فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله عدل الهی

اختصاصی از فایل هلپ مقاله عدل الهی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله عدل الهی


مقاله عدل الهی

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحات:58

مساءله عدل الهى یکى از اصول بسیار مهم اعتقادى و کلامى است. عدل نیز, همانند توحید, بیانگر یکى از اوصاف الهى است, ولى به دلیل اهمیت و صف ناپذیر آن, جایگاه ویژه اى در مباحث اعتقادى و کلامى یافته است. این اهمیت تا آنجا ست که گاه از عدل به عنوان یکى از اصول پنج گانه دین یا مذهب و در کنار اصولى, مانند نبوت و معاد, یاد مى شود. بى تردید, این جایگاه رفیع معلول عواملى چند است که در این میان, دو عامل نقشى اساسى  تر دارند:
1ـ اصل عدل الهى گستره وسیعى دارد: پذیرش یا رد این اصل, نقش مهمى در تصویر ما از خداوند سبحان و به عبارت دیگر, در خداشناسى ما ایفا مى کند. از سوى دیگر, این اصل با کل نظام تکوینى و تشریعى عالم در ارتباط است و قبول یا رد آن مى تواند کل جهان بینى ما را دگرگون سازد. افزون بر این, عدل الهى یک از پیامدهاى مهم اثبات معاد و پاداش وکیفر اخروى است و سرانجام, این اصل صرفاً بعد عقیدتى و نظرى ندارد, بلکه ایمان به دادورزى و عدالت پیشگى خداوند آثار تربیتى خاصى در رفتارهاى آدمى و گرایش او به تحقق عدل و ریشه کن ساختن ظلم در روابط اجتماعى و انسانى به جاى مى گذارد.
2ـ عدل الهى در تاریخ اندیشه کلامى, به ویژه در سده هاى نخست تاریخ اسلام, بسیار محل گفتگو و نزاع بوده است. امامان معصوم (ع) از همان آغاز بر دادورزى خداوند تاءکید ورزیدند, تا آن جا که این سخن بر سر زبانها افتاد که: ((التوحید و العدل علویان و التشبیه و الجبر امویان)) 1
متکلمان امامیه و معزله به پیروى از ائمه اطهار (ع), از اصل عدل طرفدارى کردند و به طایفه ((عدلیه)) معروف شدند از سوى دیگر, اشاعره با ارائه تفسیر خاصى از عدل الهى, عدل به معناى متعارف و معقول آن را انکار کردند.
در نظر آنها, ممکن است خداوند, همه موئمنان را به دوزخ برد و تمام کافران و مشرکان را به بهشت وارد سازد, و اگر چنین کند, عمل او عین عدالت است! به هر تقدیر, در اینجا نیز, مانند بحث قضا و قدر و جبر و اختیار, حکومتهاى ستمگر زمان که غاصبانه بر مقام خلافت رسول الله (ص) تکیه زده بودند, براى حفظ منافع نامشروع و توجیه بیعدالتیها و ستمگریهاى خود, با اندیشه عدل به مخالفت برخاستند.
بنابراین, موقعیت تاریخى بحث عدل از دیگر عواملى است که آن را از برخى اوصاف دیگر خداوند ممتاز ساخته است.
رابطه حکمت و عدل

در بحث حکمت الهى گفتیم که یکى از معانى حکمت, احتناب فاعل از انجام کارهاى زشت و قبیح است و این معنا از حکمت, شامل عدل نیز مى گردد, زیرا عدالت ورزى کارى شایسته و ظلم عملى قبیح و ناشایست است. بر این اساس, مى توان صفت عدل را یکى از شاخه هاى صفت حکمت به شمار آورد.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله عدل الهی

دانلود مقاله کامل درباره عدل در قرآن

اختصاصی از فایل هلپ دانلود مقاله کامل درباره عدل در قرآن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 22

 

