فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

بررسی علل تشکیل حزب رستاخیز

اختصاصی از فایل هلپ بررسی علل تشکیل حزب رستاخیز دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 45

 

بررسی علل تشکیل حزب رستاخیز

به عقیده عده ای از کارشناسان مسائل سیاسی، یکی از علل اصلی تشکیل حزب رستاخیز، شکست رژیم در اهداف و برنامه های انقلاب سفید بود. از آنجایی که انقلاب سفید سرآغاز شروع سلطنت مستبدانه و مطلقه شاه در ایران بود که با غائله انجمن های ایالتی و ولایتی که "با حذف قید اسلام از شرایط انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان" شروع شد تا به برگزاری رفراندوم منجر شد، رژیم سعی داشت با انجام رفراندوم و به اصطلاح جلب آراء مردم وجه قانونی به اعمال خود بدهد و در سطح جهانی نشان بدهد که خود مجری انقلاب است و اصلاحاتی را که او می خواهد انجام دهد مردم با جان و دل خواهان آن هستند. لذا با تبلیغات وسیع در بوق و کرنا کرد که می خواهد برای اصول شش گانه خود، رفراندوم برگزار کند. در حقیقت انجام رفراندوم توسط شاه، نمایش قدرتی بود که شاه با جلب حمایت آمریکا در مقابله با نیروهای اسلامی و مأموریت اسلام زدایی خود اجراء کرد و در جریان برگزاری چنین رفراندومی با مخالفت علمای مذهبی به رهبری امام( ره( روبرو شد به گفته امام )ره: ("این رفراندوم اجباری مقدمه از بین بردن مفاد مربوط به مذهب است..." ۱ با این مخالفت ضربه سهمگینی از سوی نیروهای مذهبی به رهبری امام )ره( به رژیم شاه وارد شد.

رژیم چنان خشمناک شد که جهت سرکوب حرکت مخالفین خود به هر وسیله ای متشبت شد و پیامد آن قلع و قمع مردم حمله به مدرسه فیضیه، دستگیری رهبر انقلاب، و خفقان بیشتر در جامعه بود. انجام انقلاب سفید و رفراندوم ۶ بهمن ۱۳۴۱ )که با ۵ میلیون و ششصد هزار رأی موافق در مقابل چهار هزار و صد و پنجاه رأی مخالف به تصویب رسید( از دید شاه نقطه شروع پیشرفتهای اقتصادی و اجتماعی و تحرک در میان جامعه بود، اما در حقیقت سقوط و نابودی اقتصاد ایران و ایجاد اقتصادی وابسته و سقوط ارزشهای اخلاقی و افزایش ناهنجاریهای اجتماعی بود. شاه که تحمل هیچ مخالفتی را نداشت مخالفین خود را همواره مرتجعین سیاه و سرخی می نامید که تحمل انقلاب مترقیانه او را ندارند. اما تاریخ هرگز فراموش نکرده است زمانی که در آمریکا کندی بر سر کار آمد، شرط کمک به کشورهای در حال توسعه را انجام اصلاحات در این کشورها ذکر کرد.

چون شاه زیر بار چنین اصلاحاتی نمی رفت و کلا برای هیچ کس جز خودش احترام و ارزشی قائل نبود – در قاموس او کارگر، دهقان، کشاورز همواره عناصری بودند که ارزش فکر کردن را نداشتند – لذا آمریکا مهره وابسته خود، علی امینی را بر سر کار آورد تا چنین اصلاحاتی را شروع کند و شاه که پایه های سلطنت خود را در خطر می دید در ۲۱ فروردین ۱۳۴۱ رهسپار آمریکا شد و بالاخره توانست موافقت اربابان آمریکایی را جلب کند که خود مجری چنین طرح انقلابی !! شود شاه در نطق خود در سر میز شامی که به مناسبت ورود لیندون جانسون معاون ریاست جمهوری وقت آمریکا به ایران ترتیب داده بود، قول شرافتمدانه!! داد که به هر ترتیبی که شده خواسته های اربابان خود را به مرحله اجرا در آورد.

شاه هرگز گمان نمی کرد نیروهای مذهبی مخالف اقدامات او، تا این حد میان مردم ریشه داشته باشند که بتوانند در مقابل او ایستادگی کنند. لذا با کینه وبغض تمام مخالفین خود را "مرتجعین سیاه و سرخ" می نامد که وجود این گروهها گره کوری بوده است که با انجام انقلاب سفید "در جهت اسلام زدایی" موفق به باز کردن آن شده است و توانسته با درایت تمام!! مرتجعین وابسته به بیگانه را با تمام قدرت بر سر جای خود بنشاند و صدای آنها را در گلو خفه سازد و گفته بود:

"... ]دشمنان[ خارجی از دو نوع ارتجاع دیگر استفاده می برد یکی ارتجاع سرخ، یکی ارتجاع سیاه، آنها هم به جای خود نشانده شدند." ۲

● انقلاب سفید و تعمیرات بنیادی

اگر انقلاب را به مفهوم واقعی و حقیقی آن که "دگرگونی وتغییر بنیادی" است در نظر بگیریم، انقلاب سفید هم هدفش دگرگونی بنیادهای اقتصادی اجتماعی و فرهنگی در جامعه بود حفظ ساختار سیاسی موجود بود در زمینه سیاسی، هیچ گروه و جمعیتی اجازه فعالیت نداشتند و در جامعه نهاد سیاسی وجود نداشت که عدم وجود گروههای سیاسی بتواند خلایی ایجاد کند، زیرا حکومت مطلقه و دیکتاتوری بنا به ماهیت ذاتی خود تحمل هیچ صدای مخالفی را نداشت. در زمینه اقتصادی هدف انقلاب سفید از بین بردن ساختارهای اقتصادی موجود در جامعه و وارد کردن اقتصاد وابسته به شبکه اقتصادی بین المللی و سرمایه داری غرب، ایجاد بازار مصرف برای کالاهای تولیدی امپریالیستها و شرکت های چند ملیتی بود که می توان گفت به این اهداف دست یافت. در زمینه فرهنگی و اجتماعی رژیم تلاش داشت تا اسلام منهای روحانیت، رواج فرهنگ مصرفی، برهنگی و بی بند و باری غرب که سرشار از فساد اخلاقی و پیامدهای ناهنجار اجتماعی بود، در جامعه به مرحله اجرا بگذارد، که از این حرکت به عنوان رواج فرهنگ و تجدد یاد می کرد که آخوندها را مخالف رواج چنین فرهنگی می دانست.

در عمل رژیم شاه توانست تا حد زیاد ساختارها و هنجارهای اجتماعی و فرهنگی را در جامعه بر هم زند که این امر تضادهای فرهنگی و طبقاتی را در جامعه دامن زد که گریبان رژیم را سخت می فشرد و بعدها شعله های آن دامن رژیم را گرفت. شاه همواره مخالفین خود را، بخصوص مذهبیون را از لحاظ قدرت و مخالفت با خود بسیار ضعیف می دید، و هرگز گمان نمی کرد که در شاهراه تمدن! هنوز مذهب نقش و رنگی داشته باشد. در حالی که این اشکال او بود که هیچ گاه نخواست واقعیت های موجود جامعه را بشناسد و فرهنگ حاکم بر جامعه ایران را درک کند و نقش مذهب و اصالت دین را در روح و روان انسانها باور کند (و این مسأله از نقاط


دانلود با لینک مستقیم


بررسی علل تشکیل حزب رستاخیز

تحقیق درباره حزب رستاخیز 10 ص

اختصاصی از فایل هلپ تحقیق درباره حزب رستاخیز 10 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درباره حزب رستاخیز 10 ص


تحقیق درباره حزب رستاخیز  10 ص

دسته بندی : علوم انسانیتاریخ ، فلسفه و منطق ، سیاسی ،

فرمت فایل:  ورد ( قابلیت ویرایش و آماده چاپ

 


 قسمتی از محتوای متن ...

تعداد صفحات : 10 صفحه

حزب رستاخیز پس از اینکه تشکیل احزاب دولتی مردم به رهبری اسدالله علم و ملّیون به رهبری منوچهر اقبال نتوانست مردم را به سوی آن احزاب و رژیم شاه جذب کند و حتی پیدا شدن حزب ایران نوین به رهبری حسنعلی منصور نخست‌وزیر وقت فاقد هرگونه جاذبه برای مردم بود، شاه به فکر ایجاد یک حزب فراگیر و رسمی افتاد، تا اینکه در روز یازدهم اسفند ماه 1353 با سخنان شاه فعالیت حزب رستاخیز شروع شد و احزاب موجود همگی منحل شدند.
شاه در سخنانش اعلام کرد همه مردم باید به عضویت حزب رستاخیز درآیند در غیر این صورت از کشور خارج شوند.
طبق دستور شاه تمامی دولتمردان، کارکنان و کارمندان دولت باید به حزب می‌پیوستند.
نمایندگان مجلس که قبل از اعلام ایجاد حزب رستاخیز، عضو احزاب دیگر بودند به حزب رستاخیز پیوستند.
در سال 1354 بنابر نظر شاه جناح‌بندی در حزب آشکارتر شد، به طوری که منجر به تشکیل دو جناح سازنده به رهبری هوشنگ انصاری و ترقی‌خواه به رهبری جمشید آموزگار گردید.
طرح حزب رستاخیز که شاه آن را ” فراگیر“ خطاب می‌کرد، از طرف گروه آموزگار و با شناخت دقیق از خلقیات شاه ارائه شد.
گروه آموزگار به قلم و فکر داریوش همایون، طرح این حزب را چنان نوشت که شاه در دورانی که در صدد ایجاد پایه‌های ایدئولوژیک برای رژیم خود بود، قانع گردد که این تنها راه حرکت دادن به جریان از تحرک افتاده و بی تفاوت سیاسی مملکت است.
به این ترتیب شاه ناگزیر شد از ادعاهای همیشگی خود در تبلیغ ” حکومت چند حزبی “ و نکوهشِ ”حکومت‌های دیکتاتوری تک حزبی“ دست بردارد.
در طول حیات سیاسی حزب رستاخیز، امیرعباس هویدا اولین دبیرکل حزب به مدت 20 ماه (از تاریخ 11/12/1353 تا 6/8/1354) در این سمت قرار داشت و فریدون مهدوی قائم‌مقام وی در حزب محسوب می‌شد.
پس از هویدا همزمان با تشکیل دومین کنگره حزب رستاخیز در آبان ماه 1355، جمشید آموزگار وزیر کشور کابینه هویدا به سمت دبیرکل حزب و محمدرضا عاملی تهرانی به عنوان قائم‌مقام وی انتخاب گردیدند.
آموزگار پس از انتصاب به سمت نخست‌وزیری، در مرداد ماه 1356 از دبیرکلی استعفا داد و به جای وی محمد باهری معاون وقت وزارت دربار در همین تاریخ به این سمت انتخاب شد و داریوش همایون قائم‌مقام وی گردید.
وقتی شاه طی دیدار با اعضای دفتر سیاسی و هیئت اجرایی حزب رستاخیز در یک سخنرانی در روز پنجم دی ماه 1356 ” جدایی پست دبیرکلی حزب را از سمت نخست‌وزیری به مصلحت ندانست“، جمشید آموزگار نخست‌وزیر وقت برای بار دوم دبیرکل حزب رستا

