فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق درباره ضرورت وجود قانون درجامعه حقوق مرد و زن نسبت به یکدیگر

اختصاصی از فایل هلپ تحقیق درباره ضرورت وجود قانون درجامعه حقوق مرد و زن نسبت به یکدیگر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

فرمت فایل:  ورد ( قابلیت ویرایش ) 


قسمتی از محتوی متن ...

 

تعداد صفحات : 256 صفحه

ضرورت وجود قانون در جامعه (حقوق زن و مرد در جامعه). فهرست مطالب فصل اول - ضرورت وجود قانون در جامعه - ضرورت عقلی زندگی اجتماعی بشر - وجود اختلالات در زندگی اجتماعی - عدم صلاحیت کافی انسان برای قانون‌گذاری - صلاحیت انحصاری خداوند برای قانون‌گذاری - نقش انسان در قانون گذاری 1- در قوانین ثابت و پایدار 2- در قوانین متغیر و دائمی فصل دوم- جایگزینی حقوق بشر بجای قانون اساسی داخلی و فقه فصل سوم- تاریخچه تدوین کندانسیون رفع تبعیض علیه زنان فصل چهارم- اشاره‌ای اجمالی به مواد کندانسیون فصل پنجم- تساوی زن و مرد- شعار محوری کندانسیون فصل ششم- دیدگاه کندانسیون نسبت به شعار محوری کندانسیون 1- واژه‌شناسی عدالت 2- مقام زن در جهان بین اسلام 3- تفاوت زن و مرد در قانون خلقت 4- تفاوت زن و مرد در حقوق 5- فلسفه تفاوت‌های حقوقی در اسلام 6- نتیجه فصل اول ضرورت وجود قانون در جامعه «برای اثبات ضرورت وجود نظام قانونی در هر جامعه، از دو مقدمه بهره می‌گیریم: اول- ضرورت عقلی زندگی اجتماعی بشر در باب منشا پیدایش جامعه و زندگی اجتماعی در میان فیلسوفان و اندیشمندان اختلاف فراوانی بروز کرده ایت و توافقی صورت نپذیرفته است به اعتقاد ما، هم در پیدایش جامعه و هم در دوام و استمرار آن، عامل طبیعی و غریزی و عامل عقلانی با هم تاثیر داشته‌اند، زندگی اجتماعی آن ضرورتی را که برای موریانه‌ها یا زنبوران عسل دارد برای انسانها ندارد.
یعنی چنان نیست که انسان نتواند به تنهایی زندگی کند.
البته عوامل طبیعی و غریزی در گرایش به زندگی جمع و پیدایش جامعه انسانی تاثیر فراوان دارند اما این تاثیر به حدی نیست که جایی برای آزادی اراده و انتخاب انسان باقی نماند، بنابراین، انسان با اختیار خود زندگی جمعی را بر می‌گزیند و عامل عقلانی، در گزینش وی دخالت دارد.
اگر انسان به تنهایی روزگار بگذراند، همه مصالحش حاصل نمی‌شود و اگر بعضی از افراد بتوانند بخشی از مصالح خویش را در خودشان تحصیل کنند، باز این کار برای همگان میسر نیست، پس برای این که انسان هر چه بیشتر به کمال خود برسد باید زندگی اجتماعی داشته باشد. دوم- وجود اختلافات در زندگی اجتماعی انسان که برای تامین هر چه بیشتر و بهتر مصالح خود به زندگی اجتماعی روی می‌آورد در اولین مراحل زندگی جمعی با یک مشکل اساسی مواجه می‌شود که می‌تواند همه فواید زندگی اجتماعی را از بین ببرد و آن تزاحم خواسته‌ها و درگیری در مورد چگونگی تامین نیازها و بهره‌برداری از مواهب زندگی جمعی است.
وجود نیازهای مشترک از یک سو و محدودیت اشیاء و کالاهای مورد نیاز خواه ناخواه به اختلاف می‌انجامد، اختلاف در این که از فلان شیء چه کسر، چه قدر و چگونه استفاده کند.
در چنین شرایطی است که قدرت وجود قانون به منظور تعیین حق و تکلیف انسانها در زندگی اجتماعی اجتناب ناپذیر به نظر می‌رسد.
به همین دلیل است که در ابتدایی‌ترین جوامع انسانی نیز ضوابط و مقرراتی هر چند ساده و ابتدایی وجود داشته است و انسانها خود را ملزم به اطاعت از آنها می‌دانسته‌اند و تخلف از آنها عواقب سختی را به دنبال داشته است. سوالی که در مورد ضرورت وجود نظام حقوقی در جوامع انسانی قابل طرح است این است که آیا نمی‌توان در حل این مشکل اجتماعی به عقلانیت و مصلحت اندیشی انسان اکتفاء ک

