فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اخلاق در علم مدیریت

اختصاصی از فایل هلپ اخلاق در علم مدیریت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دکتر عادل آذر، مسعود ربیعه ، فاطمه قیطاسی


دانلود با لینک مستقیم


اخلاق در علم مدیریت

تحقیق در مورد اخلاق در سیره پیامبر

اختصاصی از فایل هلپ تحقیق در مورد اخلاق در سیره پیامبر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد اخلاق در سیره پیامبر


تحقیق در مورد اخلاق در سیره پیامبر

ینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)


تعداد صفحه:30

فهرست:

مقدمه

مهربانی با کودکان

سیره پیامبردر برخورد با اشرار

الگو بودن او

وظیفه ما

قرآن ، جامع ترین کتاب آسمانی و جاودانه ترین معجزه الهی است. بعثت با قرآن آغاز گردید و پرده های جهل و خرافهبا قرآن کنار رفت و اسلام محمدی (ص) در پرتو قرآن جاودانه ماند.

خداوند، بارها به پیامبرانش دستور داده، نمونه های برجسته انسانیت ا به مردم معرفی کند تا این الگوها به فراموشی سپرده نشود.

قرآن درباره الگو بودن پیامبر اعظم می فرماید :

Lلقد کان لکم فقی رسول الله اسوه حسنه لمن کان یرجوا الله و الیوم الاخر و ذکر الله کثیرا K

همانا برای شما در (سیره) رسول خدا، الگو و سرمشقینیکوست،(البته) برای کسانی که به خدا و روز قیامت امید دارند و خدا را بسیار یاد می کنند .

مسجد ساده پیامبر با ده ستون از تنه درخت خرما همراه با اذان برده سیاهی با نام بلال دنیا را تکان داد ولی مسجد امروز مدینه با صدها پایه از سنگ مرمر و مناره های بسیار بلند هیچ کشوری را تکان نمی دهد .

خداوند با دستورات روشن و گاهی مکرر که به پیامبرش میداد، برنامه و سیره زندگی ان حضرت را معین می کرد و سیره عملی آن حضرت مطابق دستورات الهی بود.

ام سلمه می گوید : شبی پیامبر در خانه من بود ، نیمه شب ، او را نیافتم به سراغش شتافتم ، دیدم در تاریکی ایستاده ، دستها را بلند کرده و اشک می ریزد و می گوید : خدایا ! نعمت هایی که به من داده ای از من نگیر ، دشمنم را خشنود مکن ، به بلاهایی که مرا از آن نجات داده ای گرفتارم مکن .

به او گفتم پدر و مادرم فدایت شوند ، شما که بخشوده شده ای ! فرمود : هیچ کس از خدا بی نیاز نیست . حضرت یونس آنی به خود واگذار شد ، در شکم ماهی زندانی شد .

روزی پیامبر اکرم (ص) دوازده درهم به حضرت علی (ع) داد و فرمود : لباسی برای من تهیه کن . حضرت علی (ع) به بازار رفت و لباسی به همان قیمت تهیه کرد و خدمت رسول اکرم (ص) آورد . پیامبر اکرم فرمود اگر لباس ساده تر و ارزاتنری بود بهتر بود . اگر فروشنده راضی است لباس را به او برگردان . حضرت علی (ع) لباس را برگرداند و پول را پس گرفت و خدمت پیامبر (ص) برگشت .

اگر کسی برای اصلاح و متحول کردن جامعه، از درون سوز نداشته باشد، بتواند جامعه ای را مشتمل سازد. یکی از صفحات بر جسته محال است بتواند جامعه ای را مشتعل سازد. یکی از صفات بر جسته انبیای الهی سوز و گداز برای هدایت و سعادت انسان ها بود.

البته سوز هم باید از روی اخلاص باشد، دکان نباشد! هر کس باید ببیند چه کاری کعطل مانده است، آستین ها را بالا بزند و کار را انجام دهد. به نوع کار، پستی و شرافت ظاهری آن نباید نگاه کرد. کاری که بر زمین مانده استباید با نیت پاک و خالص انجام داد.