  متن بالا فقط تکه هایی از محتوی متن مقاله میباشد که به صورت نمونه در این صفحه درج شدهاست.شما بعد از پرداخت آنلاین ،فایل را فورا دانلود نمایید 

 


  لطفا به نکات زیر در هنگام خرید دانلود مقاله :  توجه فرمایید.

  • در این مطلب،محتوی متن اولیه قرار داده شده است.
  • به علت اینکه امکان درج تصاویر استفاده شده در ورد وجود ندارد،در صورتی که مایل به دریافت  تصاویری از ان قبل از خرید هستید، می توانید با پشتیبانی تماس حاصل فرمایید.
  • پس از پرداخت هزینه ،ارسال آنی مقاله یا تحقیق مورد نظر خرید شده ، به ادرس ایمیل شما و لینک دانلود فایل برای شما نمایش داده خواهد شد.
  • در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون بالا ،دلیل آن کپی کردن این مطالب از داخل متن میباشد ودر فایل اصلی این ورد،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد.
  • در صورتی که محتوی متن ورد داری جدول و یا عکس باشند در متون ورد قرار نخواهند گرفت.
  • هدف اصلی فروشگاه ، کمک به سیستم آموزشی میباشد.
    • توجه فرمایید که قیمت تحقیق و مقاله های این فروشگاه کمتر از 5000 تومان میباشد (به علت  اینکه بانک ها کمتر از 5تومان را انتقال نمیدهند) باید از کارت هایی استفاده نمایید که بتوان کمتر از مبلغ ذکر شده را پرداخت نمود.. در صورتی که نتوانستید پرداخت نمایید با پشتیبانی در تماس باشید،تا شمارا راهنمایی نمایند...

دانلود فایل   پرداخت آنلاین 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره حزب رستاخیز 10 ص

دانلود حزب رستاخیز 10 ص

اختصاصی از فایل هلپ دانلود حزب رستاخیز 10 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 فرمت فایل:  ورد ( قابلیت ویرایش و آماده چاپ

 


  قسمتی از محتوای متن 

تعداد صفحات : 10 صفحه

حزب رستاخیز پس از اینکه تشکیل احزاب دولتی مردم به رهبری اسدالله علم و ملّیون به رهبری منوچهر اقبال نتوانست مردم را به سوی آن احزاب و رژیم شاه جذب کند و حتی پیدا شدن حزب ایران نوین به رهبری حسنعلی منصور نخست‌وزیر وقت فاقد هرگونه جاذبه برای مردم بود، شاه به فکر ایجاد یک حزب فراگیر و رسمی افتاد، تا اینکه در روز یازدهم اسفند ماه 1353 با سخنان شاه فعالیت حزب رستاخیز شروع شد و احزاب موجود همگی منحل شدند.
شاه در سخنانش اعلام کرد همه مردم باید به عضویت حزب رستاخیز درآیند در غیر این صورت از کشور خارج شوند.
طبق دستور شاه تمامی دولتمردان، کارکنان و کارمندان دولت باید به حزب می‌پیوستند.
نمایندگان مجلس که قبل از اعلام ایجاد حزب رستاخیز، عضو احزاب دیگر بودند به حزب رستاخیز پیوستند.
در سال 1354 بنابر نظر شاه جناح‌بندی در حزب آشکارتر شد، به طوری که منجر به تشکیل دو جناح سازنده به رهبری هوشنگ انصاری و ترقی‌خواه به رهبری جمشید آموزگار گردید.
طرح حزب رستاخیز که شاه آن را ” فراگیر“ خطاب می‌کرد، از طرف گروه آموزگار و با شناخت دقیق از خلقیات شاه ارائه شد.
گروه آموزگار به قلم و فکر داریوش همایون، طرح این حزب را چنان نوشت که شاه در دورانی که در صدد ایجاد پایه‌های ایدئولوژیک برای رژیم خود بود، قانع گردد که این تنها راه حرکت دادن به جریان از تحرک افتاده و بی تفاوت سیاسی مملکت است.
به این ترتیب شاه ناگزیر شد از ادعاهای همیشگی خود در تبلیغ ” حکومت چند حزبی “ و نکوهشِ ”حکومت‌های دیکتاتوری تک حزبی“ دست بردارد.
در طول حیات سیاسی حزب رستاخیز، امیرعباس هویدا اولین دبیرکل حزب به مدت 20 ماه (از تاریخ 11/12/1353 تا 6/8/1354) در این سمت قرار داشت و فریدون مهدوی قائم‌مقام وی در حزب محسوب می‌شد.
پس از هویدا همزمان با تشکیل دومین کنگره حزب رستاخیز در آبان ماه 1355، جمشید آموزگار وزیر کشور کابینه هویدا به سمت دبیرکل حزب و محمدرضا عاملی تهرانی به عنوان قائم‌مقام وی انتخاب گردیدند.
آموزگار پس از انتصاب به سمت نخست‌وزیری، در مرداد ماه 1356 از دبیرکلی استعفا داد و به جای وی محمد باهری معاون وقت وزارت دربار در همین تاریخ به این سمت انتخاب شد و داریوش همایون قائم‌مقام وی گردید.
وقتی شاه طی دیدار با اعضای دفتر سیاسی و هیئت اجرایی حزب رستاخیز در یک سخنرانی در روز پنجم دی ماه 1356 ” جدایی پست دبیرکلی حزب را از سمت نخست‌وزیری به مصلحت ندانست“، جمشید آموزگار نخست‌وزیر وقت برای بار دوم دبیرکل حزب رستا


دانلود با لینک مستقیم


دانلود حزب رستاخیز 10 ص

تحقیق درباره حزب کمونیست توده و تحولات ایران

اختصاصی از فایل هلپ تحقیق درباره حزب کمونیست توده و تحولات ایران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درباره حزب کمونیست توده و تحولات ایران


تحقیق درباره حزب کمونیست توده و تحولات ایران

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه:14

فهرست و توضیحات:

مقدمه

حزب کمونیست توده و تحولات ایران

حزب توده و شوروی
پیشینه شوروی‏گرایی در ایران به تشکیل حزب کمونیست ایران باز می‏گردد. هرچند در دوره رضاشاه گروه پنجاه و سه نفر مروج کمونیسم دستگیر و زندانی شدند ولی در شهریور 1320 اعضای گروه آزاد شده با حضور نیروهای ارتش سرخ در ایران و با حمایت مستقیم دولت شوروی حزب توده تشکیل شد.(1) به رغم ‏ پژوهش‏های صورت گرفته در این زمینه، نقش این حزب در تاریخ معاصر ایران هنوز جای پژوهش بسیار دارد.(2) علی‏رغم اهمیت حزب توده در پیشبرد سیاست‏های شوروی در ایران کتاب دکتر حسنلی اطلاعات زیادی در این مورد نمی‏دهد؛ حتّی در مراحلی چنین تصوری هم ایجاد می‏کند که بین حزب توده ایران و اتحاد جماهیر شوروی در مورد فرقه دمکرات اختلاف نظر اساسی وجود داشته است. اگرچه در زمان تأسیس فرقه دمکرات، حزب توده غافل‏گیر شد و از برآمدن یک تشکیلات رقیب راضی نبود، ولی بدون تردید براساس همراهی‏های بعدی حزب توده به دستور مقامات شوروی و با تکیه بر سازماندهی‏ها و زیرساخت‏های این تشکل فرقه دمکرات سربرآورد.
در سایه حمایت‏های اتحاد جماهیر شوروی، حزب توده آذربایجان فعالیت‏های گسترده‏ای کرد. کسانی که به هر نحو در مقابل حزب توده مقاومت کردند توسط ارتش سرخ سرکوب شده یا مقدمات تبعید آن‏ها از آذربایجان فراهم می‏شد. از رئیس شهربانی تبریز گرفته(3) تا معاون فرماندار و رئیس فرهنگ خوی(4) جزو این دسته‏ بودند. حسن وزیری بخشدار سلماس و شاهپور، در پی اقدامات شوروی‏ها، به دلایل سیاسی مجبور گردید «در اسرع وقت به تهران عزیمت» کند. (5) هم‏چنین فرماندار خوی تحت فشار ارتش سرخ، در اواخر آبان 1323 دستور خروج میرقاسم موید ماکویی، یداللَّه فتحی، سیدعلی‏اصغر صادقی را از شهر صادر کرد. علت اصلی اخراج این افراد به روایت اسناد چنین است: «گویا آقای فرماندار هم احضار شده و احضار سه نفر نامبرده بالا در اثر شکایت یک نفر توزیع‏کننده روزنامه (وطن یولندا) تعبیر می‏نماید. چون در چندی قبل حسن نامی پیش‏خدمت حزب توده، به واسطه توزیع روزنامه در خیابان صدا می‏زده، آقای نواب فرمان‏دار جلو فرمان‏داری بوده و از پسر مؤاخذه و بالاخره منجر به کتک‏کاری می‏گردد که چند قطعه روزنامه هم که در دست او بوده پاره شده است و حسن وزیری و آقای جوانشیر هم حضور داشته‏اند و نظر رئیس شهربانی خوی بر این است که اگر چه حسن نامبرده با دلایلی به دادستانی و دادگستری خوی شکایت نموده، از قراین، این تصور می‏رود به تهران و مقامات عالی‏تری هم شکایت و با شرح و بستی تقدیم داشته‏اند که سبب احضار آن‏ها شده است.»(6)


