فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله اسماء و صفات الهی

اختصاصی از فایل هلپ مقاله اسماء و صفات الهی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله اسماء و صفات الهی


مقاله اسماء و صفات الهی

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحات 23

اشتیاق و آرزوی عمیق انسان در شناخت آفریننده و پروردگارش به آرامش و مقصد میرسد.

ولی خدا کیست؟

سیرت و شخصیت خاص خدا چیست؟

آیا مجاز است که چنین سؤالات را طرح کنیم چه رسد به آنکه آنهارا بر زبان هم بیاوریم؟

طبیعی است از اینکه هر انسان موجد عقیدة خاصی در مورد خدا و سیرتش میباشد.

بسیاری از مردم که خودشان را ایماندار تشخیص میدهند مقید به تصورهائی هستند که هیچ رابطه ای را با اکتشاف خود خدا در کتاب مقدس ندارند.
سرچشمة برداشت معنی خدا، خلاصة یک تقوا و خداترسی همگانی و یک
آمال و ذهنیات شخصی یا یک عقیدة القائی از پدران است.
عقایدی را که به نسبت خدا رواج میدهند از این قبیل هستند:
خدا ـ به شکل پلیس با چوب و صورت مجازات؛ یا به شکل سرور و آقای ریش سفید و خوش برخورد؛

خدا ـ بصورت اهل جلیلی رنگ پریده؛ یا بعنوان مدیر مخلوقات خود و مثل اینها.
این قبیل شناختها هیچ گونه ربط و هماهنگی با خدای زنده و جاودان که سیرت و صورت خودرا در کتاب مقدس به ما افشاء میکند ندارند. تا اینکه خدارا عملاً و بصورت شخصی در مراحل فردی زندگی تجربه کنیم ما بایستی جوابهائی را برای سؤالات فوق الذکر پیدا کنیم که فقط با رجوع کردن به کلام خدا حاصل شوند.

در کتاب دانیال نبی اهمیت شناخت خدارا برای استقرار زندگی در زمان وسوسه ها و مشکلات اجتماعی می بینیم: »... اما آنانیکه خدای خویش را میشناسند قوی شده کارهای عظیم را خواهند کرد«

(دانیال نبی 11‏: 32).

ولی خدا نه فقط در زمان سختی و تنگی خدائی است که قدرتش را نشان میدهد بلکه قصد خدا این است که کل جزئیات زندگی مارا مورد نظر قرار بدهد.
این مهم است تا صفات خدا به شکل سیرت خودبافتة انسانی در نیآید و از خدا برای فرو نشاندن حاجت اضطراری و ضروری خود سوء استفاده نکنیم. پس ما از چه منشأئی میتوانیم خدارا شناسائی کنیم بی اینکه این خطررا در پیش داشته باشیم که برای خودمان یک خدای ساختگی تجسم کنیم؟ مزمور 19: 1-12
کدام کلمات نقل میشوند تا ذات خدارا ابراز کنند:

مفهوم اسماء حسنی

" برای خداست تمامی اسمایی که بهترین اسماء است پس او را عبادت کنید و با آنها به سویش توجه نمایید."( سوره اعراف، آیه 80)


دانلود با لینک مستقیم


مقاله اسماء و صفات الهی

دانلود تحقیق اسماء پیامبر و امام زمان در قرآن کریم

اختصاصی از فایل هلپ دانلود تحقیق اسماء پیامبر و امام زمان در قرآن کریم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق اسماء پیامبر و امام زمان در قرآن کریم


دانلود تحقیق اسماء پیامبر و امام زمان در قرآن کریم

 

مشخصات این فایل
عنوان:  اسماء پیامبر و امام زمان در قرآن کریم
فرمت فایل : word( قابل ویرایش)
تعداد صفحات: 12

این مقاله درمورد اسماء پیامبر و امام زمان در قرآن کریم می باشد.