یکی از خصوصیات انبیاء از جمله پیامبر اسلام پرهیز از تکلف. خداوند از پیامبرش می خواهد که به مردم بگوید: «و ما انا من المتکلفین» من اهل تکلف نیستم و خود و دیگران را به سختی نمی اندازم.

در کارهایی که از طرف خدا فرمان مخصوصی صادر نشده و کار به خود امت واگذار شده بود، گاه و بیگاه پیامبر با مردم مشورت می کرد و حتی در مواردی رأی دیگران را بر نظر خود مقدم می داشت. در جنگ احد پیامبر شورایی تشکیل داد و درباره اینکه برای جنگیدن از مدینه بیرون بروند یا در مدینه ستگر بگیرند مشورت نمود.

در سفری که رسول خدا با اصحاب

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد اخلاق در سیره پیامبر

تحقیق در مورد اخلاق نبوی و سیاست

اختصاصی از فایل هلپ تحقیق در مورد اخلاق نبوی و سیاست دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد اخلاق نبوی و سیاست


تحقیق در مورد اخلاق نبوی و سیاست

ینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)


تعداد صفحه:14

فهرست:

مقدمه:

 

سبکهای مختلف در رفتار

سیاست شناسی

سیاست پیامبر در جنگ

در این مقاله به جلوهایی از اخلاق پیامبر در سیاست می پردازیم و چون سیاست بحث گسترده ای را می طلبد ما فقط سیاست آن حضرت را در جنگ، مورد بررسی قرار می دهیم و با اهداف رسول اکرم در جنگها،آگاهی ایشان با فنون وسیاست های جنگی آشنا می شویم.

معنی " سیره "

ابتدا لغت "سیره" را معنی بکنیم که تا این لغت را معنی نکنیم نمی‌توانیم سیره پیغمبر را تفسیر بکنیم. "سیره" در زبان عربی از ماده "سیر" است[1]. "سیر" یعنی‌حرکت، رفتن، راه رفتن.

" سیره " یعنی نوع راه رفتن . سیره بر وزن فعلة است و فعله در زبان عربی دلالت می کند بر نوع . مثلا جلسه یعنی سبک و نوع نشستن ، و این نکته دقیقی است . سیر یعنی رفتن ، رفتار ، ولی سیره یعنی نوع و سبک رفتار .

آنچه مهم است شناختن سبک رفتار پیغمبر است . آنها که سیره نوشته اند رفتار پیغمبر را نوشته اند . این کتابهایی که ما به نام سیره داریم سیر است نه سیره . مثلا سیره حلبیه سیر است نه سیره ، اسمش سیره هست ولی واقعش سیر است . رفتار پیغمبر نوشته شده است نه سبک پیغمبر در رفتار ، نه اسلوب رفتار پیغمبر ، نه متد پیغمبر.

 

سبک شناسی

مسئله متد خیلی مهم است. مثلا در باب شعر، رودکی را می گوئیم شاعر، سنائی را هم می گوئیم شاعر، مولوی را هم می گوئیم شاعر، فردوسی را هم می گوئیم شاعر‌، صائب را هم می گوئیم شاعر، حافظ را هم می گوئیم شاعر. برای یک آدمی که وارد سبک شعر نباشد همه شعر است . می گوید شعر، شعر است دیگر، شعر که فرق نمی کند ولی یک آدم وارد می فهمد که شعر سبکهای مختلف دارد، شعر به سبک هندی داریم‌، شعر به سبک خراسان داریم، شعر مثلا به سبک عرفان داریم، و سبکهای دیگر در شعر شناسی آنچه مهم است سبک شناسی است که ملک الشعرای بهار کتابی در سبک شناسی نوشته است . حتی در نثر هم سبک شناسی هست و اختصاص به شعر ندارد. سبک شناسی غیر از شعر شناسی و غیر از شان هم شیعه هستند، خواجه نصیرالدین یک عالم است‌. ولی یک آدم وارد می‌داند که میان سبک و متد و روش این عالمها از زمین تا آسمان تفاوت است . یک عالم سبکش سبک استدلالی و قیاسی است یعنی در همه مسائل از منطق ارسطوئی پیروی می کند  اگر طب را در اختیار او قرار بدهی طب را می خواهد با منطق ارسطوئی به دست بیاورد ، اگر فقه را هم به او بدهی می خواهد با منطق ارسطوئی استدلال بکند، اگر ادبیات و نحو و صرف را هم در اختیارش قرار بدهی منطق ارسطوئی را در آن به کار می برد ، سبکش اینگونه است