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره حزب کمونیست توده و تحولات ایران

دانلود مقاله مروری بر پیشینه و تحولات حزب کارگران کرد ترکیه (Pkk)

اختصاصی از فایل هلپ دانلود مقاله مروری بر پیشینه و تحولات حزب کارگران کرد ترکیه (Pkk) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

جغرافیا
منطقه ای که محل زندگی و موطن کردهاست، از نظر جغرافیایی به طور عمده بین چهار کشور ترکیه، عراق، ایران و سوریه تقسیم شده است. از نظر سیمای عمومی این بخش از خاورمیانه، می توان گفت که محل تقاطع رشته کوه های البرز- زاگرس، توروس و قفقاز و کوهستان های حواشی این مناطق کردستان است. هر چند که بیشترین کردها در عمق رشته کوه های زاگرس (در ایران) توروس (در آناتولی شرقی ترکیه) زندگی می کنند. البته می توان بخش هایی از جمهوری های ارمنستان، آذربایجان، شمال استان خراسان و قسمت هایی از استان های گیلان و مازندران (ایران) و تعداد محدودی در افعانستان و پاکستان نام برد که جمعیت های مهاجرنشین اجباری کردها از چند سده پیش در آنجا زندگی می کنند و از جمعیت های اقلیت کرد سالکن اروپا و آمریکا که در چند دهة اخیر مهاجرت کرده اند، نیز می بایست نام برد.
بنابراین می توان چنین نتیجه گرفت که موطن اصلی کردها در بخشی از خاورمیانه قرار دارد که تمدن های آریایی (ایرانی) – سامی (عربی) و ترکی در تلاقی با یکدیگر قرار دارند و به علاوه هر چند دین عمدة کردها اسلام است، ولی مذاهب مختلف اسلامی از اهل تشیع و تسنن نیز در این نقطه با یکدیگر برخورد داشته اند. به نحوی که می توان گفت کردستان غربی و جنوبی ع مدتاً شیعه نشین و کردستان شمالی و مرکزی و شرقی عمدتاً سنی نشین هستند. در طی چهار قرن اخیر این اختلاط تمدن ها و مذاهب، کردستان را به کانون جوششی تبدیل کرده که تا به امروز ادامه داشته است.
2- منابع سرزمینی
نکتة مهمی که در وضعیت زندگی کردها تأثیر گذاشته است، غنی بودن منطقة کردستان از کانی های گوناگون (از جمله نفت و فلزات و.... )، همچنین منابع آبی و زمین های مستعد کشت (به ویژه در منطقه ای که حول و حوش آن را بیابان و کم آبی احاطه کرده است)، می باشد. این مسأله خود باعث حضور بیگانگان در منطقه و تأثیرات سوء آن بر حیات سیاسی کردستان بوده است.
3- جمعیت
جمعیت کردها طبق برآوردهای 1990 میلادی، در جدل شمارة یک آورده شده که در آن پیش بینی رشد جمعیت کردها با ضریب سالانة 65/3 درصد، تا سال 2000 میلادی محاسبه شده است. (لازم به یادآوری است آمار ذکر شده به طور تقریب برآورد شده است. بنابراین به صورت قطعی نمی توان به آن ها استناد کرد.)
آمار جدول شمارة یک چنانچه به نسبت درصد جمعیت کردها به جمعیت کل کشورها محاسبه شود، به شکل جدول شمارة 2 درخواهد آمد. نکتة حائز اهمیت آن است که به یاد داشته باشیم، آمارهای ارائه شده تحت هیچ عنوانی نمی توانند دقیق باشند و ملی گرایان کرد همواره به رقم بیشتری نظر داشته اند. (مثلاً اوجالان در محاسبة اخیر خود در ایتالیا، جمعیت کرد ترکیه را بیش از 20 میلیون نفر ذکر کرده است.)
ایران
وضعیت کردها در ایران، در مقایسه با سایر کشورهای منطقه، عمدتاً بهتر بوده است. به نحوی که انتشار کتاب ها، روزنامه ها و سایر نشریات به زبان کردی مجاز بوده و همچنین ایران تنها کشوری در منطقه است که بخشی از آن رسماً کردستان نام دارد. هر چند که تنها حدود یک سو از آن را منطقة کردنشین تشکیل می دهد. در سال های پایانی دهة 60 و ابتدای دهة 70 میلادی، در طرح جدید تقسیمات کشوری ایران، استان پنجم یعنی «کرمانشاهان» به استان های ایلام، لرستان، همدان، کردستان، کرمانشاهان تقسیم شد و نام تاریخی ناحیه «اردلان» به مرکزیت سنندج به عمد نادیده گرفته شد و به جای آن نام کردستان انتخاب گردید. در حالی که در عرف منطقه، نواحی کردنشین در ایران، از شمال به جنوب به نام های «مکری» (بخش کردنشین آذربایجان غربی)، «اردلان» (استان کردستان فعلی و بخشی از استان همدان)، «کرمانشاهان» (شامل استان های کرمانشاهان و ایلام فعلی)، در مجموع به نام کردستان خوانده می شود که نیمة شمالی کردستان سنی نشین و نیمه جنوبی کردستان شیعه نشین را شامل بوده و در متون تاریخی تا «شهرزور» در شمال عراق، ادامه داشته است. موضوع یاد شده باعث گردید که تنها نام کردستان به بخش کوچکی از ناحیة وسیع کردنشین ایران اطلاق گردد. البته باید به یاد داشت که رژیم شاه، پس از ختم شورش «قاضی محمد» (مسألة جمهوری کرد مهاباد) و پس از کودتای 28 مرداد 1332، عمدتاً بابرقراری جو خفقان در سراسر کشور، مانع هرگونه فعالیت سیاسی در کشور از جمله مناطق کردنشین گردید. این وضعیت تا پایان عمر نظام پادشاهی درکشور، ادامه یافت.
با اینکه کردها، چهارمین جمعیت بزرگ قومی منطقة خاورمیانه را تشکیل می دهند، همیشه به عنوان منشأ مناقشات و بی ثباتی منطقه محسوب شده اند. مدت هاست که هم دولت ها و هم تحلیل گران تحولات سیاسی، از اینکه مسأله کردها را به طور مستقل مورد بحث قرار دهند، ابا داشته اند و حاضر نبوده اند مشروعیت و منطقی بودن خواسته های کردها را از زاویة نگاه خودشان بررسی کنند. در عوض، از کردها به عنوان «یک اقلیت ناآرام» ساکن در مرزهای ترکیه، عراق، سوریه، ایران قفقاز و جمهوری های آسیای مرکزی نام برده می شد. در حالی که به طور منطقی میتوان کردها را یک ملت سرکوب شده دانست که درون مرزهای یک کردستان که اکنون بخشی از خاک کشورهای مذکور را در بر می گیرد، تعداد قابل ملاحظه ای را تشکیل می دهند.
این غفلت از عامل کردها، در تحولات سیاسی خاورمیانه، زمانی رو به تغییر گذاشت که جنگ ایران و عراق (88-1980) شروع شد و دو طرف مناقشه از کردهای طرف دیگر مرز به عنوان ستون پنجم، در خصومت دیرینه شان سود جستند. این امر، منجر به نوعی آشفتگی دیپلماتیک، برداشته شدن کنترل های مرزی و ظهور پیوندهای منطقه ای جدیدی شد که به نیروهای کرد اجازه می داد به آسانی در مرزهای داخلی این کشورها تردد کنند.
به نظر می رسید که «روح کرد» در چشم انداز تحولات خاورمیانه، در حال ظهور است.
در نتیجة جنگ،ة ترکیه پذیرای 60 هزار آوارة کرد عراقی بود که از انتقام جویی های صدام حسین گریخته بودند و این امر به فرآیند بالا سرعت بخشید. جنگ خلیج فارس نیز، درست در همان راستا توجه مستقل به مسأله کردهای عراق و ترکیه را در دستور کار قرار داد و در نتیجة همین امر بود که تورگوت اوزال رئیس جمهور فقید ترکیه نیز شیوة معتدل تری را نسبت به جمعیت سرکوب شدة کرد کشورش در پیش گرفت.
پس از جنگ، عملیات موسوم به «چکش تعادل» (Operation Provide Comfort) برای کردها که زیرنظر ایالت متحده انجام می شد، پای قدرت های غربی و سازمان ملل را به معادله کردها کشاند و مسأله به یکباره بین المللی شد و با شکل گیری دولت خودمختار و تازه تأسیس کردها کشاند و مسأله به یکباره بین المللی شد و با شکل گیری دولت خودمختار و تازه تأسیس کردها در شمال عراق، مسأله به اوج خود رسید. این روند به نوبة خود سوریه و ایران را نیز وارد معرکه کرد. این دو کشور هیچ یک مایل نبودند دولت مستقل کرد را به رسمیت بشناسند چرا که چنین دولتی می توانست چون مغناطیسی جمعیت کردهای این کشورها را به خود جذب کند و به علاوه این دولت ممکن بود پلی باشد برای دولت های غربی (به ویژه آمریکا) تا در تحولات سیاسی منطقه دخالت کنند. در نتیجه، عامل کردها به مرحله ای رسید که قابل چشم پوشی نبود، مگر به بهای پذیرش خطر بی ثباتی دایمی در خاورمیانه.
ترکیه
تا همین اواخر، «آکادمیست ها»، سیاست خارجی ترکیه را با کم ترین توجه به عامل کردها، مور تجزیه و تحلیل قرار می دادند. آنان در این تحلیل به طور تلویحی موضع رسمی دولت ترکیه را منعکس می کردند که: ترکیه هیچ جمعیت کرد ساکن در داخل مرزهایش ندارد (آنچه هست فقط ترک های کوه نشین اند) بنابراین مشکلی به نام مشکل کردها وجود ندارد. این مقاله تصریح خواهد کرد که بعد از به وجود آمدن «جمهوری ترکیه» در 1923 عامل کردها جای بزرگی را در سیاست گذاری خارجی ترکیه اشغال می کرد ولی اکنون به مهم ترین عامل تأثیرگذار تبدیل شده است.
سال های اولیه