فهرست

موضوع صفحات

اعیان ثابته 11-3

انسان کامل 17-12

عدل در قرآن 24 -18

اعیان ثابته

مقدمه اعیان ثابته یکی از موضوعات در حوزه ی جهان بینی عرفانی است که منشأ تبیین بسیاری از معارف والا و ارزشمند از جمله نحوه ی علم خداوند به جزئیات، مسئله ی قضا و قدر، توحید افعالی و پیدایش کثرت میباشد.مظاهر علمی اسماء و صفات خداوند را اعیان ثابته مینامند. اسماء و صفات خداوند دو گونه مظهر دارند:- مظهر علمی که به وجود علمی موجود است. این وجود خارج از تنگنای ماده و خارج از حد زمان و مکان است.- مظهر عینی که به وجود خارجی موجود است و آثار خارجی بر او مترتب است؛ این موجود اگر جسمانی باشد محدود به حدود زمانی و مکانی بوده و از ماده و قوه برخوردار میباشد.به مظهر علمی، عین ثابت گفته میشود و جمع آنها را اعیان ثابته مینامند. اطلاق لفظ عین به آنها به دلیل ذات بودن آنها است و به آنها عین ثابت گفته میشود؛ چون فنا و زوال ندارند یعنی از بین رفتنی نیستند و همواره موجودند.این نوشتار با موضوع «اعیان ثابته» ابتدا این اصطلاح را بر مبنای متون اصلی عرفان اسلامی توضیح و تفسیر کرده و سپس آیاتی از قرآن کریم را به عنوان مؤید ذکر نموده است.کلید واژه: عین ثابت، مظهر علمی، مظهر عینی، اسم، صفتتوضیح و تفسیر اصطلاحات در هر علمی از جایگاه ویژه ای برخوردار است. علوم مختلف برای ارائه ی نظریات و اصول مسلم خود ناگزیر به استفاده از الفاظ میباشند. ادراک معنایی که از این الفاظ اراده میشود محتاج تفسیر و توضیح است، تا مفهوم اصول و مسائل آن علوم به درستی شناخت شود.اصطلاح اعیان ثابته برای اولین بار توسط محی الدین عربی مطرح شد. اگر چه قبل از محی الدین ممکن است معنا و مفهوم اعیان ثابته و شأن وجودی آن در آثار دیگران قابل فهم و درک باشد، اما جعل این اصطلاح توسط ابن عربی انجام شد. پس از او پیروان و شارحان آثارش وجود اعیان ثابته را به عنوان یک اصل اساسی در تبیین جهان بینی عرفانی پذیرفتند و به دنبال آن از این اصل اساسی در تبیین مسائل غامض و پیچیده ای چون علم الهی استفاده کردند. به طوری که در حال حاضر بدون توضیح و تفسیر این اصطلاح بسیاری از مسائل عرفان نظری قابل فهم نیست. در تحقیق حاضر کوشش شده این موضوع به صورت محوری و خاص مورد بررسی قرار گیرد.