متن بالا فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.شما بعد از پرداخت آنلاین فایل را فورا دانلود نمایید

بعد از پرداخت ، لینک دانلود را دریافت می کنید و ۱ لینک هم برای ایمیل شما به صورت اتوماتیک ارسال خواهد شد.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره ضرورت وجود قانون درجامعه حقوق مرد و زن نسبت به یکدیگر

روانشناسی مرد و زن

اختصاصی از فایل هلپ روانشناسی مرد و زن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 2

 

روان‌شناسی زن - مردچرا برخی مردان در برابر ابراز عشق خست می‌ورزند؟نانسی گودمترجم: فروزنده داورپناهبه نظر می‌رسد بعضی از زوج‌ها هیچ‌گاه هم‌زمان در وضعیت خلقی یکسانی قرار ندارند. زمانی که یکی از آن‌ دو سرحال است دیگری گرفته است؛ یا در حالی که وجود یکی ا‌ز آن د‌و از ملایمت موج می‌زند، دیگری غضبناک و خشمگین است. چنین حالتی گاه و بی‌گاه در هر رابطه‌ای پیش می‌آید. اما معمولاً طرف گرم‌تر هر رابطه را زنان تشکیل می‌دهند. شما همواره به راحتی، کلمات حاکی از تحسین و عشق خود را نسبت به او به زبان می‌آورید که با عشق صادقانه شما همراه است. اما شوهرتان تنها در سالگردهای ازدواج یا در تعطیلات دوستت دارم را به زبان می‌آورد. و زمانی لب به تحسین و قدردانی می‌گشاید که به این کار وادار شده باشد. «معلوم است، قشنگ شده‌ای» «آره، شام عالی بود» در بیشتر مواقعی که به کمک او نیاز دارید، اوسکوت اختیار می‌کند. در شرایطی که شما عشق خود را به زبان می‌آورید، او از ابراز علاقه دست می‌کشد؛ د‌ر واقع شما، به طور ناخودآگاه عاطفی از نوع سادومازوخسیتی (خودآزاری – دیگر آزاری) درگیر شده‌اید. طرفی که ز‌بان برای ابراز علاقه می‌بندد، نقش تنبیه‌گر (سادیست و دیگر آزار) را ایفا می‌کند و طرفی که علاقه‌اش را به زبان می‌آورد در نقش فرد تنبیه شده (مازوخیست، خودآزار) قرار دارد. برخی زوج‌ها تا پایان این دو نقش را ایفا می‌کنند. زوج‌های دیگر هم هستند که در عین حال که الگوی خودآزاری – دیگرآزاری میان آن دو پا برجا است به جان می‌آیند و در مواردی به ایفای نقش‌های متفاوتی رو می‌آورند. این تقابل عادت و احساسات می‌تواند در زندگی شغلی هر دو طرف هم انعکاس پیدا کند. ممکن است مرد مورد نظر شما در کار خود موفق و رضایتمند باشد، در حالی که شما در انتخاب میز شغلی خود سر در گم مانده باشید.معمولاً جاکوب، طرف دهنده (دیگرآزار) و آنا، طرف گیرنده (خودآزار) بود، تا آن‌که آن دو موقعیت خود را جابه‌جا کردند. نوع روابط آن‌ها که هر دو درویشان در اوایل سنین چهل سالگی خود قرار داشتند و پانزده سال از ازدواجشان می‌گذشت، کاملاً قابل پیش‌بینی بود، آنا آرام، صبور، سهل‌گیر و خوش‌اخلاق بود. او صرف نظر از آن که جاکوب چه می‌گفت یا چه رفتاری می‌کرد، با انتقادهای او با تسامح و گذشت روبرو می‌شد و سعی می‌کرد با خوش‌رویی، افسردگی را از وجود جاکوب بزداید. جاکوب تقریباً هیچ‌گاه به این خاطر از آنا تشکر نمی‌کرد و احساس می‌کرد که این حق اوست که از حمایت آنا از خود برخوردار باشد. او در ابتدا به کار معماری مشغول بود و از شغل خود لذت می‌برد. اما چند سال بعد همین کار، برایش برای او تکراری شد؛ به گونه‌ای که در عین حال که نمی‌توانست خود را از آن رها سازد، دیگر از آن لذت نمی‌برد. در طی همین سال ها، آنا به شغل پرستاری اشتغال داشت که درآمد چندانی هم نداشت. اگرچه آنا هر روز به انبوه شکایت‌های شغلی جاکوب گوش می‌داد، اما او علاقه‌ی خاصی به شنیدن مسایل شغلی آنا نداشت.