«روبرت اولسون» در تحلیل شورش کردهای ترکیه به رهبری شیخ سعید در 1925 به نکاتی اشاره می کند که درک سنتی نادیده گرفتن کردها را به چالش فرا می خواند. او توضیح می دهد که چگونه سرکوب شورش کردها: 1- حل مسأله «موصل» بین عراق، بریتانیا و ترکیه را تسریع کرد و دستیابی ترکیه به نفت حوزة موصل را محدود ساخت. 2- ظرفیت ترکیه برای چنگ یازیدن به اسلام را به عنوان یک ابزار سیاسی در مواجهه با دیگر کشورهای خاورمیانه کاهش داد. 3- ترکیه را مجبور کرد به ناسیونالیسم ترک متوسل شود و دولت سکولار تشکیل دهد. 4- و به ایجاد «پیمان دوستی» بین ترکیه و ایران در 1926 و امضای پیمان دفاعی مرزی این دو کشور در 1932 کمک کند. اولسون یادآور شد که : «نتیجة شورش آن شد که ترکیه از آن پس از دخالت در امور داخلی دیگر کشورها خودداری کند.» و شعار ترک ها چنین شد: «صلح در خانه و صلح در بیرون» (اولسون 1989 ص 151) سپس اولسون نتیجه می گیرد که: «شورش شیخ سعید، ترکیه را وادار کرد که هرگونه امید به داشتن یک سیاست خارجی تهاجمی را از دست بدهد و به یک سیاست مبتنی بر عدم دخالت روی آورد».
اولسون در جایی دیگر با تأکید بر نقش عامل کردها در سیاست خارجی ترکیه، توضیح می دهد که: «اکثر عملیات نظامی که توسط نیروهای مسلح ترکیه از اواسط دهة 1920 انجام شده بود، علیه کردها بوده است» (به جز کره و قبرس). و بر همین اساس او یک بار دیگر نتیجه می گیرد که: «مبارزه علیه ملی گرایی کرد که در آن الگوهای سیاسی معینی به کارگرفته شد و از گرایش ها و قضایای ملی گرایانه، ایدئولوژیک و روان شناسانه بهره گرفته شد، در حقیقت از 1925 آغاز شد و به مدت 50 سال عامل اساسی در تصمیم گیری های خارجی ترکیه محسوب می شد».
اولسون با نگاهی به چشم انداز آینده می گوید: «ملی گرایی کرد که توسط شیخ سعید الگوگذاری شده بود در قرن آینده نیز تداوم خواهد یافت».
به دنبال قیام شیخ سعید، کردها به عامل تأثیرگذار ولی تصدیق ناشدة سیاست خارجی ترک ها تبدیل شدند. کشورهای ترکیه، ایران و عراق (به همراه افغانستان) به دلیل منافع مشترکشان برای سرکوبی کردها و نیز ترس از نفوذ کمونیست ها به واسطة هم گونه شدن با خواست اقلیت قومی، پیمان خاورمیانه ای را در 8 ژولای 1937 امضاء کردند. بر اساس مفاد این پیمان، امضا کنندگان متعهد می شدند که علیه هرگونه فعالیت جدایی خواهانه که ممکن بود علیه کشورشان انجام گیرد، با یکدیگر همکاری کنند. با اینکه در این پیمان (پیمان سعدآباد) اسمی از کردها برده نشد و ثابت شد که بیش تر به یک پیمان عدم تجاوز می ماند که به واسطة جنگ جهانی دوم از بین رفت، کردها معتقد بودند که این پیمان علیه آن ها بوده است.
«پیمان بغداد» که در 1955 بین همان کشورها به علاوة بریتانیا و پاکستان امضا شد، کاری بود در همان راستا ولی با قوت و اعتبار بیش تر و در عین حال مثل پیمان قبلی نامی از کردها در آن برده نشد. در حقیقت این پیمان به طور رسمی با این هدف بنیان نهاده شده بود که «پیمان ناتو« را در گسترة خاورمیانه نیز توسعه دهد تا با نفوذ کمونیست مبارزه کند. با این حال واضح بود که یک عامل پنهان به نام «کردها» وجود داشت که در سیاست خارجی ترکیه در امضای این پیمان مؤثر بود.
سال های اخیر
طی دورة زمانی دشوار اواخر دهة 1970 چندین گروه کرد استقلال طلب در ترکیه به وجود آمدند. «حزب کارگران کردستان» (P.K.K Partiya Karkarena Kurdistan) که برنامة عملش تلفیقی از مارکسیسم و ملی گرگایی کرد بود، قوی ترین این گروه ها محسوب می شد. با اینکه تصور می شد P.K.K بعد از کودتای سوم نظامی ترکیه در 12 سپتامبر 1980، نابود شده است، این حزب به همراه رهبر بنیانگذارش عبدالله اوجالان، خود را بازسازی کرد و در آگوست 1984، شورش چریکی رو به تزایدی را در جنوب شرقی آناتولی آغاز کرد.
تا آگوست 1993 P.K.K چنان حرکت پرشتابی داشت که اوجالان توانست ادعا کند: «مشکل کردها سیاست خارجی ترکیه را به بن بست کشانده است». چیللر به این دلیل عصمت سزگین را شکست داد که «سزگین در برخورد با مشکل کردها موفق نبوده است». اوجالان از نقض آتش بس بین P.K.K و آنکارا در ماه می و ژوئن 1993- یعنی زمانی که سزگین وزیر کشور بود- به عنوان شاهد مدعا یاد کرد.
رهبر P.K.K برای ضربه زدن به بنیان های اقتصادی دولت ترکیه اعلا م کرد که: «بدون موافقت ما، هیچ گونه لولة نفتی در اینجا کشیده نخواهد شد و اگر چنین شود بهره برداری از آن ممکن نخواهد بود». خود مقامات ترک نیز اذعان کردند که کاهش درآمد ناشی از حملات P.K.K و تهدیدات علیه صنعت توریسم، سهم بزرگی در کسری بودجة اخیر کشور داشته است. «ویلیام مورتون آبرامو وینتر» سفیر ایالات متحده در ترکیه از 1989 تا 1991 در یادداشت هایش نوشت: جنگ علیه P.K.K بیش از 30 درصد نیروهای نظامی کشور و بخش کلانی از بودجه را به خود اختصاص داده است». «کمال کرسکی» استاد دانشگاه بوسپورس استانبول که تحقیقات دراز مدتی را در این باره با کمک انستیتو صلح ایالات متحده انجام داده است چنین نتیجه گیری کرد که: «در نتیجة پیوند برخی سیاست مداران با قومیت (کردی) و ملیت چیزی نمانده است که رفتار سیاست خارجی ترکیه عمیقاً تأثیر پذیرد».
بسیاری از ترک ها منجمله دولت ترکیه به طور طبیعی بر این باورند که حزب کارگران کردستان از بسیاری از دولت ها و گروه هایی که خواهان یک ترکیة ضعیف در من طقه هستند کمک دریافت می کند. چیللر نخست وزیر ترکیه در نوامبر سال 1993 تصریح کرد که: «ما می دانیم نیروهای P.K.K در کشورهای همسایه نظیر سوریه، عراق و ارمنستان و .... آموزش می بینند و تجهیزه می شوند».
اظهارات چیللر انعکاس وسیعی داشت چرا که یک سنت قدیمی در سیاست خارجی ترکیه وجود داشت که برای وارد کردن چنین اتهام هایی، اسم کشور خاصی برده نشود. با اینکه هر کس می توانست بفهمد منظور از «حمایت خارجی و پناه دادن به P.K.K توسط برخی کشورها» چیست. هرچند نقض این سنت به 1989 برمی گشت ولی اظهارات چیللر نوعی آماده باش در سیاست خارجی ترکیه بود و دیگر کشورها را با بیان اینکه: «اگر لازم باشد به این حمایت ها پاسخ خواهیم داد»، شگفت زده کرد. نخست وزیر تازه به قدرت رسیده چنین ادامه داد: «یک فرآیند بزرگ دیپلماتیک را آغاز کرده ایم. اگر همسایگان ما دوست ما هستند اکنون وقت آن است که دوستی شان را نشان دهند و اگر نیستند ما باید این را بدانیم و به طور متقابل عمل کنیم».
آن دسته از مقام های ترک که دارای مواضع یکسان با چیللر بودند بی شک تحت تأثیر حافظة تاریخی شان قرار داشتند که چگونه طرح های امپریالیستی اروپا به تضعیف و تقسیم امپراتوری عثمانی در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم منجر شد. حتی پس از استقرار دولت جمهوری ترک در دهة 1920، ترک ها عمیقاً به بریتانیا سوءظن داشتند که از شورش کردها به رهبری شیخ سعید در 1925 حمایت کرده است تا ادعای ترکیه نسبت به ولایت موصل را که اکثراً کردنشین است، تضعیف کند. شورش کردها علیه ترکیه این ادعای ترکیه را که این کشور بیشترین توجه را به کردهای ساکن در مناطق نفت خیز نسبت به کردهای شمال عراق دارد، تضعیف می کرد.
با این حال ترک ها هیچ گاه موفق نشدند برای اثبات سوءظن هایشان شواهد متقنی ارائه کنند. وینستون چرچیل در جایی تصریح کرده بود که: «ما هنوز نتوانستیم به تعهداتی که نسبت به اعراب طی جنگ داشتیم، عمل کنیم. من مطلقاً مخالف ایجاد مشکلاتی شبیه به آن در بارة کردها هستم». اولسون چنین نتیجه گیری می کند که: «از اول دسامبر 1921 به بعد همیشه پیشنهادات غیر مصوب و عام برای تحریک شورش کردها علیه ترکیه، خارج از منطقة تحت قیمومیت ترک ها در عراق، وجود داشت». در حقیقت، شورش شیخ سعید تا حدودی به این دلیل رخ داد، که فرانسه به ترک ها اجازه داد از نیمة شمالی راه آهن بغداد- آلپو استفاده کنند. این جاده از داخل سوریه عبور می کرد و برای جابه جایی سربازان استفاده می شد.
به همان ترتیب در پی شورش کردهای کوه های آرارات در 1930، ایران پس از مدتی کمک غیررسمی به کردهای شورشی در نهایت به سربازان ترکیه اجازه داد از مرزهایش بگذرند و کردهای یاغی را سرکوب کنند. ایران و ترکیه بعدها در 1932 این تفاهم دو جانبه را رسمی کردند، هر چند مفاد آن بیشتر به نفع ایران بود.
امروز هم همه کس با موضع خانم چیللر مبنی بر نگرانی از حمایت های خارجی از شورش کردها موافق نیستند. برخی تفاوت های عمده در دیدگاه های وزیر خارجه و نخست وزیر وجود دارد. «حکمت چتین» وزیر خارجه سابق ترکیه و رهبر حزب چپ گرای «جمهوری خواه مردم» (پ.اچ.س) که اصالتاً کرد است، خود را با دیدگاه زیر که از سوی یک مقام عالی رتبة دولتی بیان شده بود هم رأی می داند:
«کاری بیهوده تر از این وجود ندارد که ما با متهم کردن برخی همسایگان شرقی مان به حمایت از تروریست های جدایی طلب، حلقه ای از دشمنی و عدم اعتماد در اطرافمان ایجاد کنیم. آن هم در حالی که برای این اتهامات هیچ گونه مدرک محکمی در دست نداشته باشیم. به نفع ترکیه نیست که این همه دشمن در اطراف خود داشته باشد».