1.تعریفاز دیدگاه عرفا مصداق وجود از وحدت حقیقی برخوردار است، وجود حقیقی و ناب از آن خداوند متعال است و بقیه ی کائنات، تجلیات و ظهورات این موجود واحدند.این حقیقت وجود را اگر به صورت بشرط لا و مطلق ملاحظه کنیم به مرتبه ی احدیت ذاتی موسوم است که جمیع اسماء و صفات در آن مستهلک میباشد. این مرتبه مرز تعین از لا تعین است. ذات خداوند تعالی منزه از هر قید و حد میباشد و همین که برای ذات نوعی اعتبار در نظر گرفته شد به نظر اهل عرفان ما از وجود به ظهور منتقل شدیم. این مرتبه در واقع پلی میان مطلق و متعین است که از یک طرف به تعینات و از طرف دیگر به ذات حق مربوط است. مرتبه ی بعدی، مقام واحدیت است که دومین جنبه ی وحدت ذاتی است. این تعین اصل ظهور همه ی تعینات و مرجع همه ی آنهاست و در آن همه ی اسماء الهی و لوازم آنها تحقق دارند. بر همین اساس در مقام واحدیت نوعی کثرت پدید میآید که همان کثرت ناشی از اسماء و صفات است.به عبارت دیگر عارف در چهره ی مقام واحدیت در عین حال که حقایق اسماء و صفات را متحد میبیند اما مفاهیم آنها را متکثر مییابد و همین تکثر مفهومی طلب ظهور مینماید. به تعبیر دیگر لازمه ی هر اسمی، مفهوم و ماهیت مناسب با آن است که ابتدا در عالم علم و بعد در عالم عین ظهور مینماید. مفاهیمی که صور اسماء الهی بوده و در عالم علم در مقام واحدیت ظهور پیدا کرده اند در اصطلاح عرفا به اعیان ثابته نامیده میشوند. و به این اعتبار که مقام واحدیت جامع جمیع صورت های علمی است به «حضرت علمیه» نیز موسوم است.این صورت ها توسط فیض اقدس ظهور پیدا میکنند. فیضی که از هر گونه شائبه کثرت و تعینات آسمائی به دور است. به عبارتی اقدس از آن است که فیض غیر از مستفیض باشد. به وسیله ی فیض اقدس همه ی اشیاء و اعیان از صادر اول تا عالم ماده به وجود علمی در حضرت علمیه آشکار گردیده و استعداد هرکدام مشخص میشود.قیصری در مقدمه ی شرح فصوص در رابطه با اعیان ثابته میگوید:«إنّ للاسماء الالهیّة صوراً معقولةً فی علمه تعالی لأنّه عالم بذاته لذاته و أسمائه و صفاته. و تلک الصور العلمیّة من حیث أنّها عین الذّات المتجلّیة بتعیّن خاص و نسبةٍ معیّنة هی المسمّاة بالاعیان الثّابتة، سواء کانت کلیّة و جزئیّة فی إصطلاح أهل الله؛» اسماء الهی صورت های معقولی در علم حق دارند، زیرا خداوند بالذات عالم به ذات و اسماء و صفات خویش است و این صورت های علمی از آن جهت که عین ذات متجلی به تعین خاص و نسبت معین میباشند در اصطلاح اهل الله اعیان ثابته نامیده میشوند چه کلی باشند و چه جزئی.عبدالرزاق کاشانی عین ثابت را این گونه تعریف میکند:«"العین الثّابتة" هی حقیقة الشیء فی الحضرة العلمیّة لیست بموجود بل معدومة ثابتة فی علم الله و هی المرتبة الثّانیة من الوجود الحقّی.» عین ثابت همان حقیقت شیء در حضرت علمی است، موجود نیست بلکه معدوم است و در علم خدا ثابت است و آن مرتبه ی دوم وجود حق میباشد.از تعبیر کاشانی معلوم میشود که ایشان میان وجود و ثبوت تفاوت قائل است. هر شیء دارای دو مرتبه است: مرتبه ی ثبوت که منظور حضور او در مرتبه ی علم خداوند است و مرتبه ی وجود که منظور وجود شیء در مرتبه ی عالم عین و ظهور او در خارج است.«به عبارتی میتوان گفت: مرتبه ی سابق همه ی اشیاء در علم حق عالم اعیان ثابته است، در مکتب ابن عربی از این مرتبه به مرتبه ی «شیئیت ثبوت» تعبیر میشود. (ثبوت هر چیز در مرحله ی علم حق) در مقابل «شیئیت وجود» که مرتبه ی ظهور عینی خارج از ذات حق است و موجودیت شیء فی نفسه و نزد خود. در شیئیت ثبوت، اشیاء و اعیان تنها دارای ترنیب رتبی به تبع اسمای الهی عام و خاص و اخص الهی میباشند اما در شیئیت وجودی علاوه بر ترتیب رتبی به تبع اسماء گاه به ترتیب ظهوری تدریجی در زمان نیز متصف میشود.» به اعیان ثابته، اعیان گفته میشود چون ذوات هستند یعنی ماهیات و هویاتند و به آنها ثابت گفته میشود چون نفاد، موت و زوال ندارند.قیصری میگوید: «و یسمّی کلیاتها بالماهیات و الحقایق و جزئیاتها بالهویات عند اهل النّظر» محققان از باب تشبیه معقول به محسوس، وجود را به نور محسوس و اعیان ثابته را به شیشه های گوناگون تشبیه کرده که وقتی نور به آنها میتابد بر حسب قابلیت و استعدادات خود از صاف بودن، کدر بودن و ... نور را بازتابش میکنند.اعیان همه شیشه های گونـاگون بود   کـافتـاد بـر آن پـرتو خـورشید وجودهر شیشه که بود سرخ یا زرد و کبود  خورشید در آن هم به همان رنگ نمود