چهار سال پیش آنا در دوره مراقبت‌های پیشرفته شرکت کرد و از آن پس به عنوان مسؤول درمانگاه به کار پرداخت که همان کاری بود که آن را د‌وست می‌داشت. طی این چند سال، علاقه او به جاکوب تغییر کرد. دیگر حوصله شنیدن شکایت‌های او را نداشت و از رفتار اجتناب جویانه و خشک او با خود، به خشم می‌آمد. به جاکوب گفت که تمایلی ندار‌د که به مشکلات او گوش بدهد و دو سال پیش به او اقرار کرد که دیگر او را مثل قبل دوست ندارد و احتمال دار‌د که ا‌ز او جدا شود. اما چنین نکرد. حال که به گفته خود، نقش زنی «غرغرو» را ایفا می‌کند جاکوب به راستی تغییر کرده است. او دیگر معمولاَ به زبان می‌آورد که چقدر او را د‌وست دارد! این‌که او زنی فوق‌العاده است و کمابیش به احساسات او توجه نشان می‌دهد. آنا از این ناراحت است که همسرش، زمانی مهربانی با او را آغاز کرده است که او دیگر علاقه‌ی سابق را به وی ندارد؛ زیرا احساسات گذشته‌اش نسبت به او تغییر کرده است.اگرچه شاید چنین به نظر برسد که عامل اختلاف در این‌جا «ناهماهنگی زمانی» است، اما در زندگی مشترک آنا و جاکوب، به واقع هیچ نوع هم زمانی وجود ندارد. گویی قرارداد ناگفته‌ای که بر این ازدواج سایه افکنده، مستلزم آن است که یکی از دو طرف همواره از خود مایه بگذارد و ببخشد، و دیگری همواره بستاند. البته هیچ یک ا‌ز آن دو هشیارانه از چنین توافقی آگاهی ندارد، اما در عین حال به آن عمل می‌کند و در نتیجه حالت سادومازوخیسم (خودآزاری – دیگرآزاری) میان آن دو برقرار می‌ماند. در چند سال اول ازدواج، جاکوب عشق و حمایت خود را از آنا دریغ می‌داشت و آنا طرفی بود که بدون آن‌که توقعی داشته باشد همواره ایثار می‌کرد. اما در این چند سال اخیر، موقعیت آن دو جابه‌جا شده است؛ حال آنا عشق و محبت خود را از جاکوب دریغ می‌دارد در حالی که او در این رابطه در نقش فرد خوش‌رو عمل می‌کند. در صورتی که در ارتباط میان شما و مرد مورد نظرتان شما در نقش ایثارگر خستگی‌ناپذیر قرار دارید و او عشق خود را ابراز نمی‌کند، می‌توانید همین‌ که از علل روانی زیربنایی این حالت آگاهی پیدا کردید، این الگو را تغییر دهید.نخستین این علت‌ها، به آموزش خانوادگی مربوط می‌شود. هر گاه افراد به صورتی بزرگ شوند که نشانی از ابراز تحسین، عشق، و قدرشناسی مشاهده نکرده باشند، به سختی می‌توانند این حالت‌ها را در بزرگسالی خود، ظاهر سازند. پدر و مادرها علت ابراز محبت خود را به گونه‌هایی برای فرزندانشان توضیح می‌دهند که دیگر به صورت کلیشه درآمده‌اند: «اگر خیلی از تو تعریف کنم، کله‌ات پر از باد می‌شود»، «او که هیچ کاری را درست انجام نمی‌دهد»، «با این کار، مثل بچه کوچولوها دل نازک بار می‌آید.» و ... تمامی این توضیحات برای کودکان منطقی و غیرقابل تردید به نظر می‌رسند. پدر جاکوب، زمانی که او شش ساله بود آن‌ها را ترک کرد. و او که با پدری طرد کننده و مادری سخت‌گیر و همواره خسته روبرو بود، هیچ الگویی از ابراز علاقه در برابر خود نداشت. او مشاهده کرده بود که هر گاه ساکت و عبوس بود، رفتار مادرش با او ملایم‌تر می‌شد؛ به همین دلیل طبیعتاً انتظار داشت که همسرش نیز به همان‌‌گونه با این نوع رفتا‌ر او برخورد کند. و آنا هم به دلیل پیشینه خانوادگی خود، به این کار تمایل نشان می‌داد. پدر ا‌و از آن قبیل مردانی بود که فکر می‌کرد اگر فرزندانش را تنبیه بدنی نکند، آن‌ها فاقد تربیت درست به بار می‌آیند، و مادرش هم همانند فرزندان خانواده هم ا‌ز او می‌ترسید و هم به او وابسته بود. او با همسرش نه به منزله شوهر که همانند پادشاه رفتار می‌کرد. اگرچه والدین او به وجود آنا افتخار می‌کردند و هر یک در عمل و کلام به او محبت می‌ورزیدند، اما او همان الگوی حاکم بر روابط پدر و مادر‌ش را به خانه همسر آورده بود. یعنی زوجی که یکی از آن دو سلطه‌جو پرخاشگر و ممسک بود و طرف دیگر، همسری مطیع، مهربان، و کم‌توقع بود. حال روشن است که چرا در بررسی چنین وضعیت‌هایی هم نحوه‌ی برخورد والدین با فرزندان و هم شیوه‌ی برخورد آن دو با یکدیگر اهمیت دارد.