خلاصه آنچه در مقاله اسماء پیامبر و امام زمان در قرآن کریم می خوانید :

مطلق‌ بودن‌ عدالت‌
در بحث‌ عدالت‌ این‌ پرسش‌ اهمیت‌ بسزایی‌ دارد که‌ آیا عدالت‌ امری‌ مطلق‌ است‌ یا نسبی. برای‌ پاسخ‌ به‌ این‌ پرسش‌ در ابتدا باید مفهوم‌ نسبی‌ را معنا کرد. نسبی، صفت‌ یا حالتی‌ برای‌ یک‌ شیء است‌ که‌ در مقایسة‌ با شیء دیگر به‌ دست‌ می‌آید؛ برای‌ مثال‌ بزرگی‌ و کوچکی‌ حالتی‌ برای‌ شیء خاصی‌ است‌ که‌ از مقایسه‌ آن‌ شیء با شیء دیگر به‌ دست‌ می‌آید؛ برای‌ مثال، مورچه‌ای‌ در مقایسه‌ با مورچه‌های‌ دیگر ممکن‌ است‌ بزرگ‌ باشد؛ (اما فیل‌ در مقایسه‌ با فیل‌های‌ دیگر، کوچک، یا گوسفند در مقایسه‌ با گربه‌ بزرگ‌ تلقی‌ شود؛ اما در مقایسه‌ با شتر کوچک؛ اما آن‌جا که‌ پای‌ مقایسه‌ به‌ میان‌ نیاید، صفت‌ یک‌ شیء مطلق‌ است؛ مثل‌ آن‌که‌ بگوییم: ابن‌سینا پنجاه‌ و هشت‌سال‌ لال‌ زندگی‌ کرده‌ است.
دربارة‌ برخی‌ از مفاهیم‌ چون‌ اخلاق، زیبایی، عدالت‌ وحقیقت‌ می‌توان‌ این‌ پرسش‌ را مطرح‌ کرد که‌ آیا این‌ امور نسبی‌ هستند یا مطلق. در بحث‌ عدالت، نظر استاد مطهری‌ این‌ است‌ که‌ امر مطلقی‌ است. به‌ گمان‌ او اگر عدالت‌ امر نسبی‌ باشد، در هر جامعه‌ای‌ به‌ صورت‌ خاصی‌ خواهد بود؛ یعنی‌ ما هیچ‌ دستور مطلقی‌ که‌ مطابق‌ با عدالت‌ باشد، نخواهیم‌ داشت. هر جامعه‌ای‌ هر گونه‌ عمل‌ کند، به‌ عدالت‌ عمل‌ کرده‌ است. لازمة‌ نسبیت‌ عدالت‌ این‌ است‌ که‌ هیچ‌ دستور ثابت‌ و جاویدی‌ وجود نداشته‌ باشد؛ برای‌ مثال‌ هیچ‌گاه‌ نمی‌توان‌ گفت‌ که‌ حقوق‌ انسان‌ها باید رعایت‌ شود. برای‌ انسان‌ها می‌توان‌ حقوق‌ عام‌ و جهان‌شمول‌ که‌ همان‌ حقوق‌ بشر باشد وضع‌ کرد و هر که‌ مطابق‌ آن‌ عمل‌ کند به‌ عدالت‌ رفتار کرده‌ و هر که‌ خلاف‌ آن‌ عمل‌ کند، ظلم‌ کرده‌ است.58
از نظر استاد، نسبی‌ بودن‌ عدالت‌ با خاتمیت‌ و ابدیت‌ اسلام‌ نیز ناسازگاری‌ دارد؛ زیرا از نظر اسلام، عدالت‌ یکی‌ از اهداف‌ انبیا است‌ و اگر بنا شود که‌ در هر جامعه‌ در هر زمان‌ عدالت‌ معنای‌ متغیری‌ داشته‌ باشد، دیگر قانون‌ ابدی‌ نخواهیم‌ داشت.59