1-1 نام های دیگر اعیان ثابتهمعروفترین نام برای حقایق اشیاء که به موجود علمی در مقام واحدیت موجودند، اعیان ثابته است. اما تعبیر های دیگری مانند حروف معنوی، کلمات معنوی، حقایق الهی، اسماء ربوبی و حروف وجودی نیز از آنان شده است که هریک از این نام ها با در نظر گرفتن خصوصیتی از خصوصیات آنها و یا لحاظ جهتی از جهات به اعیان ثابته داده شده است. در تمهید القواعد آمده است:«و أما فی التعین الثانی الذی هو حضرة ارتسام المعلومات فی عرضه العلم الذاتی فمن حیث الامتیاز النسبی ... فتسمی تلک الاشیاء بهذا الاعتبار حروفا معنویة و کلماتاً معنویةً و اعیاناً ثابتاً و تارةً یعبر عنها بالحقایق الالهیة و الاسماء الربوبیة و الحروف الوجودیة» و از اینجا معنای این آیه دانسته میشود که:{قل لو کان البحر مداداً لکلمات ربی لنفد البحر قبل أن تنفد کلمات ربی و لو جئنا بمثله مدداً}در شرح فصوص الحکم در ارتباط با این آیه آمده است:لان کلماته تعالی هی اعیان الحقایق کلها و کلمات الاسماء المشترکة، مشترکة بین مظاهرها بخلاف الاسماء المختصة فان کلماتها ایضا مختصه زیرا کلمات خداوند تعالی همان اعیان حقایق هستند و کلمات اسماء مشترک، بین مظاهر مشترک اند بر خلاف اسماء مختصه که کمالات آنها نیز مختص است. 2.دو اعتبار برای اعیان ثابتهاعیان ثابته را به دو اعتبار میتوان در نظر گرفت:1.اعتبار اول آنکه اعیان آینه ی وجود حق باشند در این صورت آنچه که در آینه ظاهر است اسماء و صفات و شئون حق است بنابراین آنچه که در خارج ظاهر میشود یا تجلیلت وجود است و یا وجودی که متعین شده است بوسیله ی اعیان؛ (که در این صورت در وجود غیر از اعیان چیزی نیست و وجود حق که آینه ی اعیان است ظاهر نیست و در غیب است)2. اعتبار دوم آنکه وجود حق آینه و مرآت اعیان باشد؛ (بنابراین با این اعتبار چیزی غیر از وجود حق در خارج نیست و اعیان بویی از وجود خارجی نبرده اند.)و این دو اعتبار مربوط به احوال مختلف شاهدان و عارفان است که در شهود اول خلق بر او غالب و در شهود دوم حق بر او غالب است.این شعر جامی به این دو اعتبار اشاره دارد:انـدر نـظر کـمل ارباب فهوم   خـالق مـشهود اسـت و خـلایق موهومو اندر نظر طایفه ی محجوبان   خلق است که ظاهر است و خالق مکتوم در نقد النصوص آمده است:«اگر وجود حق را سبحانه و تعالی مرآت اعتبار کنی، ظاهر در وی احکام و آثار اعیان است، نه اعیان بذواتها – فإنها ماشمّت رائحة الوجود- و نه وجود من حیث هو، کما هو شأن المرآة، و اگر اعیان را مرآت اعتبار کنی، ظاهر در وی اسماء صفات و شئون و تجلیلات وجود است، یا وجود متعین به حسب هذه الامور، نه وجود من حیث هو و نه اعیان، لما عرفت من شأن المرآة، پس وجود حقیقتی و اعیان ثابته، هر دو ازلا و ابدا در مرتبه ی بطون اند و ظاهر یا احکام آثار اعیانند به اعتبار اول، و یا اسماء و صفات و شئون و تجلیات وجود حق سبحانه و تعالی – یا وجود متعین به حسب هذه الامور – به اعتبار ثانی.

