که همگی کشورهای سنتی مذهب بودند. نمی توانستند در هماهنگ ساختن ادبیات با مذهب تشیع که لازمه ی سیاست خاص شیعی بود،وفق دهند. به عبارت دیگر ادبیات از جنبه بین المللی خود خارج شد و به تدریج جنبه ای صرفاً فازسی پیدا کرد.
با آنکه زبان خانوادگی صفویه ترکی بود زبان فارسی اهمیت خود را از دست نداد. زبان فارسی در نگارش مسائل دینی هم که قبلا" فقط به زبان تازی نگاشته می شد، به کار رفت .صرف نظر از این قسمت نثر دوره صفویه دنباله ی مستقیم در نثرقبل از ان دوره است.
سروده هایی که در نیایش پیامبر (ص) در مدح علی (ع) و اشعاری که در رثاء آنان سروده می شد، جای قصاید مدیحه و غزلیات دنیوی را گرفته است .
پس اختلاف شعر و ادب این دوره بادوره های پیش در این است که قبلا" ادبیات روی هم رفته پر مایه تر بود، این کم مایگی را می توان نشانه ای یک انحطاط واقعی دانست. ولی از سوی دیگر چنانچه در سبک نوین هندی ،که تا حدودی جانشین سبک خراسانی و عراقی گشته است، فضایی عمیق تر به وجود آورده بود.
حال با بر آمدن دوره صفویه امور شدیداً متمرکز می شود. آنان عقاید مذهبی را تحت اصول معینی قرار داده و به یکسان ساختن آراء عمومی می پردازند ،و به موازات آن به طور کلی تحصیلات را مقید می سازند.
تحصیل علوم دینی غایت آمال جوانان عصر صفوی است و هدف آنان مجتهدی توانا شدن می باشد. (یان و یبکا ، ترجمه شهابی 1354، 465)
از این رو نظر به اینکه شاهان صفویه کمر به توسعه متصرفات خود داشته اند ،تفکرات و دید عرفانی از عرصه شعر وادب رخت بر می بندد.
در دوران صفویه که نزدیک به دو قرن و نیم طول کشید تنها دو پادشاه لایق وجود داشت و تا حدودی فقط در عصر شاه عباس ،اوضاع تا حدودی برای شاعران مساعد بوده و در عرصه های بعد شاعران به کشور هند کوچ نموده در آنجا به فعالیت می پردازند، که این امر، دلیلی بر نامساعد بودن ادبیات و سبک ادبی در این دوره می باشد.وهمچنین ترک تازی افغانان تباهی بی حد و حصری به بار آورد، و به حیات فرهنگی و ادبی ضربات سهمگین وارد ساخت ،که اثراتش مدتها بر جای ماند .(همان منبع ، ص 484).
در دوران حکومت ناتوان شاه سلطان حسین و در پایان غم انگیز صفویه و در عهد کشور گشایی های نادری فتوری کاملاً چشمگیر و توجیه پذیر دامنگیر ادبیات می گردد. (همان منبع ، 489).
در دوره صفویه، تعداد ایرانیانی که به زبان تازی (عربی) شعری می سرایند به حداقل می رسد، لکن این زبان هنوز مقام خود را در علوم طبیعی علوم دقیقه و بعضی علوم انسانی حفظ می کند. مستحکم ترین جایگاه های زبان عربی علم کلام، فقه و فلسفه است، ولی در دوران صفویه که تبلیغات نیرومند شیعه به عنوان مذهب رسمی دولت طبقات بزرگ جامعه را تحت تاثیر قرار می دهد ، فارسی مخصوصاً در علم کلام و فقه نفوذ می کند. (همان منبع ، 501).
در قرن دهم و یازدهم شیوه کار علوم ادبی همان است که در قرن هشتم بود، یعنی تلخیص وحاشیه نویسی و شرح کتب درسی و گاه تنظم قواعد ادبی زبان عربی ،که به منظور آسان نمودن کار معلمان صورت میگرفت. در این زمان نکته ای که قابل شرح است ،کاسته شدن از میزان تالیفات به زبان عربی و افزوده شدن بر شمار کتابهای فارسی در زمینه علوم ادبی است و این خود نشانه ای از ادامه داشتن گسیختگی ارتباط ایرانیان در زیر سلطه مغولان و ترکان جغتایی در قلمرو و رواج فرهنگ عربی اسلامی است.( صفا ، 1364 ، 110).
دراین زمان حاکمان شرع ومجتهدین در نظر سلاطین صفویه از احترام خاصی برخوردار بوده اند، چراکه در نظر آنان یک تن مجتهد، نایب امام عصر (عج) بود، وآن حضرت را صاحب ملک میدانستند، وکسی را حق این نبود، که در ملک امام بی اذن آن حضرت ویا اذن نایب او دخل و تصرف نماید، و چون امام زمان (عج)غایب است اذن مجتهد جامع الشرایط نایب آن حضرت است، که در میان مسلمین حافظ حدود الهی باشد(فاضلی خوانساری ، 1378، 22)