عدالت، ارزش‌ برتر
از نظر استاد مطهری، عدالت‌ از ارزش‌های‌ بسیار والا است‌ و حتی‌ ارزش‌ آن‌ بالاتر از جُود است. عدالت‌ رعایت‌ استحقاق‌ها و عدم‌ تجاوز به‌ حقوق‌ دیگران‌ است؛ اما جود این‌ است‌ که‌ افراد از حقوق خود درگذرند و آن‌ را نثار دیگران‌ کنند. اگر اخلاق‌ فردی‌ ملاک‌ باشد. ارزش‌ جود بیش‌تر از عدالت‌ است؛ چون‌ کمال‌ نفس‌ را نشان‌ می‌دهد؛ اما از نظر اجتماعی، عدالت‌ بالاتر است؛ زیرا در عدالت‌ حقوق‌ واقعی‌ افراد در نظر گرفته، و مطابق‌ استعدادها و شایستگی‌ها حق‌ آن‌ها اعطا می‌شود؛ اما در جود یک‌ جریان‌ غیرطبیعی‌ است‌ و مانند بدنی‌ است‌ که‌ چون‌ عضوی‌ از آن‌ بدن‌ بیمار است، سایر اعضا فعالیت‌ خود را به‌ طور موقت‌ متوجه‌ اصلاح‌ حال‌ او می‌کنند.
استاد در این‌ زمینه‌ به‌ سخن‌ امام‌ علی7 اشاره‌ می‌کند:
العَدلُ‌ یَضَعُ‌ الأُمُورَ‌ مَوَ‌اضِعَهَا وَ‌ الجُودُ‌ یُخرِجُهَا مِن‌ جِهَتِهَا.
عدل، جریان‌ها را در مجرای‌ طبیعی‌ خود قرار می‌دهد؛ اما جود، جریان‌ها را از مجرای‌ طبیعی‌ خود خارج‌ می‌سازد.
این‌ هم‌ که‌ از نظر امام‌ علی7 عدل‌ اشرف‌ و افضل‌ بر جود است‌ [فالعدل‌ و اشرفها و افضلها] به‌ سبب‌ اهمیت‌ و اصالت‌ اجتماع‌ است. به‌ بیان‌ دیگر، نشانة‌ برتری‌ اصول‌ اجتماعی‌ بر اصول‌ اخلاقی‌ است.
ریشة‌ این‌ ارزیابی‌ اهمیت‌ و اصالت‌ اجتماع‌ است. ریشة‌ این‌ ارزیابی‌ این‌ است‌ که‌ اصول‌ و مبادی‌ اجتماعی‌ بر اصول‌ و مبادی‌ اخلاقی‌ تقدم‌ دارد. آن‌ یکی‌ اصل‌ است‌ و این‌ یکی‌ فرع. آن‌ یکی‌ تنه‌ است‌ و این‌ یکی‌ شاخه. آن‌ یکی‌ رکن‌ است‌ و این‌ یکی‌ زینت‌ و زیور.60