1-2 اثر وجود حق و اعیان بر یکدیگراعیان ثابته حکم نوعی تعین و تقید برای وجود مطلق را دارند. وجود بما هو وجود مطلق از هرگونه قیدی حتی مبرا از قید اطلاق است اما هنگامی که منتسب به اعیان میشود متعین و مقید میگردد و از طرفی همین اعیان خود ظهورات و تجلیلت آن وجود مطلق واحدند.اثر وجود حق سبحانه در اعیان ثابته در نسبت ظهور است؛ یعنی اعیان را و احوال اعیان را عین، ظاهر میگرداند، همچنانکه در علم بود؛ و اثر اعیان ثابته در وجود حق سبحانه تعین و تقید وی، و تعین و تقید صفات وی است؛ زیرا که وجود را فی نفسه اطلاق و عدم تعین و تقید است. و همچنین اسماء و صفات او را؛ و چون به احکام و احوال عینی از اعیان ثابته منصبغ گردد، و به سبب آن انصباغ، متعین و متقید گردد و به حسب تعین و تقید وی، اسماء و صفات وی نیز متعین و متقید شوند؛ زیرا که ظهور اسماء و صفات به حسب استعداد ایشان است (اعیان است) و شک نیست که استعداد هر عینی، نوعی از تعین و تقید را تقاضا میکند چه در ذات و چه در اسماء و صفات.

علم جامست و فیض او می     بی او همه عالم است لا شیاو را نـبود ظـهـور بـی مـا     مـا را نـبود وجـود بـی وی  3. منشاء اعیان ثابتهاعیان ثابته لوازم اسماء و صفات حق تعالی است. مظهر اسم الاول و الباطن مطلق عالم اعیان ثابته است پس اعیان ثابته به تبع اسماء و صفات متحقق میشوند و به عبارتی اعیان ثابته حاصل تجلی و ظهور خداوند و اسماء او در حضرت علمی خویش است.اما کثرت اسماء و صفات چگونه پدید آمده است؟


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره عدل در قرآن

دانلود عدل الهی

اختصاصی از فایل هلپ دانلود عدل الهی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

فرمت فایل:  ورد ( قابلیت ویرایش و آماده چاپ

 

 قسمتی از محتوای متن

 

تعداد صفحات : 16 صفحه

مقدمه: همان طور که از تواریخ استفاده می شود، بحثهای کلامی و عقیدتی از نیمه اول هجری آغاز شده است، و در میان این بحثها ظاهراً از همه قدیمی تر چند مسئله بوده است که یکی از آنها مسأله « عدل الهی » است.
متکلمین اسلامی اعم از شیعه و سنی دو دسته شدند.
دسته ای طرفدار عدل الهی که عدلیه نامیده می شوند، و دسته ای در مقابل عدلیه قرار گرفته اند که همان اشاعره هستند.
البته اشاعره صریحاً نگفته اند که ما منکر عدل الهی هستیم، اما در مسئله « حسن و قبح ذاتی و عقلی » و نیز در مسئله « جبر واختیار » مطالبی گفته اند که لازمه اش عادل ندانستن خدا، یا نفی موضوع عدالت و ظلم از خداوند است.
اختلاف میان عدلیه و اشاعره در این است که دسته اول می گویند: عدل خود حقیقتی است در مقابل ظلم؛ و پروردگار به حکم اینکه حکیم وعادل است، کارهای خود را با معیار و مقیاس عدل انجام می دهد، در توضیح این مطلب می گویند: ما آنگاه که به خود فعل نظر می افکنیم با قطع نظر از اینکه آن فعل مورد تعلق اراده تکوینی یا تشریعی ذات خداوند باشد و یا نباشد می بینیم برخی افعال به خودی خود با برخی دیگر متفاوت است.
برخی افعال در ذات خود عدل است مانند پاداش به نیکوکاران، و برخی در ذات خود ظلم؛ مانند کیفر دادن به نیکوکاران.
و چون افعال در ذات خود با هم متفاوتند، ذات مقدس باری تعالی کارهای خود را با معیار و مقیاس عدل انتخاب می کند.
اما اشاعره می گویند: عدل خود حقیقتی نیست که قبلاً بتوان آن را توصیف کرد و مقیاس و معیاری برای فعل پروردگار قرار داد، و اساساً ممکن نیست برای افعال الهی معیار و مقیاس قرار داد.
معنی عادل بودن خدا این نیست که او از قوانینی به نام قوانین عدل پیروی می کند، بلکه منظور این است که او سر چشمه عدل است.
آنچه او می کند عین عدل است، نه اینکه آنچه را مطابق عدل است انجام می دهد.
عدل مقیاس فعل پروردگار نیست، بلکه فعل پروردگار مقیاس عدل است.
و همین اختلاف نظر میان « عدلیه » و « اشاعره » موجب شده است که بحث عدل الهی در کتابهای اصول عقاید به طور مستقل و مشروح مطرح شود و مستقلا یکی از اصول دین و مذهب به شمار آید تا صفوف مشخص شود، وگر نه عدل هم مانند سایر صفات خدا باید در بحث صفات خدا درج می شد و در ضمن همان بحث عنوان می شد.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود عدل الهی