دانلود با لینک مستقیم


روانشناسی مرد و زن

آن مرد در باران رفت

اختصاصی از فایل هلپ آن مرد در باران رفت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

رادیو … ١
چاى شیرین … ٩
بستنى … ١١
یک عکس … ١۴
هفت سالگى … ١۶
خوشه بزرگ انگور … ١٨
زمین … ٢١
مهربان … ٢٣
بیست! … ٢۵
آَلکَ! … ٢٨
گاز اشک آور … ٣٢
امام … ٣۶
مهمانهاى انقلابى … ٣٨
نقل و نبات … ۴١
شبهاى امتحان … ۴۴
تصادف … ۴٧
هواپیماها … ۵١
واگویه … ۵۴
خواستگارى … ۵۶
درسخوان … ۶١
شروع … ۶۴
نهالهاى نازک … ۶٧
مرخصى … ٧۴
بند پوتین … ٧٨
پیرمرد … ٨١
مدرسه … ٨۴
فیروزآباد … ٨٧
شب آخر … ٩٠
باران … ٩٢
گریه … ٩۵

116 صفحه پی دی اف


دانلود با لینک مستقیم


آن مرد در باران رفت

تحقیق درمورد عدم برابری دیه بین زن و مرد 29ص

اختصاصی از فایل هلپ تحقیق درمورد عدم برابری دیه بین زن و مرد 29ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 29