از این لحاظ تدوین کتابهایی در صرف و نحو عربی در این عهد به شیوه دیگر دانشها، و نگارش شروح و حواشی به آثار علمای گذشته متصور بوده است و مقصود از این حاشیه نویسی ها و شرح و و حاشیه بر شرح، همواره خدمت به طالبان علم در مدارس و تسهیل کار در فراگیری بوده است ، همچنانکه در سایردانشها باب شده بود.در صرف و نحو عربی هم ،ترتیب دادن دفترهای به پارسی یا حتی منظومه های پارسی در درک قواعدزبان فارسی معمول اهل زمان بود (صفا ، 1364 ، 114).
پس در زمانی که صفویه دولتی عظیم و متحد در ایران تشکیل دادند، علم و حکمت و ادب در این کشور در حال جان سپردن بود (حلبی ، 1381 ، 603).
از این روآثار حمله مغولان و استیلا و ستمگری های تیمور لنگ انحطاط و تنزل علمی و ادبی ایران را در عهد صفویه کاملاً ظاهر ساخت ،و شاهان صفوی علی رغم ایجاد دولتی منسجم بر اساس وحدت ملی و دینی و علی رغم ایجاد اعتباری فوق العاده برای ایرانیان به علت قدرت طلبی و فرقه سازی و ترویج تعصب مذهبی شدید به آزار برخی از حکیمان پرداخته وتعدادی از مدارس تدریس حکمت و فلسفه را ممنوع کردند ، این پادشاهان از فهم شعر درست و لطیف به کلی بی نصیب بودند، به همین جهت ادبیات در عهد آنان به منتهای پستی افتاد و شعر و نثر این دوره به استثنای یک عده کتابهای تاریخی که تحت تاثیر سبک هندی قرار گرفت ،مابقی و نمونه های آن قابل قیاس با متوسط ترین آثار ادبی پیش از صفویان نیست .(همان منبع ، 602).
شکی نیست که در عهد صفویه ادبیات و حکمت به پایه پستی افتاد ،و حتی یک شاعر درجه اول هم در این عصر به ظهور نیامد ،که بزرگترین علت این قضیه ظاهراً این است که سلاطین صفویه به حسب نظرات سیاسی و ضدّیتی که با دولت عثمانی داشتن،د بیشتر نیروی خود را صرف ترویج مذهب شیعه و تشویق علمایی که از علم اصول و قوانین این مذهب اطلاعات کامل داشتند می نمودند. اما اگرچه علمای مزبور تلاشهای زیادی را در امور مذهبی به کار بردند، که نتیجه آن وحدت سیاسی مملکت شد و اساس ایران فعلی را بر پا نمود که ساکنانش به طور کلی دارای مذهب و لسان و نژاد واحد هستند.لیکن از طرف دیگر از لحاظ ادبیات و شعر و عرفان و حکمت و به قول خودشان هرچه متعلق به کمالات بود در مقابل شرعیات نه تنها در توسعه و ترقی آن کوشش نکردند بلکه به نوعی به آزار و اذیت نمایندگان کمالیات پرداختند (همان منبع ، 606) لازم به ذکر است که علت فقر زمان صفویه از شاعر نامدار بیشتر نبودن مشوق و مربی است تا فقدان ذوق ادبی هنرمند(نسیم عربی، 1385، 62)
حال با توجه به اینکه دوره افشاریه وزندیه در ادامه وهمزمان بادوره صفویه بوده است چنین به نظر میرسدکه انحطاط ادبی دراین دوره ها نیز دامنگیر ادبیات میگردد ومیتوان بیان نمود، که دردوره افشاریان و زندیان ،اثر درخور توجه یا عالم توانای ظهور نکرده وناپایداری ادب و ادبیات مشهود است.
2-3 تاریخ صفویه
شیخ صفی الدین اردبیلی، نیای بزرگ صفویان هشتمین نسل از تبار فیروزشاه زرین‌کلاه بود. فیروزشاه از بومیان ایرانی و کردتبار بود که در منطقه مغانساکن شده بود. زبان مادری شیخ صفی‌الدین تاتی(تاتی یکی از گویش های ایرانی از ریشه پهلوی میانه است این گویش هنوز در بخش هایی از اذربایجان رواج دارد) بود و اشعار تاتی او امروزه در دست است. تاتی یکی از زبان‌های ایرانی و زبان بومی آذربایجان بوده‌است.(قدیانی 1381 - 550)
دودمان پادشاهی صفویه، به وسیله شاه اسماعیل اول، با اتکا بر پیروان طریقت تصوف علوی بوجود آمد. این پیروان که عمدتاً از ایلهای ترک بودند ،و بعداً به قزلباش‌ها ملقب شدند، بر سر اعتقادات خود سالها به طرفداری از آق‌قویونلو‌ها و قراقویونلو‌ها درگیر جنگهای پیاپی با دولت عثمانی بودند. اسماعیل جوان نوه شیخ جنید، پسر شیخ صفی الدین و نوه اوزون‌حسن آق قویونلو تحت آموزش بزرگان قزلباش (موسوم به اهل اختصاص) پرورش یافت و رهبر دینی آنان بشمار می‌آمد.مهم‌ترین عامل قدرت صفویه بودن قزلباشان تا پیش از جنگ چالدران بود که در واقع نوعی الوهیت برای شاه اسماعیل قائل بودند، بود. که با شکست در جنگ ، این اعتقاد آنها رو به سستی نهاد.