آزادی :
معادلهای آن در عربی حریة و اختیار است که بر این اساس در فلسفه ، کلام ، فقه ، اخلاق و عرفان هر کدام جداگانه بحث های آن را که مفاهیم متفاوتی از آن را در نظر گرفته اند باید پی گرفت . در قرآن مفاهیم حقوقی و اخلاقی آن در سوره بقره آیه176 و 177 و سوره آل عمران آیه 35 به کار رفته است که در مجموع نگاه اسلام به برده داری همراه با تغییر ژرفی است که به معنای آن داده و به جای سخن از برده داری سخن از نسبت بردگی همه انسانها بدون تفاوت به خداوند است ، و این نظر بر خلاف دیدگاه یونانیون باستان و ارسطو است که برخی از انسانها را بالطبع برده می دانستند لذا برده داری در اسلام یک امر سیسیولوژیک ( اجتماعی و قراردادی و وضعی ) است نه یک امر آنتولوژیک ( وجودی و طبعی ) و زاییده مناسبات اجتماعی است و لاجرم قابل فسخ و نسخ و در کتابهای فقهی نیز باب " عتق"(آزادکردن برده) نه باب " رق " ( برده گرفتن ) وجود دارد . مفهوم اخلاقی آزادی نیز بسیار ژرف است که در معنای عرفانی جای گرفته و معنای آن بریدن و رهائی از وابستگی به " ما سوی " گردیده است " چیزی که در بند آنی ، بنده آنی " . در این مفهوم آزادی از قیود دنیوی در سیر و سلوک به آزادی برای تهذیب و تزکیه نفس باز می گردد و نتیجه آن آزادی تفکر و اندیشه است که در اسلام همیشه پایگاهی ارجمند داشته است . اما آزادی در مفهوم جدید سیاسی آن که بندهای بیداد اجتماعی را بگسلد و انسانها را از قید " عبودیت " نظامهای خودکامه رهائی بخشد ، سابقه ای هم در بحث کلامی و فلسفی " انسان و جبر و اختیار " داشت که شیعیان در گروه کلامی معتزله و در فلسفه های خود و بر اساس آموزه های شیعی یا گرایش اختیاری یافتند و یا همیشه و همه جا در مقابل شاخه های حکومتگران مسلمان غیر شیعه که ظلمها و ستمگریهای خویش را با ایجاد جبر از سوی خدا اعتبار مدرسی اشعری میدادند سخن از نه جبر و نه اختیار می گفتند و به هیچوجه هیچ زمانی خود و دیگران را به پذیرش جبر حکومتگران و انتساب آن به خدا نمی پذیرفتند ، و همیشه با تمام حکومتها مقابله کرده و حداقل حتی در مقابل حکومتهای زور گو و وابسته شیعه همچون پیش از انقلاب اسلامی مقاومت منفی و حد اکثر مبارزه سیاسی جمعی وملیونی کرده اند .
اما این نگاه شیعی در تمام جهان اسلام رواج نداشت و حتی در ادواری در ایران پیروز نشد و لذا آزادی به مفهوم جدید آن که عوامل پیدایش اصلی غربی آن همانند آثار بسیار زیانبار مالکیتهای گسترده تولید و ابزار آن ، انباشت ثروت و تبعیض وسیع ، سیستم های گسترده سلطه دینی و حکومتی آن چنانکه در غرب شناخته می شود و همچنین نبود نهادها و محافل قدرتمند رهبری مبارزات اجتماعی ، در جوامع اسلامی نهادینه نشد . و برای همین جهت هر گاه جنبشهای آزادی خواهی پا می گرفت و پیروز می شد چندی بعد مجددا در دام آن افتاده و حکومت خودکامه دیگری جای آن را می گرفت .
حال با توجه به مطالب مذکور و با عنایت به یادآوری نهضت ها و جنبش های جدید در جوامع مسلمان و یادآوری پیشینه پر سابقه ایران در پیشگامی اندیشه های فلسفی مبنائی و نو ، می توان نگاه اسلامی را در روزگار کنونی ، اصول 2 ، 3 ، 9 و 24 قانون اساسی جمهوری اسلامی دانست که آنها را به ترتیب در زیر ملاحظه می کنید :
اصل 2 - جمهور اسلامی‏، نظامی‏ است‏ بر پایه‏ ایمان‏ به‏: 1 - خدای‏ یکتا ( لااله‏ الاالله‏ ) و اختصاص‏ حاکمیت‏ و تشریع به‏ او و لزوم‏ تسلیم‏ در برابر امر او. 2 - وحی‏ الهی‏ و نقش‏ بنیادی‏ آن‏ در بیان‏ قوانین‏. 3 - معاد و نقش‏ سازنده‏ آن‏ در سیر تکاملی‏ انسان‏ به‏ سوی‏ خدا. 4 - عدل‏ خدا در خلقت‏ و تشریع. 5 - امامت‏ و رهبری‏ مستمر و نقش‏ اساسی‏ آن‏ در تداوم‏ انقلاب‏ اسلام‏. 6 - کرامت‏ و ارزش‏ والای‏ انسان‏ و آزادی‏ توام‏ با مسیولیت‏ او در برابر خدا، که‏ از راه‏ : الف‏ - اجتهاد مستمر فقهای‏ جامع الشرایط بر اساس‏ کتاب‏ و سنت‏ معصومین‏ سلام‏ الله‏ علیهم‏ اجمعین‏، ب‏ - استفاده‏ از علوم‏ و فنون‏ و تجارب‏ پیشرفته‏ بشری‏ و تلاش‏ در پیشبرد آنها، ج‏ - نفی‏ هر گونه‏ ستمگری‏ و ستم‏ کشی‏ و سلطه‏ گری‏ و سلطه‏ پذیری‏، قسط و عدل‏ و استقلال‏ سیاسی‏ و اقتصادی‏ و اجتماعی‏ و فرهنگی‏ و همبستگی‏ ملی‏ را تامین‏ می‏ کند.
....