 

عدم برابری دیه بین زن و مرد

مقدمه :

امروزه یکی از مسائل مهمی که در ق.م.ا ما بحث بر انگیز است و شبهات زیادی را در اذهان مردم ایجاد کرده است و از مسائلی است که امروزه بحث پیرامون آن به شدت جریان دارد موضوع تفاوت قصاص و دیه بین زن ومرد است . در ق.م.ا به پیروی از فقها امامیه در قصاص و دیه بین زن ومرد تفاوت است . در صورتی که امروزه در بسیاری از کنوانسیون ها و اسناد بین المللی تاکید بر رفع تبعیض علیه زن و رعایت تساوی بین زن ومرد و عدم تبعیض براساس جنس می باشد . برای بررسی دقیق و وضعیت حکم قصاص و دیه و تفاوت آن بین زن ومرد و روشن شدن این مسئله نیاز است که مسائل فقهی و حقوقی که در این مورد وجود دارد را مورد بررسی قرار دهیم . در این مقاله ما موارد زیر را به ترتیب بررسی می کنیم :

1- تفاوتهایی که بین زن و مرد در ق.م.ا قرار دارد . 2- مفهوم مواد قصاص ودیه در ق.م.ا ایران 3- آفرینش زن 4- نگاهی به زن در ادوار تاریخ 1-4 حقوق زنان در اسناد بین المللی 5- تقسیم بندی مطالب در دو مقوله قصاص و دیه 1-5 قصاص الف – قصاص از نظر فقهای اهل سنت / دلائل این گروه از فقها

ب – قصاص از نظر فقهای امامیه / دلائل این گروه از فقها

2-5 قصاص اعضا و جوارح 3-5 دیه در فقه اهل سنت وشیعه

6- نظر اساتید و علمای مؤخر 7- نظرات نگارنده در مورد مطالب ذکر شده 8- نتیجه گیری

2- تفاوتهایی که بین زن ومرد در ق.م.ا قرار دارد :

در ق.م.ا ایران بین زن ومرد در چهار چیز تفاوت وجود دارد :

1- زمان مسؤلیت کیفری :

اولین تفاوتی که بین زن و مرد وجود دارد در مورد مسئول شناختن فرد در مقابل جرمی که انجام می دهد است در م 41 ق.م.ا گفته که اطفال در صورت ارتکاب جرم از مسئولیت کیفری مبرا هستند و درتبصره 1 ماده مذکور عنوان کرده که منظور از طفل کسی است که به سن بلوغ شرعی نرسیده باشد و به حکم م 1210 سن بلوغ برای پسران 15 سال تمام قمری وبرای دختران 9 سال تمام قمری است .

2- شهادت زن در دادگاه :

دومین تفاوت موجود در ق.م.ا این است که زن ومرد در شهادت دادن در دادگاه با هم اختلاف دارند . مثلاً در بعضی موارد با شهادت زن اصولاً جرائم قابل اثبات نیست. (ماده 119،153،137،170،237،199،189،) و در بعضی موارد هم شهادت دو زن با شهادت یک مرد قابل اثبات است. ماده 74،75

3- دیه :

دیه از جمله وجه تمایز هایی است که بین جنس مذکر و مونث در ق.م.ا ایران وجود دارد در ماده 300 بیان می دارد دیه قتل زن مسلمان خواه عمدی و خواه غیر عمدی نصف دیه مرد مسلمان است .

4- قصاص :

در مورد قصاص بین زن ومرد تفاوت وجود دارد بدین معنی که اگر زنی از روی عمد (عمداً) مردی را به قتل رساند قصاص می شود ولی اگر مردی زنی را عمداً به قتل می رساند در صورتی قصاص می شود که خانواده مقتوله فاضل دیه را به خانواده قاتل بپردازند .

حال در این مقاله همانطوری که در مقدمه آن ذکر کردیم از بررسی شماره 1و2 خود داری می کنیم و شماره 3و4 آن را بخوبی شکافته ومورد بررسی قرار می هیم .