و پس از آن رسیدن ایرانیان به مرزهای طبیعی خود، و در بعضی مواقع به ویژه در عهد پادشاهی شاه عباس بزرگ و نادر تا مرز دوران ساسانیان به ایران شکوه و جلال پیشین را باز گرداند.
برخی میپندارند، تشکیل دولت صفوی زیانی بزرگ برای جهان اسلام بود، بدین معنی که با رسمی کردن تشیع، و ضعیف ساختن تسنن، یکپارچگی مذهبی سرزمینهای اسلامی را که تا آن دوران باقی مانده بود، از میان برد و آن محیط پهناور و یگانه جغرافیایی را از میان قطع کرد و به خطر انداخت.(قزوینی و دیگران،1379 ، 109)
واز سوی دیگربرخی معتقدند ،تشیع که پیشتر نیز یکبار در عهد ال بویه به وسیله ایرانیان پایه گذاری شده بود، بار دیگر حیات نو یافت ،و ایران را از نظر جغرافیایی به صورت ملیت واحد بادین رسمی واحد پس از ساسانیان هویت بخشید، و ایرانیان با پیروی از ائمه اطهار تنها کشور شیعه را بنیان نهادند، که تاکنون پاینده و سرافرازانه به پیش میرود.(میرباقری ودیگران، 1381 30،) از نظر تاریخ ایران معاصر، دولت صفوی دارای دو ارزش اساسی و حیاتی است: نخست ایجاد ملتی واحد با مسئولیتی واحد در برابر مهاجمان و دشمنان، و نیز در مقابل گردنکشان و عاصیان بر حکومت مرکزی؛ دوم ایجاد ملتی دارای مذهبی خاص که بدان شناخته شده و به خاطر دفاع از همان مذهب، دشواریهای بزرگ را در برابر هجومهای دو دولت نیرومند شرقی و غربی تحمل نموده است. در این مورد، مذهب رسمی شیعه دوازده امامی، همان کاری را انجام داد که اکنون ایدئولوژیهای سیاسی در تشکیل حکومتها می‏کنند.(قزوینی و دیگران1378-109)
از اینرو در این دوره رشته اصلی و اساسی این پیوند ملی، مذهبی، تشیع بود، چنانکه اهل سنت ایران که در عهد شاه اسماعیل اول و شاه طهماسب زیر فشارهای سختی بودند، بقای دولت عثمانی و ضمیمه شدن ایران را به خاک آن دولت آرزو می‏کردند. (امینی 1346-74)همچنین این دوره یکی از دوره هایی است که در آن می توان به خوبی ارتباط میان دین، سیاست و آموزش عالی را دریافت که مربوط به سلسله صفویه است.(الماسی 1357-20)
حال با پیدایش این دولت که باید آن را سرآغاز عصر تازه ای در حیات سیاسی و مذهبی ایران دانست، باعث گردید، استقلال ایران بر اساس مذهب رسمی تشیع و یک سازمان اداری نسبتا" متمرکز تامین گردد. گذشته از تاسیس و استقرار حکومتی مقتدر، این دولت زمینه ای را فراهم ساخت تا خلاقیت های فرهنگی و هنری معماری تداوم و امکان تجلی و رشد یابد و نمونه های بدیعی از این امور (به ویژه در زمینه هنر و معماری) پدید آید. در زمینه های دینی و مذهبی دوران شاه طهماسب دوران بسیار خوبی برای سلسله صفویه به حساب می آید. زیرا این پادشاه توانست هم تشکیلات قدرتمند حکومتی را تحکیم بخشد و هم به امور دینی و مذهبی رسیدگی کند. در دوران حکومت شاه طهماسب مرزهای ایران تثبیت شد، صلح و دوستی میان کشورهای ایران، عثمانی، هند و اعراب برقرار شد. این صلح و آرامش طولانی به شاه طهماسب فرصت داد تا سازمان اداری و نظامی و اقتصادی دولت صفوی را بر پایه مستحکمی بنا کند. پس از وی دردوران حکومت شاه عباس اول نیز ایران به شرایط مناسبی از جنبه های اقتصادی، علمی، فرهنگی، و هنری، نظامی، و اجتماعی دست می یابد پایتخت صفویان در این دوران شهر اصفهان بوده وتا دوران شاه سلطان حسین ادامه یافت در همین دوران اشرف افغان توانست تا شهر اصفهان بتازد و تاج و تخت را از آن خود نماید. (اینترنت)
2-4 پادشاهان صفوی
شاه اسماعیلاول(905 الی930 ه ق) ، شاه طهماسب اول(930 الی984 هق)، شاه اسماعیل دوم(984 الی 985ه ق)، سلطان محمد خدابنده(985 الی 996 ه ق) ، شاه عباس اول(996 الی 1038 ه ق ) ، شاه صفی(1038 الی 1052 ه ق)، شاه عباس دوم(1052 الی1077 ه ق) ، شاه صفی دوم ، شاه سلیمان(1077 الی 1105 ه ق ) ، شاه سلطان حسین(1105 الی 1135 ه ق) ، شاه طهماسب دوم(1135 الی 1145 ه ق)، شاه عباس سوم(1145 الی 1148 ه ق)، شاه اسماعیل سوم(1163 الی 1165 ه ق )( بیات ، 1383، 361)
2-5 مدارس دوره صفویه و مراکز علم و تربیت