 

سوریه
یک آکادمیست کرد به نام «عصمت شریف شریف وانلی» توانست در یک جمع بندی نقش سوریه را چنین بیان کند: «رژیم حافظ اسد نقشی به P.K.K اعطا کرده است که به درستی می توان آن را یک متحد استراتژیک نام داد». در حقیقت حتی پیش از کودتای 1980 ترکیه پایگاهی در اختیار اوجالان گذاشته بود. بعد از آن که سرانجام نظامیان قدرت را در ترکیه به دست گرفته بودند، سوریه به چریک های کرد P.K.K که از ترکیه می گریختند اجازه داد در مرزهای سوریه تجدید قوا و باز سازماندهی شوند و در داخل خاک سوریه مستقر شوند و باید اضافه کرد که هر 5 کنگرة P.K.K در آنجا (سوریه) برگزار شد. تا آوریل 1992 P.K.K آکادمی نظامی موسوم به «محزون کرکماز» را به عنوان پایگاه آموزشی چریک هایش در درة بقاع لبنان حفظ کرد.
شاید سوری ها برای این اقدامات شان دلایلی داشتند، دشمنی تاریخی ناشی از الحاق ایالت «الکساندرتا» (هاتای) به ترکیه در زمان قیمومیت فرانسه بر سوریه و مشکلات مرتبط به آب رودخانة فرات (که کاز طریق ترکیه وارد خاک سوریه شود) و مدت ها روابط بین دو کشور را سرد کرده بود، از جمله این دلایل بودند. در همان حالی که «پروژة آناتولی جنوب شرقی» ترکیه (G.A.P) که این آب ها را زیر کنترل در می آورد رو به تکمیل شدن می رفت سوریه به طور ناموفق تلاش می کرد سهمیة سالانة مشخصی از آب را به شکل تضمین شده دریافت کند.
سال ها بود که گفت و گوی سنگین بین سوریه و ترکیه درجریان بود؛ در حالی که ترکیه هر از گاهی از حضور چریک های P.K.K در سوریه شکایت می کرد و سوریه آن را تکذیب می کرد، سوری ها از نگرانی ها و گله های شان در بارة آب فرات حرف می زدند. در ژولای 1987 نخست وزیر ترکیه «تورگوت اوزال» یک پروتکل امنیتی با سوریه در دمشق امضا کرد. بر اساس مفاد این قرارداد سوریه متعهد شد به چریک های P.K.K اجازه ندهد از خاک کشورش به ترکیه حمله کنند و پایگاه های P.K.K در داخل سوریه را برچیند. ترکیه نیز به نوبة خود موافقت کرد که میزان سهمیة آب سوریه کمتر از 500 متر مکعب در ثانیه نباشد. با این حال تعهدناپذیری سوریه خیلی زود مشخص شد؛ آن ها پایگاه های آموزشی P.K.K را به منطقة تحت کنترلشان در درة بقاع منتقل کردند که به ظاهر در داخل خاک لبنان و خارج از اقتدار سوریه بود.
در آوریل 1992 وزیر کشور ترکیه «عصمت سزگین» در دمشق با حافظ اسد ملاقات کرد و شواهد و مدارکی را به او ارائه کرد مبنی بر اینکه: 1- اوجالان هنوز در دمشق و در نزدیکی مسجد صلاح الدین ایوبی زندگی می کند و توسط سرویس امنیتی سوریه استخبارات از وی محافظت به عمل می آید. 2-استخبارات سوریه پول، امکانات و کارت شناسایی جعلی برای اعضای P.K.K تدارک می بیند. 3- سوریه در زمان های مختلف اجازه داده است که P.K.K نشست ها، کنگره ها و کنفرانس هایش را در داخل خاک سوریه برگزار کند. 4- سوریه پایگاه های آموزشی P.K.K در درة بقاع لبنان را حفظ کرده است و علاوه بر آن موشک های سام- 7 در اختیارشان گذاشته است. 5- سوریه از طریق زرادخانه های مستقر در نزدیکی مرزش با ترکیه، به چریک های P.K.K مساعدت کرده است. 6- سوریه به پ.ک.ک. ا جازه داده است که یک فرستندة رادیویی را در فاصلة 45 کیلومتری دمشق مستقر کنند و دیگر موارد.
در ابتدا به نظر می رسید که مأموریت سزگین» با موفقیت همراه باشد. سوریه یک بار دیگر تعهد کرد که پایگاه های پ.ک.ک. در دره بقاع را تعطیل کندو تأکید کرد که P.K.K یک گروه تروریستی است که حضورش در سوریه غیرقانونی است و همچنین تعهد کرد که اعضای P.K.K را دستگیر و محاکمه کند و حتی اعضای یک گروه مسلح دیگر موسوم به دوسول (Desol) یا «چپ انقلابی» را اخراج کند. سزگین بعد از مذاکرات تصریح کرد که: «... من فکر نمی کنم پس از این سوریه از P.K.K حمایت کند». و این قرارداد با اسد را «بهترین پروتکل به دست آمده تاکنون» دانست.
اسمعیل بیک فرمانده ارتش آزادی بخش کردستان (آ. آر. جی. کی.) یا شاخة نظامی P.K.K، ایالات متحده را سرزنش کرد که بر سوریه فشار وارد کرده است: «ایالات متحده در صدد آن است که موضع سوریه را تغییر دهد چرا که این یک مشکل برای ایالات متحده است. ریشة فشار بر سوری ها در همین جا است».
بعد از چند ماه، دورویی سوری ها مشخص شد، چرا که یک پایگاه جدید برای P.K.K در 20 کیلومتری غرب درة بقاع در نزدیکی شهر «برالیاس» لبنان ایجاد شد. «اتحاد استراتژیک» بین سوریه و P.K.K و «گفت و گوی سنگین» بین سوریه و ترکیه همچنان ادامه دارد.
عراق
در جریان جنگ اول ایران و عراق (88- 1980) عراق به ترکیه اجازه داد چریک های P.K.K را در چندین مرحله در داخل مرزهای این کشور تعقیب کند. این همکاری به نفع هر دو کشور بود. چرا که عراق به دلیل اشتغال به جنگ با ایران، توان لازم برای کنترل استان های شمالی اش را نداشت و کردهای این کشور آنجا را مأمنی برای چریک های P.K.K کرده بودند. بنابراین، اگر چه P.K.K پایگاه هایش را در شمال عراق حفظ کرده بود، با این حال از حمایت و مجوز دولت مرکزی، کشور میزبان برخوردار نبود، آن طور که در سوریه از آن سود می جست.
این تفاهم بین عراق و ترکیه برای مقابله با P.K.K و کردهای عراقی زمانی از هم پاشید که جنگ ایران – عراق پایان گرفت و عراق 60 هزار کرد این کشور را به سمت مرزهای ترکیه راند و دولت ترکیه با بی میلی به آن ها پناهندگی داد. جنگ خلیج فارس در 1991 به تغییر جهت های عمده تری در سیاست خارجی ترکیه منجر شد، چرا که تورگوت اوزال رئیس جمهور ترکیه، بی درنگ از ائتلاف ضد عراق حمایت کرد و خطوط انتقال نفت عراق از این کشور را بست و از هرگونه اقدام دیگر برای پیروزی ائتلاف ضد دولت بعث عراق حمایت به عمل آورد.
با پایان گرفتن جنگ خلیج فارس، ترکیه با توجه به موارد زیر همچنان به همکاری اشت علیه صدام حسین ادامه داد: 1- میزبانی کردن «عملیات حفظ تعادل» (یا چکش تعادل – O.P.C) برای ایجاد چتر امنیتی برای کردهای عراقی که ممکن بود باحملات مجدد دولت مرکزی بغداد مواجه شوند. 2- مشارکت در یک ائتلاف «دوفاکتو » برای ایجاد «دولت خودمختار» کرد در شمال عراق. هر دو موقعیت مذکور، بیانگر تغییرات عمده در سیاست خارجی سنتی ترکیه محسوب می شد که تا آن زمان، بر بی طرفی وسواس آمیز از یک طرف و مخالفت جدی با ناسیونالیسم کرد در داخل از سوی دیگر، مبتنی بود. مسأله کردها، نقش عمده ای را در این تغییر جهت جدی سیاست خارجی ترکیه بازی کرده بود.