بازشناسی مفاهیم عدل و داد در شاهنامه فردوسی

اختصاصی از فایل هلپ بازشناسی مفاهیم عدل و داد در شاهنامه فردوسی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 14

 

بازشناسی مفاهیم عدل و داد در شاهنامه فردوسی

چکیده

شاهنامه،کتابی است که درباره ی فرهنگ، شیوه ی حکومتداری و تاریخ ایران باستان به‌ نگارش درآمده است. مفهوم عدل و داد در شاهنامه دارای جایگاه ویژه ای است. در شاهنامه،یک نوع تقسیم کار وجود دارد و هر شغلی،خصلت و اخلاق‌ خود را ایجاد می‌کند. عدل و داد در شاهنامه به گونه‌ای طرح شده که مفهوم "قرار داشتن هر چیزی در جای خود" از آن استنباط می‌گردد. این پژوهش از نوع تحقیقات نوصیفی – تحلیلی به شمار می رود. هدف از این مطالعه بررسی مفهوم عدل و داد در شاهنامه فردوسی می باشد. به منظور جمع اوری اطلاعات از ابزار فیش برداری استفاده شده است. در این مقاله مشخص گردید که عدل و داد نزد شاهنامه متناسب با زمانهای مختلف ، با معانی مختلفی به کار گرفته شده است.

کلیدواژه ها: شاهنامه ، عدل ، داد ، عدالت ، فردوسی

مقدمه:

یکی از بنیادی‏ترین واژه‏هایی که فردوسی در شاهنامه به کار برده است از دید آماری،واژه ی داد است.داد یکی از پایه‏های جهان‏بینی و سامانه ی اندیشه‏ای‏ فردوسی را می‏سازد.ارج و ارزش داد در شاهنامه تا بدان پایه است که می‏توان‏ آن را نامه ی داد نامید.

از جمله مواریث فرهنگی به یادگار ماند از پیشینیان،شاهنامه سخنور توس است.شاهنامه‏ در میان آثار کلاسیک زبان و ادب فارسی از اهمّیّت بسزایی برخوردار است.به واقع شاهنامه را باید سنگ بنای ادب فارسی دانست و فردوسی را اوّل مرد فرهنگ ایران.از جمله ویژگیهای‏ شاهنامه جدای از درونمایه حماسی آن،پرداختن به مسائل فرهنگی،اجتماعی و اخلاقی است‏ که این ویژگی شاهنامه را در میان دیگر آثار حماسی ارج و منزلتی خاص بخشیده است.از جمله درونمایه‏های اخلاقی که در شاهنامه بسیار به آن اشاره شده داد و دهش است.از رهگذر بررسی جلوه‏های دادخواهی فردوسی در شاهنامه درمی‏یابیم که دادخواهی در باور فردوسی از دو جنبه اندیشه‏ای و دینی او سرچشمه می‏گیرد و مهمترین جلوه‏های انسانیت اوست.(قربانپور ،1383ص73)

اگر بخواهیم به دریافت و دیدگاه ایرانی از داد راه ببریم و آن را بشناسیم‏ می‏باید به شاهنامه بنگریم،فردوسی بر آن سر است که هستی،زمانی به آیین‏ است که چهار بنیاد در آن یافتنی باشد و به دست بیاید،یکی از آن چهار،داد است.