به علت رواج شیعه و تربیت حافظه دین یاوری، در اوایل قرن دهم با توجه به دوره های گذشته مسجد ومدرسه وخانقاه که تعداد این مکانها زیاد بود، احداث یا مرمت شد، خواه آنهایی که به دست سلاطین و خاندانشان بنا شده بود یا انهایی که توسط امرا احداث گردیده بود و این ابنیه ها از جمله اثار خیر و موقوف بر تعلیم علوم شرعی دارای کلاس ، مسجد و محل سکونت برای طلاب علوم دینی و خدمتگزاران انها بوده است و موضوع درسها علوم شرعیه و ادبیات عرب در باب مقدمه کار و بر مبنای کتب درسی قرن هفتم و هشتم شامل تلخیصها ویا شروح و حواشی انها بوده است، که خالی از هر گونه تفکر و ابداع ویا تحقیقات تازه است و تکرار و تغییر و تقلید از گذشتگان و منازعات ومشاجرات لفظی و غیره میباشدو مجالس مناظره و مباحثه با روش فوق بوده است در امتحانها، آزمایشهایی که ازعلما یا متعلمین میشد. به شیوه اکتفانمودن به سطوح و متون بود واخرین مرتبه ایکه از معلم خواسته میشد اجتهاد در یک قول با یک متن بوده است. (صفا، 1369، 85ج4) که در ادامه تعدادی از مدارس را معرفی میکنیم.
در دوران صفویه دو مرکز اصلی برای آموختن حکمت و پدید آوردن اثرهایی در این زمینه وجود داشت و آن اصفهان و شیراز بودکه در پایان قرن نهم و آغاز قرن دهم در پرتو تلاش ملا جلال دوانی (958ه ق)و حوزه تدریس او،و به سبب تربیت شاگردان مشهوری که زیر دست داشت فعال بودو نیز بر اثر کوشش های که صدر الدین محمد بن ابراهیم دشتکی شیرازی (903ه ق) در نشر علوم و تربیت طالبان علم و حکمت و کلام داشت و همچنین با وجود عالمان و ادیبان دیگر، اهمیت و ارزشی را که از اوان حمله مغول کسب کرده بود همچنان ادامه میدادو چون نوبت تعلیم به امیر غیاث الدین منصور پسر صدر الدین محمد مذکور رسید بر میزان اهمیت فلسفی بسی افزوده شد. و باظهور ملا صدرای شیرازی و استقرار حوزه تعلیمش در شیراز این اهمیت به مرتبه اعلا رسید
اما اصفهان با علاقه شاه عباس اول برای جلب عالمان بزرگ به زودی مرکزدانشهای منقول و معقول شد. واز همان زمان استادان بزرگی چون شیخ بهایی ، میرداماد ودیگران با شاگردانی که در خدمت داشتند در آنجا گرد آمدند و در همین زمان بود که مکتب جدیدی از حکمت که میتوان آن را مکتب فلسفی اصفهان نامیدپی ریزی شد وبه سرعت چنان ارزش و اعتبار یافت که عالمان علم وحکمت را از دور و نزدیک به سوی خود کشاند و حتی با انقراض دولت صفوی وانقلاباتی که بعدازآن رخ داد همچنان به قوت خود باقی ماند. (فاضلی، 1378 ، 25)در این عصر مراکز تعلیم و تعلم منحصر به مدارس و مساجد بود و مساجد این دوره به گونه ای ساخته شده بود که در اطراف حیات آن حجره های بسیاری برای سکونت طلاب در نظر گرفته شده بود و چنان این امر در دوره صفویه رواج داشت که بسیاری از سلاطین مدارس یا مساجد ی را به نام بعضی از علماء بنا مینهادند که از مهمترین انها مدرسه ملا عبدالله تستری ، مسجد شیخ لطف الله ، مسجد حکیم ومسجد قاضی هندی را میتوان نام برد.کهتعداد این مدارس بالغ بر 30 مدرسه و 180 مسجد بود. (همان منبع، 25)
مریم بیگم صفوی همسر شاه طهماسب مدرسه ای درخوانسار ساخته که هنوز باقی است. این مدرسه از قدیمی ترین مدرسه علمیه خوانسار است که در دوران صفویه مهد علما ودانشمندان فراوانی بوده است. (میر محمدی، 1380 ، 12) همچنین مدارسی درشیرازبود ،که عبارتنداز:مدرسه هاشمیه ، حکیم ، مجید ، مقیمیه و مدرسه خان که مهم ترین مرکز علمی ایران تا پایان حیات ملاصدرابودو طالبان علم را از دور و نزدیک به خود جلب می نمود. و مدارسی از قبیل - امامیه – ایمانیه –تقویه – خنجیه – زینبیه – شرافتیه – محسنیه –محمدیه نیز از جمله آنها هستند .
مدارس اصفهان شامل مدرسه چهارباغ که فعالیتهای علمی و اموزشی داشته و مجمع دانشمندان و فلاسفه و عرفای بزرگ جون شیخ بهایی ، میر داماد ، میر فندرسکی ، ملا صدرای شیرازی ، محمد باقر مجلسی ، ملا محسن فیض کاشانی بوده است. (دورانی 1384 -102)
وهمچنین مدرسه ملا عبدالمحمد ( متوفی 1022 ق) و مدرسه جده بزرگ و کوچک بودو مدرسه نواب ،مدرسه ملا محمد باقر، مدرسه میرزا جعفر و مدرسه خیرات خان در مشهد بود. (همان منبع 102)