بخشی از فهرست مطالب مقاله اسماء پیامبر و امام زمان در قرآن کریم 

محمد و احمد
معنای محمد و احمد
نبی و رسول
عبد
خاتم النبیین
طه
یس
اسماء و القاب امام زمان(عج) در قرآن کریم
● حسن
● برهان الله
● العزیز
● حزب الله
● نور
● آیت الله
● اعراف
● اسم الله
● ساعه
● المص
پی نوشتها:

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق اسماء پیامبر و امام زمان در قرآن کریم

مقاله درباره اسماء و صفات خدا در قرآن

اختصاصی از فایل هلپ مقاله درباره اسماء و صفات خدا در قرآن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله درباره اسماء و صفات خدا در قرآن


مقاله درباره اسماء و صفات خدا در قرآن

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه:20

فهرست و توضیحات:

مقدمه

تجزیه و تحلیل

اسماء و صفات خدا در قرآن

اسماء و صفات خدا در قرآن جعفر سبحانى غافر الذنب این اسم در قرآن یک بار آمده، و همراه با اسم‏هاى دیگر وصف خدا قرار گرفته است، چنان‏که مى‏فرماید: تنزیل الکتاب من الله العزیز العلیم غافر الذنب و قابل التوب شدید العقاب ذی الطول لا اله الا هو الیه المصیر(غافر، 2 - 3) ترجمه: کتاب نازل شده از جانب خداى نیرومند و دانا، آمرزنده گناه، پذیرنده توبه، سخت عقوبت، صاحب مکنت، خدائى جز او نیست، بازگشت‏به سوى خدا است. «غافر» به صورت جمع همراه باکلمه «خیر» یک بار در قرآن آمده است آن‏هم وصف خدا قرار گرفته است چنان‏که مى‏فرماید: فاغفر لنا وارحمنا و انت‏خیر الغافرین(اعراف، 155). ما را ببخش و بر ما رحم کن تو بهترین آمرزندگانى. از ماده «غفر» که به معنى ستر است، سه اسم براى خدا در قرآن مشتق شده است: 1 - غافر; «غافرالذنب‏» (غافر،3): بخشنده گناه. 2 - غفور; «ربک الغفور ذوالرحمة...»(کهف، 58): پروردگار تو بخشنده و صاحب رحمت است. 3 - غفار; «و انی لغفار لمن تاب...»(طه، 82): ومن کسى را که توبه کند، مى‏آمرزم. و شگفت این است که براى انسان گنهکار سه اسم معادل اسم غفار، از ماده ظلم یا معادل آن به کار رفته است. 1 - ظالم; «فمنهم ظالم لنفسه‏»(فاطر، 32: برخى از آنها بر خویش ستمگرند. 2 - ظلوم;«...انه کان ظلوما جهولا»(احزاب، 72): او ستم پیشه و نادان است. 3 - ظلام;«قل یا عبادى الذین اسرفوا على انفسهم لا تقنطوا من رحمة‏الله...»(زمر، 53): اى بندگان من که در حق من اسراف کرده‏اید، از رحمت‏خدا مایوس نباشید. و اسراف بر نفس در حقیقت عبارت دیگرى از «ظلام‏» است. با توجه به سه اسمى که خدا در قرآن وانسان نیز دارد مى‏توان چنین گفت: خدا مى‏خواهد برساند که بنده من تو در اثر گناه سه اسم دارى، و من هم که از آن جهت که مبدا رحمت و مغفرت هستم، سه اسم دارم: اگر تو ظالمى من غافرم. اگر تو ظلومى من غفورم. واگر تو ظلامى من غفارم. (1) در گذشته در معناى «غفر» سخن گفتیم و یادآور شدیم که معناى لغوى آن ستر و پوشاندن است. توگوئى خدا گناهان بنده را مى‏پوشاند. واگر هم به کلاه خود «مغفر» مى‏گویند، چون سر را پوشانده از آسیب حفظ مى‏کند. و تفاوت «غفور» با «عفو» به هنگام بحث از اسم «عفو» بیان گردید. الغالب لفظ «غالب‏» سه بار در قرآن آمده و در یک مورد وصف خدا قرار گرفته است. چنان که مى‏فرماید: و کذلک مکنا لیوسف فی الارض و لنعلمه من تاویل الاحادیث والله غالب على امره و لکن اکثر الناس لا یعلمون(یوسف، 21) . این چنین یوسف را متمکن ساختیم تا تعبیر خواب را به او بیاموزیم، خداوند بر کار خویش چیره است ولى اکثر مردم نمى‏دانند. مقصود از جمله «والله غالب على امره‏» چیست؟ در این جمله دو احتمال وجود دارد: یکى این که ضمیر در کلمه «امره‏» به یوسف برگردد. دیگرى این که به خدا برگردد. بنابر احتمال نخست مقصود این است که خدا در امور مربوط به یوسف توانا است، او را حفظ مى‏کند، روزى مى‏دهد و از قعر چاه به نهایت قدرت مى‏رساند و زعامت‏یوسف به این شکل جلوه‏گاه اسم «غالب بودن‏» است. و بنابر احتمال دوم مقصود این است که خدا در امور مربوط به خویش توانا است. جهان را مى‏آفریند و آن را تدبیر مى‏کند، و مغلوب کسى نمى‏شود و آنجا که اراده کند، احدى را یاراى تمرد و تکبر نیست. در آیه دیگر مى‏فرماید: ...ان الله بالغ امره...(طلاق، 3). خدا مشیت و تدبیر خود را به پایان مى‏رساند. سر انجام خدا موجود قاهرى است که قدرتى بالاتر از آن نیست، و مشیت او نافذ و پایدار است. الغفار اسم غفار در قرآن به صورت معرفه و نکره پنج‏بار آمده است چنان‏که مى‏فرماید: و انی لغفار لمن تاب و آمن و عمل صالحا ثم اهتدى(طه، 82). من آمرزنده کسى هستم که توبه کند و ایمان بیاورد و عمل صالح انجام دهد. و نیز مى‏فرماید: فقلت استغفروا ربکم انه کان غفارا(نوح، 10). نوح مى‏گوید به قوم خود گفتم از پروردگارتان طلب آمرزش کنید، او آمرزنده گناهان است. ودر سه مورد دیگر این اسم همراه با اسم «عزیز» آمده است چنان‏که مى‏فرماید: رب السموات والارض و ما بینهما العزیز الغفار(ص، 66). پروردگار آسمانها و زمین و آنچه که در میان آنها قرار دارد که توانا و آمرزنده است. و نیز مى‏فرماید: کل یجری لاجل مسمى الا هو العزیز الغفار(زمر، 5). هر یک از این اجرام سماوى تا زمان معینى در حرکتند، آگاه باش که او قدرتمند و بخشنده است. و در جاى دیگر مى‏فرماید: و انا ادعوکم الى العزیز الغفار(غافر، 62). من شما را به سوى خداى توانا و آمرزنده دعوت مى‏کنم. شاید علت این که غفار همراه عزیز آمده است، این است که بخشایندگى او به خاطر عجز و ناتوانى نیست، بلکه او در عین قدرت مى‏بخشد و این خود کمال است. نمایش این اسم در زندگى بشر این است که در مواردى که مصلحت ایجاب مى‏کند در عین قدرت از تقصیر دیگران درگذریم، و در برخى از روایات آمده است از صفات کمال گذشت در عین قدرت است. الغنى اسم «غنى‏» در قرآن به صورت مرفوع و منصوب بیست‏بار آمده و در هیجده مورد وصف خدا قرار گرفته است و با اسم‏هائى مانند «حمید، حلیم، کریم‏» همراه مى‏باشد چنان‏که مى‏فرماید: 1 - واعلموا ان الله غنی حمید(بقره، 267): بدانید که خدا بى‏نیاز و ستوده است. 2 - قول معروف و مغفرة خیر من صدقة یتبعها اذى والله غنی حلیم(بقره، 263): زبان خوش و گذشت، بهتر از صدقه‏اى است که آزادى به دنبال داشته باشد خداوند بى‏نیاز و بردبار است. 3 - و من کفر فان ربی غنی کریم(نمل، 40): هرکس کفر ورزد، (شکر نعمت را به جاى نیاورد) پروردگار من بى‏نیاز و بزرگوار در احسان است. اما معنى