3- مفهوم مواد قصاص و دیه در ق.م.ا :

در مورد مفهوم قصاص می توان گفت که قصاص یکی از آن 5 جمله مجازاتهایی است که در ماده 12 ق.م.ا ذکر شده است و در ماده 14 قانون مذکور در تعریف خود قصاص آمده است که : « قصاص کیفری است که جانی به آن محکوم می شود که باید با جنایت او برابر باشد .» نکاتی را که می توان در مورد این ماده بیان کرد عبارتند از : 1- مستند شرعی قصاص آیه ی ( ولکم فی القصاص الحیاة یا اولی الباب ) است .

2- قصاص رانباید با اعدام یکی دانست . مجازات سالب حیات یا اعدام از انواع مجازاتهای تعزیری و بازدارنده است در حالی که قصاص خودش یکی از 5 مجازات اصلی مندرج در م 12 است .

3- قصاص فقط مخصوص قتل عمد و قطع عضو عمدی است اما اعدام درقوانین متفرقه مصادیق متعددی دارد .

م 207 «هرگاه مسلمانی کشته شود قاتل قصاص می شود و ...»

1- در اینجا منظور از مسلمان در ماده پنج حدود و قصاص { ماده 207ق.م.ا } مطلق مسلمان است خواه مرد باشد یا زن صغیر باشد یا کبیر .

م 209 هرگاه مرد مسلمانی عمداً زن مسلمان را بکشد محکوم به قصاص است لیکن باید ولی زن قبل از قصاص قاتل نصف دیه مرد را به او بپردازد .

1- با توجه به این که فاضل دیه حق قاتل است و باید قبل از قصاص به او پرداخت شود ودر ملکیت وی استقرار پیدا کند می تواند از آن صرف نظر نماید و در این صورت اجرای قصاص بلامانع است . نظریه 1669/7- 29/11/1373 اداره حقوقی

ماده 208 « هرگاه مردی زنی را به قتل رساند ولی دم حق قصاص قاتل را با پرداخت نصف دیه دارد و در صورت رضایت ، قاتل می تواند به مقدار دیه یا کمتر یا بیشتر از آن مصالحه نماید .

ماده 15 ق.م.ا در مورد تعریف دیه بیان می دارد که دیه مالی است که از طرف شارع برای جنایت تعیین شده است .

نکات این ماده 1- دیه در حکم ما ترک میت است و طبق قوانین ارث بین ورثه تقسیم می شود . نظریه حقوقی شماره 10176- 23/10/1371

طبق ماده 12 دیه مجازات است ولی ماهیت دین دارد بنابراین با فوت محکوم علیه ساقط نمی شود و از ورثه و یا از دارایی او استیفا می شود .


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد عدم برابری دیه بین زن و مرد 29ص

تحقیق و بررسی در مورد حقوق زن و مرد در جامعه 19ص

اختصاصی از فایل هلپ تحقیق و بررسی در مورد حقوق زن و مرد در جامعه 19ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 18

 

حقوق زن و مرد در جامعه

اما آنان نخواسته و یا نتوانسته اند همهء رقیبان را بالکل از میدان به در کنند چرا با از میان رفتن یک رقیب ، دیگری ای جایگزین می شود و قد علم می کند. پس چاره در قانون گزاری طبیعت است با میل و ارادهء خویش. قوانینی که نوع برتر را تعریف کند و سایرین را مستثنی سازد. این قوانین گاه می تواند بی رحمانه تر از قوانین جنگل معصوم به غلط ظالم خوانده شده باشد؛ هر که سفید تر، برتر؛ هر که قوی تر؛ بهتر؛ ...