6-2 مهاجرت علمای عرب زبان به ایران وتاثیر ادبی انها
شاید بتوان گفت هجرت پیوسته فقهای جبل عامل لبنان و بحرین و حله به ایران وقرار گرفتن در کنار شاهان صفوی خود زمینه مساعدی برای ترویج ادبیات عرب در ایران رافراهم نمود و هرچند که این فقها و دانشمندان باورود به ایران وبا فرا گرفتن زبان فارسی جایگاه خود رادر نزد دولت مردان مستحکم کردندولی به لحاظ اینکه زبان اصلی انها عربی بودباعث ترویج زبان و ادبیات عرب در ایران شدند . تعلیم علوم شرع و نیاز مبرم به هجرت و کسب فیض و ارتباط این قشر از عالمان دیدگاه خاصی رادر ایران به وجود اورد وهمچنین با توجه به زمینه های مساعد بوجود امده توسط دولت صفویه در زمینه تشیع دعوت ازاین عالمان به خصوص جبل عامل مهیا گشت و به دنبال ان مهاجرت این علماءو بهره مند شدن از نیازهای مادی از نواحی یاد شده به ایران اغاز شد و گروه گروه از انها به اتفاق خانواده هایشان به شهرهای بزرگ ایران که مرکز علم وادب بود کوچ کردند ودر ان شهرها مقیم وساکن شدند و با توجه به عرب زبان بودن علمای مهاجر و لزوم اصالت نگری انها وعرق خاص داشتن به زبان عرب وشاید نوعی افتخار به ان و هویت بخشی به خود باعث گردید انان فرهنگ اجتماعی عرب رادر ایران شکوفا کنندو به همین دلیل کتب و تالیفاتی که از خود بر جای گذاشته اند به زبان عربی می باشد.
بانگاه و بررسی کتب دانشمندان وعلماء مهاجر و تربیت یافتگان انها به این واقعیت میرسیم که چه اندازه نوشته های انها تحت تاثیر این ادبیات بوده به طوری که منشاء عنوان تالیفات از کلمات و ادبیات عرب گرفته شده است واستفاده از لغات عربی در تالیفات فارسی این دانشمندان نیز کاملا به ظهور میرسدودامنه و وسعت استفاده از کلمات عربی و ترکیب ان با لغات فارسی باب تازه ای را در ادبیات مفتوح میسازند نمونه های از عنوان کتابهایی که این مطلب را برای مااشکارمی سازد زیاد میباشد مانند مشرق الشمس و اکسیر السعادتین ، مفتاح الفلاح از شیخ بهایی، وسایل الشیعه و هدایه الامه و نزهه الاسماع از شیخ حر عاملی، رساله حشر العوالم و رساله فی الحرکه الجوهریه از ملا صدرا، محجه البیضا از فیض کاشانی، بحار الانوار از مجلسی و بسیاری از تالیفات دیگر که از عالمان به جای مانده این مطلب را برای ماآشکار میسازد(ایترنت).در این دوره علمائ ودانشمندان بسیاری ظهور کرده اند که مهمترین انهارابه ترتیب تاریخی به همراه شرح حال مختصر و اثاری از انها را معرفی می نمایم.
2-7 ادبیات و علوم در اوایل قرن دهم
ظاهرا علوم و ادبیات در این دوره از نظر ظاهری وضعیت نسبتا خوبی داشته است .امااگر به لحاظ ذاتی یا به عبارتی معنوی به ان نگاه کنیم وضع مطلوبی ندارد. یعنی از نظر تفکرات نو و ابتکارو تالیف های مهم و پایدار بودن آن چندان مورد پسند واقع نمی گردد،زیرا که در دوران ماقبل آن مردم مورد هجوم قتل غارت قرار گرفته اند و ویران گری هایی که توسط ترکان ایجاد شدو چون انها خالی از هر گونه فصاحت و بلاغت بودند و نظامهای وحشیانه بر ایشان حاکم بودودر نتیجه معاشرت بااین دسته ازمردم پایه های علم و ادب را سست و بی مقدار گردانید. حال با چنین وضع و دیدگاهی چگونه میتوان انتظار داشت، دانشمندان با ابتکارات وخلاقیتی تازه با تالیفاتی مهم و پایدار به وجود اید. به هر تقدیر خرابی های حاصل از تهاجم و وحشی گری های ان زمان باعث سست شدن پرورش انسانهایی دانشمند و وآرسته شده است و بالطبع ادبیات و علوم دچار نقصان و تزلزل گردیده است ولذادر اوایل قرن دهم علما و دانشمندان دارای صفت جامع بوده وصاحب عنوان ذیفن ومبتکر نبودند. (صفا، 1364، 1)
از ویزگیهای علمای این دوره کوشش درراه جامعیت بود.یعنی رسیدن به درجه ای که مرحله نهایی ان تلقی میشد و چنین مرحله ای حاصل نمیشد، مگر با دانستن یک دوره کامل از همه دانشها یی که به تدریج در تمدن اسلامی رسمیت و مورد قبول عموم مردم قرار گرفته بود. و مقدماتی از طبیعی و ریاضی و بحثهایی که در حکمت نزد مسلمانان مقبول بود و همراه کردن انها با همه دانشهای شرعی از قبیل تفسیر ، حدیث، کلام ، فقه و مقدمات با مطالب جنبی هر یک مورد نظر بود.