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره اسماء و صفات خدا در قرآن

تحقیق در مورد اسماء پیامبر و امام زمان در قران کریم

اختصاصی از فایل هلپ تحقیق در مورد اسماء پیامبر و امام زمان در قران کریم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد اسماء پیامبر و امام زمان در قران کریم


تحقیق در مورد اسماء پیامبر و امام زمان در قران کریم

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)


تعداد صفحه:11

فهرست:

اسماء پیامبر در قرآن کریم

معنای محمد و احمد

نبی و رسول

عبد

پیامبرمکرم اسلام(ص) با اسماء و القاب مختلفی در قرآن مورد خطاب قرارگرفته است تاجایی که برخی منابع بیش از سیصد عنوان را برای ایشان ذکر کرده اند.

در کتاب های مختلف که درباره پیامبر(ص) به جا مانده 300 اسم، لقب و صفت برای آن حضرت، ذکر شده است. نام هایی که برای پیامبراسلام‌(ص) در قرآن ذکر شده از نگاه برخی تا چهل اسم عنوان شده است.

محمد و احمد

مشهورترین نام پیامبر، محمد (ص) است. اسم شریف « محمد(ص)» در سوره های آل عمران (آیه 144)، احزاب (آیه 40)، محمد (آیه 2) و فتح بارها آمده است.

نام احمد تنها یک بار در قرآن در سوره مبارکه صف ذکر شده است. در تفسیر مجمع البیان آمده است که خداوند، نام محمد و احمد را که از اسامی مقدس خود برگرفته است برای او برگزید. در تفسیر نمونه عنوان شده است که نام « محمد (ص)» را عبدالمطلب، جد پیامبر برای ایشان انتخاب کرده و نام « احمد» را آمنه، مادر پیامبر برای او انتخاب کرد. همچنین ابوطالب، عموی پیامبر نیز از پیامبر(ص) با نام«محمد(ص) و احمد» یاد کرده است. در حدیث معراج نیز خداوند یک بار با «یا محمد» و چندین بار با «یا احمد» رسولش را مورد خطاب قرار داده است.

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد اسماء پیامبر و امام زمان در قران کریم