در این میان قانونی وجود دارد که شاید از همه کودکانه تر باشد:‌ فرد هم رنگ ، هم نژاد ، هم دین ، هم وطن و هم خون ، ولی پست تر!‌ و آن عضو مفلوک جامعه کسی نیست جز همشهری دست دوم، زن. اینجا دیگر برتری نه نسبی که مطلق است – برتری از آن نوع که انسان بر تمام دیگر موجودات دارد. مرد اشرف مخلوقات است ، نه زن. مرد است که روح خداوند در او دمیده شده است و او تصویر خداوند در بهشت است. زن عضوی ناقص است که به واسطهء مرد خلق شده است و کاری جز این نکرده که مرد معصوم و متعالی را تشویق به خیانت به پدر روحانی اش نموده و باعث اخراج او از خانهء امن و ابدیش گردیده است. زن حیوانی است مکار ، عامل بیچارگی دنیا.

این فرضیه در جوامع ابتدایی هم به نوعی دیگرموثق و معتبر بود. انسان اولیه می بایست قوی باشد تا بتواند مبارزه کند و در مبارزه با طبیعت پیروز شود. انسان ضعیف دوام نمی آورد مگر به حمایت قوی ترها. اما انسان های ضعیف اغلب زنان بودند و ادامهء زندگی شان منوط به حمایت مردان. پس برتری مرد مجدد ثابت می شد.

با انتقال جامعه به مرحلهء کشاورزی، هنوز قدرت بدنی حرف اول را می زد. در جنگ و دفاع از املاک هم زنان جز آن که به اسیری برده شوند و ایجاد دردسر نمایند، کمکی نمی کردند پس آنان مایهء ننگ بودند. در این دوران نیز همچنان الگوی انسان طبیعت بود و این امر برتری را بدون چون و چرابه مردان داده بود. بودند جوامعی که خشم طبیعت چندان گریبانگیرشان نبود و پیش رو زمین های بارور کشاورزی داشتند، مانند جامعهء مصرباستان که رود نیل ، کشتزارهای حاصل خیز را برایشان به ارمغان می آورد. در این جوامع – باز به پیروی از طبیعت – ارزش و برتری به گروهی داده می شد که بیشتر شبیه محیط بودند. این جا زنانی که مصداق باروری بودند؛ یعنی مادران، برتری داشتند. باز هم آن چه مطرح بود باروری زن بود و نه خود او. هنوز هم در جوامع ابتدایی افریقا با شرایطی مشابه می توان نمونه های مادر سالاری را یافت.

اگر رشد جامعهء انسانی را به مراحل رشد بدن انسان تشبیه کنیم، گذار از مرحلهء‌ کشاورزی و ورود جوامع به دوران صنعتی ، پایان طفولیت و ورود به دوران نوجوانی و سرکشی بود. در این دوران ملاک دیگر زور بازو و قدرت نبود چرا که نه تنها زنان، که کودکان شش- هفت ساله نیز می توانستند پای دستگاه ها در کارخانه ها بایستند و کار کنند. حال می بایست دربارهء تمامی ملاک های برتری تجدید نظر به عمل آید و همان زمان بود که تاریخ شاهد جنبش های انسان دوستانه از جمله لغو برده داری، حق آزادی و رای برای زنان و .... گردید.

از آن پس اگر چه عده ای سعی کردند این تحولات را انکار کنند و حقوق را نادیده بگیرند، دیگر توان آن را نداشتند چرا که جامعهء انسانی به شکلی اجتناب ناپذیر مسیر خود را می پیمود.

اما در عصر صنعتی نیز گاه جنبش های مخالف مردسالاری، که به مرور منجر به ایجاد حرکت های فمینیستی – به طور خاص موج اول - گردید ، مشکل را حل نکرد. راه حل های ارایه شده در ابتدا صرفا ترک یک سوی میدان نبرد و الحاق به دیگر سو بود و چون نتیجه نبخشید، کار به انکار کل موضوع مخالفت انجامید. فمینیست های موج سوم بالکل منکر وجود چیزی به نام جنسیت و تفاوت زن و مرد شدند. [1]

زمانی که صحبت از تساوی حقوق زن و مرد می شود،‌خود این عبارت به معنی یکی ندانستن این دو است. یعنی ما دو پدیده به نام های زن و مرد داریم و قصد آن می کنیم که به آن ها حقوق برابر بدهیم. مشکل اساسی افرادی که امروزه به این مهم می پردازند این است که می خواهند زن و مرد را کاملا یکی بشمارند و از این طریق به اثبات تساوی حقوق بپردازند. مقایسه هایی فیزیکی که گاه انجام می پذیرد حاکی از این غفلت است ؛ مثلا مقایساتی بر روی وزن مغز زنان و مردان. اینان قصد اثبات تساوی زن و مرد- و نه تساوی حقوق زن و مرد - را دارند.