در این دوره بسیاری از علماءرا میشناسیم که جامع منقول ومعقول بوده ودر بیشتر آن دانشها اثر هایی از خود باقی گذاشته اند، که از جمله این عالمان میتوان غیاث الدین منصور دشتکی ، میر داماد، صدر الدین شیرازی ، ملا محسن فیض کاشانی و چند تن دیگر را نام برد.(فاضلی خوانساری، 1378، 22)
در این برهه از زمان عالمان متون را خوب درک میکردند و بر ان شرح یا تفسیر مینوشتند ودر نهایت بر ان شرح نوشته و انرا مختصر میکردند و سپس با نظر تخلیص پیش رفته وبرای تخلیصها نیز شرح و تفسیر می نوشتند ودر مدارس برای طلبه های علوم استفاده میکردند تابعد از ان مجددا این دایره تکرار شده و افراد دیگر برای نقل علوم معقول و منقول به پا می خواستند.واینست سرگذشت دوره ممتدی از توقف علم وانحطاط فکر در ایران که تنها فایده آن نگهداری سنتهای علمی وادبی و پیشگیری از اضمحلال و فنای قطعی انها بود.توقفی که از قرن ششم تا قرن چهاردهم هجری به طول انجامید با این توضیح که در این عهد اگر از کسی به عنوان علم یا ادیب سترگ یاد کنیم، به تناسب آن زمان سخن گفته ایم و منظور و مقصودکسی است که از دیگران بیشتر و بهتر میدانست و دانشهای خودرا بهتر در معرض نمایش قرار میداد نه کسی که بیشتر از دیگران معضلات علمی را حل کرده و راههای تازه تری برای رسیدن به نتایجی بهتر و تازه تر نشان داده باشد. (صفا 1364، 81)
در هر صورت برای این عهد انحطاط ذوق لطیف و اندیشه بلند ایرانی راه افول می پیمودو ذوق فکری برای هنرهای تجسمی مانند نقاشی – معماری و کاشی سازی سوق پیدا کرده بود. لذا با تدبر در این دوره به نظر میرسد، که چگونه وقت تحقیقات علمی به بحث و الفاظ میگذشت و میزان علم علما تا جه حد بوده و سطوح علمی و متون متوقف شده و از مقاصد علمی باز مانده است. نکته ای که قابل ذکر است اینست که علاقه عده ای از سلاطین و امرا به علم و ادب، بیشتر به منظور این بوده است که به درباریان وجاهت علمی بدهند وبه ان مباهات نمایند. در این دوره کتابها ورسالهای دیگر در لغت عرب به صورتهای گوناگون مثل مجموعه های لغت،فعل،مصدر ، اسم وهمانند اینها دردست است که بیشتر انها برای اسان نمودن زبان عربی فراهم شده است . کتابهای اصلی صرف و نحو عربی که در حوزه های درسی این دوره رواج داشت، مانند قرن نهم همان کتب معتبر درسی است که در سده های هفتم و هشتم هجری فراهم امده بود. به همین سبب دنباله کار شرح نویسی و حاشیه پردازی بر آنها در این دوران گرفته شده و گروهی در ایران به ان سرگرم شدند. مثلا" شرحی که نورالدین عبدالرحمن جامی (898)بر کافیه به نام الفوائد الضبیان نوشته همچنین عبدالغفور لاری (912)و عصام الدین اسفراینی (943) بر انها حاشیه نوشته ان که بیشتر انها را کاتب چلبی در کشف الظنون به عنوان الکافیه فی النحو یاد کرده است (همان منبع، 8)
2-8 علماء قرن دهم ه ق
2-8-1 الکرکی المحقق الثانی
علی بن الحسین عبد العال العاملی نورالدین در عهد شاه طهماسب به فارس سفر کرد و سپس در اصفهان به مقام شیخ الاسلامی رسید از این رو نفوذ فراوانی در دربار حکو متی داشت ودر سال 945 وفات یافته است
وی اثار گرانقدری به زبان عربی ازخود بر جای گذاشته است که عبارتند از:
1-رساله نفحات لاهوت -الرساله فی اثبات انه یجوز لعن السنه با عتبارهم غیر مومنین،2- کتب ملاحظات علی کتاب نافع3-الجعفریه فی احکام الصلاه4- جامع المقاصد 5-جواب المسایل 6-حاشیه علی مختلف العلامه7- حاشیه علی محتصر نافعع8- حاشیه علی الا لفیه9- خلل الصلاه10- رساله فی صلاه الجماعه 11- الرساله النجمیه فی اصول الدین و مسایل الصلاه12- مناسک الحاج13- ضیغ العقود 14- رساله فی احکام اراضی دایره 15 – قاطعه اللحاج فی حل الخراجوالف حفیده حسین الکرکی رفع المناداه فی التفضیل والمساواه(الزنوزی، 1386 ، 174)