دلایل متعددی برای حمایت کنونی ترکیه از کردهای عراق در نتیجه رشد جنبش کردها وجود داشت. یک دلیل، می توانست آن باشد که: اگر کردهای عراق به ترکیه وابسته می شدند، ترکیه در آن صورت قادر بود، در مسیر ایجاد یک دولت مستقل کرد، که الگوی بدی برای تحریک کردهای کشورش می شد، تأثیر بگذارد. به علاوه اینکه، یک دولت کرد عراقی که دارای روابط دوستانه با ترکیه نباشد، می توانست به نیروهای P.K.K کمک کند و حتی نسبت به مناطق کردنشین ترکیه، ادعاهای سرزمین داشته باشد. به عبارت دیگر، ترکیه با حمایت از کردهای عراق در صدد آن بود که آن ها را به نیروهایی متمایل به ترکیه تبدیل کند و همچنین حل مسألة کردهای کشور خود را تسریع کند. علاوه بر این، اگر صدام حسین، رئیس جمهور عراق بار دیگر در صدد سرکوب کردهای کشورش برمی آمد، ترکیه ناچار بود یک بار دیگر با انبوه توده های بی خانمان و آوارة کرد مواجه شود و سرانجام اینکه؛ با مدنظر قرار دادن حمایت و پشتیبانی ترکیه از کردهای عراقی، کشورهای غربی با دیدة احترام و حمایت به ترکیه می نگریستند، چیزی که ترکیه برای عضویت احتمالی اش در «اتحادیة اروپا» سخت بدان محتاج بود.
در آن زمان سلیمان دمیرل در تشریح موضع دولتش نسبت به نیروهای چکش تعادل چنین گفت: «این (O.P.C) نیرویی است که می گوید من اینجا هستم تا نگذارم مردمی که در گذشته در معرض انواع ظلم و ستم صدام حسین بوده اند، دوباره دچار مشکل شوند». او گفت: «ما نمی توانیم شاهد حلبچة دیگری باشیم».
دیگران، موضع ترکیه در این مورد را به شیوه ای واقع بینانه تر، موقعیت «فاقد برنده» نامیدند، چرا که ترکیه با مجاز دانستن ادامة فعالیت نیروهای چکش تعادل، در حقیقت به تقویت مسأله دو فاکتور کردها کمک می کند و اگر ترکیه مانع از تشکیل نیروهای چکش تعادل در خاک کشورش می شد، این نیرو در جای دیگر شکل می گرفت و در آن صورت ترکیه نمی توانست به سیر حوادث پس از آن تأثیرگذار باشد. به بیان روشن تر، برخی چنین استدلال کردند که: «به نظر می رسد ترکیه در مقابل حمایت از نیروهای چندملیتی، سکوت شان را در مقابل مسأله کردهای کشور خود به دست آورده است».
به همین دلیل پارلمان ترکیه در هر موعد تمدید حضور نیروهای (O.P.C) در خاک ترکیه، ضمن تصویب آن، تأکید می کرد که تمامیت ارضی عراق باید حفظ شود. مفهوم این جمله آن بود که: ترکیه مخالف ایجاد یک «دولت مستقل کرد» است. این مخالفت، در تمام نشست های دوره ای 3 جانبة بین ایران – ترکیه و سوریه که از نوامبر 1992 برگزار شد، به اتفاق آراء مورد تصویب قرار می گرفت. به همان دلایل، این 3 دولت با انتخابات ماه می 1992 کردهای عراق که به ایجاد یک دولت کرد دوفاکتو در جولای 1992 و اعلام یک دولت فدرال در اکتبر همان سال منجر می شد، مخالفت کردند.
برخی در ترکیه با حضور نیروهای چکش تعادل (O.P.C) با این پیش زمینه مخالفت می کردند که ؛ این نیرو به مظهر تلاش کشورهای غربی برای تجدید حیات «پیمان بدفرجام Sevres» تبدیل شده است که ترکیه در پایان جنگ بزرگ (جنگ جهانی اول) تقسیم کرده بود و ایجاد یک ملت کرد، در دستور کار این تقسیم وجود داشت.
منصفانه تر آن که، بسیاری از ترک ها معتقدند، ترکیه به دلیل همة خسارت های مالی که از زمان حمله صدام به کویت متحمل شده است، استحقاق نوعی جبران خسارت و پاداش را دارد. در تابستان 1993، دمیرل، میزان خسارت های مستقیم و غیرمستقیم ناشی از تحریم عراق را در حدود 5 میلیارد دلار تخمین زده بود.
کردهای عراق نیز به نوبة خود به ترکیه احساس وابستگی کردند. «هوشیار زباری» از اعضای مسؤول دفتر سیاسی در امور سیاست خارجی حزب دموکرات کردستان (بارزانی)، چنین توضیح می دهد: «ترکیه، رگ حیات ما برای ارتباط با غرب و تمام دنیا در مبارزه علیه صدام حسین است. ما می توانیم برای دریافت چتر امنیت هوایی و کمک های جهانی به همکاری با ترکیه مطمئن باشیم. اگر عملیات (چکش تعادل) متوقف شود، نیروهای صدام بار دیگر این منطقه را تسخیر خواهند کرد و ما همه چیز را از دست خواهیم داد».
زمانی که جلال طالبانی، رهبر اتحادیة میهنی کردستان عراق (P.U.K) در 1991 از ترکیه دیدار کرد، چنین نتیجه گرفت: «ترکیه را باید یک کشور دوست برای کردها به حساب آورد». تا زمان دیدار وی با رئیس جمهور ترکیه، در ژوئن 1992 نخست وزیر ترکیه از وی با عنوان «برادر عزیزم طالبانی» نام می برد. در همان حال طالبانی تأکید که؛ مردم شمال عراق، هیچ گاه کمک دولت و مردم ترکیه را در روزهای سخت گذشته فراموش نخواهند کرد. طالبانی حتی پا فراتر گذاشت و گفت: «کردهای عراق ممکن است خواهان ضمیمه شدن به ترکیه شوند».
کردهای عراق، برای پیش بردن اتحاد «دوفاکتو» شان با ترکیه و دریافت تهدیدهای احتمالی از سوی چریک های P.K.K که می توانست موجودیت دولت «دوفاکتو» شان را به خطر اندازد، در 4 اکتبر 1992، حملات وسیعی را علیه پایگاه های پ.ک.ک. در شمال عراق آغاز کردند. 12 روز بعد، ارتش ترکیه نیز وارد کارزار شد. تقریباً تا پایان اکتبر، نیروهای P.K.K ناچار شدند به یک پایگاه در منطقة تحت تسلط طالبانی عقب نشینی کنند و عده ای از آن ها نیز ظاهراً وارد ایران شدند و یا در جنوب شرقی ترکیه مستقر شدند. گزارش های اولیه حاکی از آن بود که تلفات P.K.K به هزاران نفر رسیده است، ولی بعدها روشن شد که این رقم بیشتر از 300 نفر نبوده است. با توجه به جنگ پردامنه ای که چریک های P.K.K بعد از 1993 در جنوب شرقی ترکیه به راه انداختند، آشکار شد که فرضیة «رو به نابودی بودن» چریک ها (چقدر اغراق آمیز بوده است. در واقع بسیاری از مفسران ترک، طالبانی را متهم کردند که تعمداً، پایگاه جدیدی در اختیار P.K.K قرار داده و «کمپ زلا» (Zela camp) را به مأمنی برای چریک های P.K.K تبدیل کرده است، در حالی که تصور می رفت این کمپ، صرفاً بازداشت گاهی برای نیروهای طالبانی باشد.
در ماه می 1994 و دوباره در دسامبر همان سال، جنگ های داخلی شدیدی بین نیروهای اتحادیة میهنی (P.U.K) و حزب دموکرات (K.D.P) درگرفت. دو طرف برای تعین قدرت برتر (تعیین کننده) در دولت نوبنیاد کرد با یکدیگر می جنگیدند. مناقشة آن ها به واسطة انزوای سیاسی – دیپلماتیک و بی تفاوتی ج هانی نسبت به آن ها، تشدید می شد؛ اگر چه آن ها با موضع فعالی از سوی اکثر دولت های جهان منجمله ایالات متحده و کشورهای همسایه مواجه نبودند. تحریم اقتصادی دوسویه علیه مناطق کردنشین (تحریم جهانی علیه کل عراق و تحریم مناطق کردنشین از سوی بغداد) بیش از پیش موقعیت را وخیم می کرد.
واکنش ایران، سوریه و ترکیه نسبت به جنگ داخلی کردهای عراق، مبهم بود. به عبارات دیگر، همة آن ها، وضعیت موجود را تقبیح کردند و خواهان حل سریع مشکل فیمابین شدند. از طرف دیگر، طالبانی ایران و ترکیه را متهم کرد که به چریک های بارزانی کمک های محرمانه می دهند.
با این وجود، اتحاد دوفاکتوی بین ترکیه و دولت در حال فروپاشی کردهای عراق ادامه یافت. چنان که در ژانویه 1994، ترکیه مبلغ 5/13 میلیون دلار به کردهای عراق کمک کرد و در پایان 1994، با تمدید حضور نیروهای چکش تعادل برای 6 ماه دیگر موافقت نمود.
نتیجه