با وجود همهء تلاش ها برای انکار، زن و مرد از نظر جسمانی با یکدیگر متفاوت اند. [2] اما تلاش برای برقراری تساوی حقوق زن و مرد است؛ یعنی آن چه که با توجه به لیاقت و شایستگی یک انسان باید به او داد. در اعطای حق، دیگر مسالهء زن یا مرد بودن مطرح نیست چون دیگر به جسم فرد ربطی ندارد. مساله یک انسان است؛ انسانی دارای روح که می تواند زن یا مرد، سفید یا سیاه ، پیر یا جوان ، قوی یا ضعیف باشد. هیچ یک از تفاوت های ظاهری نمی تواند عامل محرومیت فرد انسانی از حقوق او باشد.

اما حق یک انسان چیست که زن و مرد باید به شکل مساوی از آن بهره برند؟‌ مسلما این امر تنها به این معنی نیست که زن ترک خانه کند و در اجتماع حاضر باشد. حقوق برابر در اموری بسیار متعالی تر است: حق تفکر، حق آموزش، حق انسان بودن ، حق رشد و تعالی عقلانی و روحانی. زن و مرد باید به طور مساوی امکان ترقی و تکامل داشته باشند و بتوانند قابلیات و استعدادات خود را بروز دهند. نکتهء مهم این جاست که زن و مرد هر دو به تنهایی انسان هایی کامل و مستقل هستند که هر یک به منزلهء‌ یک واحد انسانی می توانند زندگی و ترقی کنند. زمانی می توان انتظار حقوقی برابر را برای آنان داشت که چنان باوری ملکهء جامعه گردد.

اما مگر حالا که چنین نیست ، چه مشکلاتی وجود دارد؟‌ اگر این ارزش محقق شود چه خواهد شد؟

نادیده گرفتن زنان در هر جامعه به ضرر کل آن جامعه است. تعلیم و تربیت کل جامعه ، به علت عدم آگاهی و توانایی مربیان اول فرزندان – مادران – به تاخیر خواهد افتاد و این حرکت ورشد جامعه را کند می کند. در اصل باور به برتری هر جنس تناقضی در خود نهفته دارد؛ چگونه ممکن است انسان هایی پست و ذلیل – مادران یا زنان – بتوانند از دامان خود متعالیانی – مردان – بار آورند یا مادرانی والا و عالی افرادی پست؟

ازسوی دیگر تحقیقات نشان داده است که در جوامع مردسالار گرایش به نظام دیکتاتوری بیشتر است. مصداق آن را نیز آلمان در دوران نازیسم می دانند که تاکید بر خانه نشینی زنان داشت. بالعکس، حکومات دموکراسی اغلب با حضور زنان در جامعه همراه بوده است. در ضمن هر کجا که موازنهء‌ بین دو جنس برقرار باشد، سطح زندگی ارتقا می یابد.[3] و شاید همین اصل مؤید آن باشد که حضور زنان در جامعه و تصمیم گیری ها منجر به برقراری صلح خواهد شد. زیرا روحیهء فداکاری مادرانه به جامعه تسری می یابد و رافع خودخواهی ها و تعصبات و در نتیجه دشمنی ها و جنگ ها می گردد.

مسلما این به معنی لزوم برتری زنان بر مردان درجامعه نیست بلکه حضور این دو در کنار یکدیگر است که می تواند احساسات را تعدیل کند. سپردن کل نظام صرفا به دست زنان نیز باعث ایجاد مشکلاتی در جامعه خواهد شد. قاطعیت و عدالت مردانه در کنار عطوفت و لطافت


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد حقوق زن و مرد در جامعه 19ص