داد یکی از چهار شالوده‏ای است که هستی بر آن بنیاد گرفته است.داد قلمرویی دارد به پهنای جهان هستی.در این معنی داد است که همه ی پدیده‏های‏ گیتی سامان‏مند و دارای مرز و کرانه‏ای هستند که نمی‏توانند از آن فراتر بروند.

اگر ما می‏توانیم جهان را بشناسیم و در شناخت جهان دانش خود را به کار بگیریم،همه در گرو داد است وآنچه در زبان نوین‏"هاویه‏"خوانده شده یا یونانیان کهن آن را"کائوس‏"نامیدند-به معنای آشفتگی،زمانی سامان گرفت‏ و به سخنی دیگر جهان پدید آمد که داد به کار گرفته شد،داد چیرگی یافت‏ و فرمان راند.اگر آشفتگی هست از این دید در جهان بیرون،در آفرینش،در هستی نیست.چون این جهان،جهانی که به گفته آمد،جهانی است به داد و سامانمند.آشفتگی و نابسامانی یا بیداد در درون و نهاد آدمی است.تنها آفریدای که می‏تواند بر داد بشورد و از مرز خویش در بگذرد آدمی است.ما زمانی به بیداد می‏رسیم که به انسان رسیده باشیم،آنهم از اینجاست که‏ انسان خدایی‏ست خرد و چون خدایی‏ست خرد،آن زمان که به خردی خویش‏ بازمی‏گردد می‏تواند به بیداد بگراید.چون هوشمند است؛چون می‏تواند اندیشید. بیرون از انسان هرچه هست،نیک است؛چرا؟چون


دانلود با لینک مستقیم


بازشناسی مفاهیم عدل و داد در شاهنامه فردوسی

تحقیق درباره بررسی نقش عدل در اسلام

اختصاصی از فایل هلپ تحقیق درباره بررسی نقش عدل در اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درباره بررسی نقش عدل در اسلام


تحقیق درباره بررسی نقش عدل در اسلام

فرمت فایل :        Word    ( قابل ویرایش)         تعداد صفحات : 32 صفحه

 

 

 

 

 

 

 

 

 

دومین اصل از اصول دین مبین اسلام، « عدل» است.

برای عدل، چندین معنی ذکر شده است که در ذیل، فهرست وار، بیان می شود .

موزون بودن اگر مجموعه ای را در نظر بگیریم که در آن، از حیث کمیت، مقدار لازم هر جزء و از لحاظ کیفیت، ارتباط اجزاء با یکدیگر رعایت شود، مثلاً یک اجتماع اگر بخواهد باقی بماند و اثر مطلوب خود را بدهد و نقش منظور را محقق نماید باید متعادل باشد، یعنی هر چیزی در آن باید به قدر لازم وجود داشته باشد.

یک اجتماع متعادل به کارهای فراوانی از قبیل امور اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، قضایی، تربیتی و ... احتیاج دارد . این کارها باید میان افراد تقسیم شود و برای هرکدام از آن کارها به اندازه ای که لازم و ضروری است، افرادی گماشته شود.

معنی دیگر عدل تساوی و نفی هر گونه تبعیض است

گاهی می گویند: فلانی عادل است . منظور این است که هیچگونه تفاوتی میان افراد قائل نمی شود.

بنابراین، عدل یعنی مساوات . اگر مقصود از این معنی، این باشد که عدالت ایجاب می کند که هیچگونه استحقاقی رعایت نگردد و با همه چیز و همه کس به یک چشم نظر شود، این عدالت، عین ظلم است.

اما اگر مقصود این باشد که عدالت یعنی رعایت تساوی در زمینة استحقاقها است البته این معنی درست است.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره بررسی نقش عدل در اسلام