 

 

 

2-8-2 غیاث الدین شیرازی
امیر غیاث الدین منصور بن صدرالدین شیرازی حسینی دشتکی از دانشمندان ومناظران بزرگ سده دهم در فلسفه وکلام ومنطق وریاضیات وفلکیات و فقه در زمان شاه طهماسب بودومرگ وی در سال 948 ه، ق اتفاق افتاده است (صفا، 1364 ، 300)
انچه از توجه به کتب دشتکی بر می اید این است که در فلسفه روش اشراقیان و مذهب اهل عرفان را میپسندیده ولیکن در فلسفه مشاءنیز صاحب نظر بوده است (حلبی ، 1381، 614)
تالیفات او عبارتند از:
1-حجه الکلام در مبحث معاد 2- المحاکمات در دوجلد 3-شرح هیاکل نور 4-تعدیل المیزان در منطق 5-الوامع والمعارج در هیات وفلک 6-التجرید در حکمت الهی 7-معالم الشفا در طب والشافیه 8-رساله السفیرفی الهیاه9-حاشیه برالهیات شفا در حکمت 10-حاشیه بر شرح اشارات طوسی 11-اخلاق منصوری 12-رساله ای در تحقیق جهات 13-الاساس در هندسه 14- رساله ای در قانون سلطنت 15-تفسیر سوره هل اتی 16- مثالات العارفین در تصوف وکتابها ورسالاتی که به اومنسوب است که خوانساری در روضات به ان اشاره کرده است (حلبی 138، 1 ، 613)
2-8-3 کمال الدین اردبیلی
حسین بن شرف الدین عبدالحق اردبیلی از بزرگان علم معقول و منقول معاصر شاه اسماعیل فیلسوفی بزرگ در حکمت، علم، ریاضی و همچنین در عرفان وتصوف قدمی راسخ داشته است . او در علوم مختلف به سه زبان تازی پارسی وترکی اثاری سودمند نوشته است وی در سال950 ه ق دار فانی را وداع گفت و اثار زیر را از خود باقی گذاشت
1-شرح نهج البلاغه به فارسی 2-فی فضل الائمه الاثنی عشر 3- رساله ای در امامت به ترکی 4-تفسیر الهی فارسی5- حاشیه بر شرح مطالع وشمسیه 6-شرح تهذیب علامه حلی 7-حاشیه بر شرح چغمینی در فلکیات 8-حاشیه بر تحریر اقلیدس در هندسه 9-تلخیص تحریر اقلیدس (همان منبع 616)