نقش پراهمیتی که کردها در تحولات خاورمیانه بازی کردند، پدیدة جدیدی نیست. مهرداد ایزدی (نویسندة کتاب کردها) می گوید: «با توجه به موقعیت مکانی و جمعیت کردها، آنان همیشه بازیگران مهمی در سیاست های خاورماینه بودند». در حال حاضر، کردها با داشتن جمعیتی بیش از 26 میلیون نفر، بزرگ ترین ملتی هستند که دولتی از خود ندارند. آنچه مهم تر است، تداوم این وضعیت نیست بلکه، واقعیت آن است که «طی دو نسل آینده» کردها به عنوان بزرگ ترین گروه قومی ترکیه، جای ترک ها را خواهندگرفت. اتفاقی که عواقب خطیر و نامعلوم برای آیندة دولت ترک در بر خواهد داشت. در حال حاضر گفته می شود که زبان کردی از نظر تعداد صحبت کنندگانش چهلمین زبان دنیا است.
به هر حال، به این واقعیت های آماری نمی توان چندان اعتماد کرد، چرا که تمام تاریخ خاورمیانه یا توسط حاکمان و یا توسط کشورهای پیشرفته نوشته شده است و نتیجة آن چنین شد که مشارکت کردها در تاریخ نادیده گرفته شده است و بدتر آن که به مردم دیگر نسبت داده شده است.
اختلافات داخلی کردها را نیز می توان نتیجة توسعه نایافتگی ملی شان دانست. در حالی که طی سده های نوزدهم و بیستم، دیگر ملت ها به هم می پیوستند تا دولت های ملی مدرن خود را به وجود آورند، کردها به واسطة اختلافات قبیله ای، مذهبی و زبانی از هم جدا نگاه داشته شدند. در اکتبر 1992، خون ریزی های شدیدی بین کردها در کردستان عراق به وقوع پیوست . این نبردها زمانی اتفاق افتاد که دولت دوفاکتوی کرد عراق، به نیروهای P.K.K که در منطقة کوهستانی شمال عراق موضع گرفته بودند، حمله کرد. به علاوه اینکه اخیراً در دسامبر 1993، نبردهایی بین یک گروه انشعابی سوسیالیستی با گروه بارزانی (K.D.P) در گرفت و در همان حال، P.U.K طالبانی و یک جنبش اسلامی منسوب به ایران، با یکدیگر در حال جنگ بودند. سخت ترین و جدی ترین نبردها، در ماه می 1994 و در دسامبر همان سال بین نیروهای اتحادیه میهنی و حزب دموکرات کردستان روی داد. این نبردها، به طور جدی موجودیت دولت تازه تولد یافته کرد عراق را با تهدید مواجه کرده است.
به هر حال، آنچه که این مقاله بر آن تأکید می ورزد، این است که عامل کردها به واسطة حوادثی که از دهة 1980، با شروع جنگ ایران – عراق اتفاق افتاد، وارد معادلات سیاسی خاورمیانه شد و با جنگ خلیج فارس در 1991، این عامل تقویت شد. پایان جنگ سرد و شروع فرایند صلح بنی اعراب و اسرائیل این روند را باز هم تسریع کرد. ممکن است که کسی با متد شناختی اوجالان برای اثبات این مطلب موافق نباشد که: «مسألة کردها، هم اکنون جایگزین قضیة فلسطینی ها شده است و حتی ممکن است به تغییرات عمیق تری منجر شود». و یا حرف های طالبانی را باور کند که: «کردها در هر 4 نقطه (عراق، ترکیه، ایران و سوریه) رشد خواهند کرد و قوی تر خواهند شد». ولی واقعیت آن است که اوجالان در باین جملة زیر، هیچ نکته ای را از قلم نینداخته است: «مبارزة آزادیخواهانة ملی کرد، کلید پیشرفت و دموکراسی در ترکیه، عراق، سوریه و سایر مناطق کردنشین است. این مبارزه، مفهوم بزرگی برای تمامی خلق های تحت ستم خاورمیانه دارد. و نظام ناعادلانه و نابخردانه ای را به مبارزه می خواند که توسط امپریالیست ها بر ما تحمیل شده و با دخالت های سیاسی – نظامی، بقای آن تضمین شده است».
بازپس دهی حق کردها، ضرورتاً به معنی ایجاد یک کردستان بزرگ مستقل نیست. همان طور که مسعوود بارزانی تأکید کرده بود: «شرایط جهانی هم اکنون طوری است که اجازه تغییر در مرزهای جغرافیایی کنونی منطقه را نمی دهد و امکان حرکت جدایی خواهانه را منتفی می کند». به علاوه آن ها پذیرفتند که: «ما کردهای عراق در ع ین حالی که خواستة مان را مبنی بر اینکه این دولت ها (ترکیه، ایران و سوریه) مشکل شان را با برادران کردمان با یک نگرش مترقی و دموکراتیک حل کنند، کنار نگذاشته ایم» یادآور می شویم که: «به هیچ وجه نه به خود و نه به دیگران اجازه نخواهیم داد که در امور داخلی دیگر کشورها دخالت کنند. رابطة دولت این کشورها با ملت ک ردشان در خاک این کشورها، یک امر داخلی است». با این وجود بارزانی تأکید کرد که: «دولت عراق باید به ما اجازه بدهد تصمیم بگیریم که چه نوع رابطه ای را با دولت مرکزی می پذیریم. ما امیدواریم که بتوانیم یک فدراسیون دموکراتیک، پارلمانی و چند حزبی تشکیل دهیم که به جای تضعیف عراق آن راتقویت کند». با توجه به آن چه که گفته شد، انسان ممکن است به این نتیجه برسد که اگر چه اکثر ناظرین به طور ضمنی کردها را به خاطر ایجاد بی ثباتی در خاورمیانه سرزنش می کنند، ولی واقعیت آن است که کردها چنین نمی کنند، بلکه این دولت ها هستند که با انکار حقوق ملی کردها شرایط را برای بی ثباتی فراهم می کنند. تا زمانی که مشکل کردها وجود دارد عامل کردها نیز در معادلات سیاسی خاورمیانه نقش رو به رشدی خواهد داشت.
نگاهی به تاریخچة حزب کارگران کرد ترکیه
حدود 2 دهه است کهحزب کارگران کرد P.K.K در ترکیه تشکیل شده است و از آن زمان تاکنون، جنبش سیاسی – نظامی کردها برای کسب استقلال که از حدود هشتاد سال پیش آغاز شده بود، در حال افزایش است. از حدود 15 سال پیش، فعالان ارمنی، مسلمان و نیروهای چپ گرا و بیش از همه ملیت خواهان کرد، همگی زیر پرچم حزب کارگران کرد به رهبری اوجالان متشکل شده اند. این حزب برای پیشگیری از تمرکز قدرت در دست عده ای محدود و یا قشر به خصوصی از فرماندهای و تحصیل کرده های رده بالا، از تشکیل کمیته مرکزی قدرتمند و یا تشکیلات اداری بورکرات، خودداری کرده است. در حال حاضر ف قط دو تشکیلات به نام های E.R.N.K. (سازمان رستگاری ملی کرد، شاخة سیاسی P.K.K) و A.R.G.K. (ارتش نجات خلق کرد، شاخه نظامی) در این حزب قابل تشخیص است. در سال های اخیر سازمان V.A.J.K (اتحادیة آزادی زنان کرد) نیز تشکیل شده است. باید توجه کرد که بخشی از نخبگان که دارای سوابق مبارزاتی و فعالیت های حزبی بوده اند، در ادارة این حزب مشارکت دارند. منبع مالی عمدة حزب کارگران، از کمک های کردهای ساکن در سوریه و ترکیه و نیز از کارگران کرد ساکن اروپا تأمین می شوند.
خطوط کلی
خط مشی کلی این حزب را می توان در موارد زیر خلاصه کرد:
الف) اهداف نظری
- تأکید بر مفهوم عام انسانیت به ویژه در ضدیت با از خودبیگانگی و سلطة مالکیت خصوصی بر منافع اجتماعی.
- توجه به آزادی حقیقی و حقوقی زنان.
- توجه به میراث فرهنگی بشر و حفظ محیط زیست.
- رویکرد عینی تر به تربیت انسان با اخلاق و رفتار انقلابی بر مبنای نظامی اندیشگی در سوسیالیست انسان گرا و عمل گرا.
ب) اهداف سیاسی
- ارائة راه های سیاسی نو به مردم خاورمیانه.
- در خواست حق تعیین سرنوشت مردم کرد و استمداد از مجامع بین المللی و دولت های منطقه.
- سروسامان بخشیدن به اوضاع سیاسی و اجتماعی ترکیه در مورد اقلیت های دینی.
- با توجه به مبانی ایدئولوژیک یادشده، عملگرایی شدی بر خط مشی حزبی حاکم است.
پ) ره آور اندیشه و عملکرد سیاسی – اجتماعی P.K.K
1- تشکیلات پ.ک.ک. از نظر فراوانی اعضاء و هواداران و فراگیری منطقه ای و بین المللی فعالیت ها، دارای موقعیت منحصر به فردی است و از این به بعد می توان آن را با قیام کردها در زمان قاضی محمد (در ایران) و ملا مصطفا بارزانی در عراق مقایسه کرد. در سال 1993 از 20 نمایندة استان های کردنشین در پارلمان ترکیه بیش از 16 نفرشان هوادار یا وابسته به P.K.K بودند.
2- نظر داشتن به استقلال کردستان، چیزی که در پنجاه سال گذشته سابقه نداشته است. P.K.K حتی از طرح شعار خودمختاری نیز خودداری کرده است تا بتواند در مذاکره با دولت، نخستین سنگ بنای استقلال را بنا نهد.
3- P.K.K، تأکید کرده است که مدافع نژادپرستی و ملیت خواهی افراطی نیست، بلکه عدالت اجتماعی در صدر خوسته این تشکیلات قرار دارد. به نظر نمی رسد که این حزب، تأکید افراطی خاصی بر نوعی از اندیشة مارکسیستی یا مائوئیستی دارد و عدالت اجتماعی را از منظر سوسیالیسم جستجو می کند.
4- حزب کارگران دارای برنامة ماهواره ای 21 ساعته تحت عنوان (MED.TV) در دنیا است.
5- جنبش کارگران کرد، در تقسیم قدرت، مشارکت ایدئولوژی های مذهبی و غیرمذهبی مختلف را رد نمی کند و بر هیچ کدام اصرار خاصی ندارد. و از این نظر، به نوعی دموکراسی پارلمانی معتقد است که در آن تمام نیروها مشارکت داشته باشند. اما برای کسب پیروزی اولیه، یعنی »استقلال» همان راه کار شرقی و ضداستعماری گاندی و مائو را ترجیح می دهد.
6- در تشکیلات P.K.K زنان مشارکت فعال دارند و دارای فعالیت های سیاسی – نظامی و اقتصادی هستند.
7- فعالیت های بین المللی این حزب نیز در دو بستر ادامه داشته است:
الف) توسعة روابط با جریان های آزادی خواه و روشن فکری در بیرون از مناطق کردنشین.
ب) توسعة روابط با دولت ها و نهادهای بین المللی.
پ.ک.ک در آینة تاریخ
سال 1970 – تفکرات ملی گرایانه در افکار و اندیشه های آپو (به معنای عمو و لقب عبدالله اوجالان) شکل می گیرد.
73- 1970 آپو در دانشگاه های ترکیه به بحث و بررسی در بارة اوضاع کردستان ترکیه می پردازد و سپس گروه ایدئولوژی را ایجاد می کند.
1/1975 – گروه ایدئولوژی تشکیل شده، گردهمایی و تجمعی را در آنکارا شکل می دهد که به تجمع و گردهمایی «دیکمان» مشهور است و در این گردهمایی دو توافق به دست می آید. بازگشت به میهن (شمال کردستان) – و شروع مبارزه ایدئولوژیکی و تنظیم و سازماندهی پس از بازگشت به کردستان.
1977- سازمان «ستارة سرخ» به وسیلة سازمان استخبارات – MIT و حزب دموکرات کردستان ترکیه به وجود می آید تا با مبارزه و قیام مردم کردستان، مقابله کند.
1978- در روستای فیس – Fis واقعی در استان آمِد، کنگره ای تشکیل و حزب کارگران کردستان P.K.K بنیان گذاری می شود.
پایان 1979- آپو به خارج از کردستان (درة بقاع) رفته و در آنجا به آماده کردن مکان و محیط لازم برای تعلیم و آموزش افراد نیروهای انقلابی جهت مبارزه، می پردازد.
پایان 1979- حدود 100 نفر «هه وال- Haval به معنی رفیق و یار» به لبنان فرستاده می شوند تا در پایگاه های فلسطینی زیر نظر آپو آموزش ببینند.
12/1978 – دولت ترکیه کشتار دسته جمعی خونینی را در مرعش انجام داده و در کردستان، حکومت نظامی اعلام می کند.
9/1980 – در ترکیه، نظامیان کودتا می کنند و حاکمیت نظامی بر تمام شمال کردستان و ترکیه اعمال می شود.
81-1980 – علاوه بر P.K.K دیگر احزاب چپ ترک و احزاب رفورمیست کرد، سرکوب می شوند واعضای آن ها یا به زندان می روند یا از کشور خارج می گردند.
ژولای 1981- هه وال مظلوم دوغان، از اعضای کمیتة مرکزی P.K.K در اعتراض به ظلم و فشار زندان های ترکیه، شعار «مقاومت زندگی است» سر ی دهد و جان می دهد.
5-1982- چهار «هه وال» دست در دست هم خود را به آتش می کشند و به تسلیم «نه» می گویند.
4/7/1982- د رادامه مقاومت زندانیان P.K.K چهار «هه وال» روشنفکر برجسته دست به اعتصاب غذا می زنند و بعد از 65-60 روز، به مرگ بوسه می زنند.
1982- کنگرة دوم P.K.Kدر لبنان تشکیل می شود و جنگ چریکی (گریلا) به کردستان بر می گردد.
8/1984- با انجام عملیات نظامی قیام مسلحانه شدت می گیرد.
3/1985- مجمع آزادی ملی کردستان «ERNR» بنیاد نهاده شد.
3/1986- هه وال اگید، فرمانده نیروی آزادی خواه کردستان کشته می شود.
25/10/1986- کنگرة سوم حزب در لبنان تشکیل می شود و دستور تشکیل ارتش آزادی بخش کردستان (ARGK) صادر می شود.
1986- اولاف پالمه ترور می شود و سرویس اطلاعاتی ترکیه، P.K.K را متهم می کند.
پاییز 1990- کنگره چهارم حزب تشکیل می شود. و در این کنگره نمایندگان هر چهار پارچه کردستان و کردهای خارج کشور حضور داشتند. این کنگره ملی موسوم شد.
6/1991- حملة ارتش ترکیه به منطقة خواکوره ک Khowakorak با مقاومت جمعیت آزادی شکست می خورد.
1992- P.K.K برای انجام فعالیت سیاسی در داخل ترکیه، حزب رنج خلق (HEP) را بنیان گذاشت و توانست 22 کرسی پارلمان را از آن خود کند. حزب منحل اعلام می شود. سپس به ترتیب احزابی با نام حزب رنج دموکراسی (DEP) و حزب دموکراسی خلق (HADEP) به وجود می آیند.
نوروز 1992- در اکثر شهرهای شمال کردستان قیام صورت می گیرد و در قیام منطقة جزیره و منطقه بوتان – هه وال دختر بیریقال کشته می شود.
10/1992- حزب دموکرات کردستان عراق، حملة وسیعی را علیه P.K.Kدر شمال کردستان عراق آغاز می کند.
17/3/1993- P.K.K، آتش بس یک جانبه ای را اعلام می کند و بحث هایی در بارة مبارزات ملت کرد آغاز می شود.
نوروز 1994- در آلمان دو دختر، در اعتراض به ممنوع اعلام شدن عید ملی نوروز از سوی آلمان، خود را به آتش می کشند، این دو متولد آلمان بودند و هیچ گاه کردستان خود را ندیده بودند.
1994- در شهر ژنو، P.K.K، رسماً پیمان بین المللی حقوق بشر را امضاء می کند.
آوریل 1995- کنگرة پنجم P.K.K تشکیل می گردد.
21/4/1995- پارلمان کردستان در خارج از وطن، «PKDW» بنیاد نهاده شد.
31/3/1995- تلویزیون ملی MED-TV بنیاد نهاده شد و رسماً پخش برنامه های ماهواره ای P.K.K را آغاز کرد.
29/6/1996- یکی از هواداران به نام زینب کناجی، عملیات انتخاری علیه افسران و سربازان ترک انجام داد.
12/5/1997- با درخواست حزب دموکرات کردستان عراق، ترکیه جنوب کردستان را اشغال کرد.
6/5/1997- نیروهای D.D.K حملات وسیعی راعلیه پایگاه ها و مراکز امدادی P.K.K آغاز کردند و ده ها نفر را به قتل رساندند.
تحولات مهم در P.K.K
حوادث سالهای اخیر، چنان زنجیروار و پرشتاب به دنبال هم آمدند که یافتن یک ارتباط منطقی و درونی بین آن ها را محتمل می سازد. حادثه از آنجا آغاز شد که در شهریورماه مقارن با روز جهانی صلح P.K.K آتش بس یک جانبه ای را در برابر ارتش ترکیه اعلام می کند

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله مروری بر پیشینه و تحولات حزب کارگران کرد ترکیه (Pkk)