 

 

 

 

 

 

 

فصل سوم
زبان و ادبیات عرب در قرن یازدهم و علمای این قرن

 

 

 


3-1 مقدمه
در این فصل ضمن بررسی وضعیت زبان و ادبیات عرب در قرن یازدهم که همزمان با قرن دوم حکومت صفویه می باشد ،‌ به ویژگی های عالمان این سده پرداخته ام و چون در این دوره عالمان مشهور و مهمی همچون شیخ بهایی ، میرداماد ، ملاصدرا و فیض کاشانی ظهور کردند به بیان سرگذشت آنها و تعداد دیگری از عالمان می پردازیم و نمونه هایی از شعر و نثر برخی از آنها و تعداد دیگری از عالمان می پردازم و نمونه هایی از شعر و نثر برخی از آنها را بیان می نمایم شایان ذکر است که در این قرن به علت ثبات دولت صفویه عالمان با فراقت بال سعی در نشر علوم داشته و اثرهای گران سنگی به وجود آورده اند.
3-2 زبان وادبیات عرب در قرن یازدهم در ایران
از ابتدای قرن دهم و همزمان باتشکیل دولت صفویه و ادامه آن در قرن یازدهم نوعی تجدید نفوذ فرهنگ عربی در ایران به وجود امد، زیرا با بررسی تاریخ های قبل همچنین تاریخ ادبیات عربی عباسی دوم و همزمان با انقراض دولت عباسی نوعی عدم ارتباط بین ایرانیان و مرکزیت دولت عربی به وجود امد، که این گسیختگی در قرن هشتم، نهم و اوایل قرن دهم ادامه داشت .
با روی کار امدن دولت صفویه به بعضی جهات که به شرح ان میپردازیم موقعیت مناسبی جهت نفوذفرهنگ و ادب عربی از طریق اموزش و گسترش علوم در میان طبقه تحصیل کرده ایران به وجود امد، وآن تقویت ورسمیت یافتن شیعه دوازده امامی توسط دولت صفویه بود . ایرانیان چون شیعه بودن را مذهبی نو و بی سابقه وآرمان گرا مطابق طبیعت فطرت حق طلبی خود میدانستند، به شیعی بودن گرایش پیدا کردند، که این خود لازمه دریافت اطلاعات اموزش و نوعی رهبری دراین امر بود و چون شیعه در دوره های قبل بیشتر درسرزمینهای جبل عامل بحرین و چندین شهر بزرگ عراق رشد و نمو پیدا کرده بود و عالمان بزرگ دران سرزمینها پدید امده بودند. آن شهرها وکشورها و ناحیه ها ی خاص، مرکز اصلی عالمان شیعه بودکه همگی غیر ایرانی بوده اند .
پس در نهایت این تشیع نوظهور در ایران نیاز مبرم به کسب فیض و ارتباط با این قشر از عالمان را بر خود لازم می دانست، و با توجه به زمینه های مساعد بوجود امده توسط دولت صفویه در زمینه تشیع، دست نیاز ابتدا با دعوت ازاین عالمان ،علی الخصوص جبل عامل مهیا گشت و به دنبال ان مهاجرت این علماءو بهره مند شدن از نیازهای مادی از نواحی یاد شده به ایران اغاز شد و گروه گروه از انها به اتفاق خانواده هایشان به شهرهای بزرگ ایران که مرکز علم وادب بود، کوچ کردند. ودر ان شهرها مقیم وساکن شدند.
اگر کسی بخواهد از شمار این خاندانهای مهاجر نظری اجمالی کسب کند تنها با مراجعه به کتاب امل الامل تالیف حر عاملی کافی است .درآن کتاب نام بیش از یکهزار و یکصد تن از عالمان ذکر شده که جز چند تن معاصران ایرانی نزاد مولف کتاب امل الامل و گروه معدودی از عالمان تسنن ،مابقی همگی از جبل عامل ، بحرین ، الاحساءو از عراق عرب آمده ودر ایران سکونت گزیدند و به تعلیم وتالیف اشتغال ورزیده بودند که یکی از انها مولف کتاب فوق بود. (صفا1364 ج5 127)
لازم به یاداوری است که شیعه در زمان ال بویه در ایران رونق بسزایی داشته است که این زمینه مساعد در زمان صفویه نیز بروز کرده و مقدمات پیشرفت شیعه رادر ایران فراهم نموده است. به هر حال میتوان بیان نمود که دو عامل اساسی در زمان صفویه شیعه رابه اوج رسانید . الف:کانون قرار گرفتن تشیع در ایران ب:خواست حاکمیت دوره فوق
البته سوابق نشان میدهدکه تعداد مهاجران از کشورهای فوق به ایران بیشتر از اینها بوده است و به هر تقدیر با ورود علمای عرب غیر ایرانی به ایران و ساکن شدن انها خاندان و نوادگانی به وجود امدند که اصالتهای های خانوادگی خود را از جمله زبان عربی حفظ میکردند ،و همچنین شاگردان پرورش یافته در مکتب علمای مهاجر قاعدتا به اساتید خود اقتدا میکردند، پس طبیعیست که تمالم مطالب گفته شده و نوشته شده توسط عالمان ایرانی شده یا پرورش یافته در ایران به زبان عربی باشدو اموزش مجدد دانش اموختگان در نوبتهای بعدی هم به زبان عربی باشد. حال میتوان چنین اذعان داشت که این دوره در نشر مجددزبان و فرهنگ عربی تاثیر به سزایی داشته است .
3-3 علمای اسلامی در قرن یازدهم همزمان با قرن دوم صفویه
ادامه دولت صفویه و همزمان بارسمیت یافتن تشیع در ایران این مذهب ، متکی بر اعتقادات عامیانه و دور از تحقیق و تحلیل بود ونظر به اینکه در گذشته اهل تسنن در ایران فعالیت فراوانی داشته ،علمای شیعی مذهب نتوانسته جایگاه خاصی برای خود به دست اورد و به نسبت نتوانسته بودند، حوزه بزرگ علمی تدارک دیده وبه پرورش عالمان زبده و طراز اول برای مذهب شیعه دست پیدا کنند. از طرفی بعد از فرو پاشی دولت عباسی به مرور زمان شیعیان در کشور های غیر ایرانی رشد ونمو سریعی پیدا میکنند و همزمان با دولت صفویه مرکز اصلی تجمع علمای شیعه عمدتا شهرهای بزرگ عراق، جبل عامل و بحرین بوده است.
شاهان صفویه ابتدا با رسمی شدن تشیع درایران از عالمان محدودی که در دسترس بوده استفاده کرده و آنها رابه شهرهای مختلف گسیل میداشتند و به ترجمه وتالیف کتب فقهی شیعه می پرداختند . در نتیجه فقدان و کمبود عالمان شیعه برای اموختن اصول و فروع دین اسلام به طریقه مذهب اثنی عشری سبب شد که شاهان صفویه دست نیاز به جانب عالمان شیعی مذهب کشورهای عربی زبان دراز کنند . لذا از اغاز این دوره به تدریج گروه بزرگی از انان به ایران مهاجرت کردند. عالمان مذکور با تعلیمات خود در ایران حوزه هایی برای دانشهای دینی به وجود اوردند ودراین حوزه ها بر اثر حمایت پادشاهان صفوی و گنج افشانی های انان و دیگر ثروتمندان و صاحبان جاه ومقام به سرعت گروه بزرگی از عالمان جدید تربیت، ودر سراسر ایران پراکنده شدند. کسب احترام روز افزون این گونه عالمان و برخورداری از رفاه و تن اسایی فراوان نه تنها موجب غلبه و نفوذ اجتماعی انها گردید بلکه در طبقات جوان که بدنبال سواد اموزی و کسب دانش بودند شوقی زیاد به فراگرفتن دانشهای مذهبی ودرامدن در صف عالمان دین پدید اورد. واین شوق چنان غالب بودکه هر که ازین پس راه مدرسه می پیمود، منحصرا درارزوی اموختن دانش شرعی و مقدمه ان زبان عربی بود. (صفا، 1369، 171 ج5)
نکته قابل توجه این است که زبان عمده و اصلی این عهد در دانشهای شرعی عربی بوده است و تقریباتمام کتابهای اصلی دراین حوزه و در همه دانشهای شرع و حکمت یا فقه وفلسفه وکلام به زبان عربی می باشد، که در معرفی عالمان به این نکته اشاره خواهد رفت واین زبان رسمی علمادر حوزه مکتب انان و شاگردان انها همچنان به قوت خود باقی است.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  128  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله بررسی سیر تاریخی زبان و ادبیات عرب از دوره صفویه تا قاجاریه