یکی دیگر سبکش سبک تجربی است ، مثل بسیاری از علمای جدید . می گویند فرق سبک ابوریحان بیرونی و سبک بوعلی سینا این است که سبک بوعلی سینا منطقی ارسطوئی است ولی سبک ابوریحان بیرونی بیشتر حسی و تجربی بوده است ، با اینکه اینها معاصر هم و هر دو هم نابغه هستند . یک نفر سبکش عقلی است دیگری سبکش نقلی است‌. بعضی اصلا سبک عقلی هیچ ندارند ، در همه مسائل اعتمادشان فقط به منقولات است‌، غیر از منقولات دیگر به هیچ چیز اعتماد ندارند.

مثلا مرحوم مجلسی اگر طب هم بخواهد بنویسد می خواهد طبی بنویسد

 

 

 

دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد اخلاق نبوی و سیاست

دانلود مقاله فلسفۀ اخلاق (Ethics)

اختصاصی از فایل هلپ دانلود مقاله فلسفۀ اخلاق (Ethics) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 


اخلاق، واژه‌ای عربی است که از خُلق مشتق شده است و معنای آن را سرشت و سجیه دانسته‌اند، چه این رفتار و سجیه، پسندیده و نکو باشد و چه ناپسند و رذیلانه.
در زبان انگلیسی هم از اخلاق، با دو واژه Ethics و Morality تعبیر می‌شود و گاه فرق‌هایی نیز بین این دو واژه و کاربردهایی آن‌ها در متون و محاورات عرفی و اصطلاحی در نظر گرفته می‌شود.
واژۀ Ethics به معنای اخلاق و از واژۀ یونانی Ethiko به معنای شخص گرفته شده و با واژۀ Ethos به معنای خلق و منش مرتبط و هم معنا است و گاه به معنای عرف و عادت (Custom) یا (Usag) کاربرد و کارکرد ترجمه و استعمال می‌شود. واژۀ Morality نیز از واژۀ لاتین Moralize گرفته شد و با افعالی که بدون لحاظ ویژگی‌ها و شخصیت فردی درست یا نادرست‌اند مرتبط است.
فلسفه اخلاق در اصطلاح فیلسوفان، به مجموعۀ مطالعات و پژوهش‌های فلسفی مربوط به حوزه اخلاق و علم اخلاق اطلاق می‌شود،

تاریخچه:
بحث از بایدها و نبایدها و فلسفه اخلاق، ریشه در تفکر یونانیان قبل از میلاد مسیح دارد و کتاب مشهور و متنفذّ ارسطو با نام «اخلاق نیکو مأخوس»، یکی از اولین و ماندگارترین آثار در زمینۀ اخلاق به شمار می‌رود، در فلسفه اسلامی نیز بسیاری همچون؛ ابن مسکویه، خواجه نصیرالدین طوسی،‌ با تأثیرپذیری از فلسفه اخلاق ارسطویی آثار و کتبی تألیف کرده‌اند، که گرچه رویکرد اصلی آن‌ها اخلاقی است امّا محتوای فرا اخلاقی و مباحث فلسفه اخلاق هم در آن‌ها هست. فلسفه اخلاق در قالب یک شاخۀ فلسفی، از اوایل قرن نوزدهم میلادی و با سبک و سیاق خاص آن مطرح شد و جی‌ای‌مور[1] را پایه‌گذار فلسفه اخلاق جدید غرب بشمار می‌آورند، امروزه فلسفه اخلاق بعنوان یکی از شاخه‌های پرنفوذ و پرطرفدار، بحساب می‌آید و در دهه‌های اخیر، به این رشته مطالعاتی، توجه ویژه‌ای شده است.
فلسفه اخلاق، از فلسفه¬های مضاف بشمار می‌آید و مباحث فنی و دشوار و در عین حال جذاب و بنیادینی را شامل می‌شود و بطور خلاصه می‌توان گفت که فلسفه اخلاق به بحث از خوب و بد، و باید و نبایدهایی می‌پردازد، مجموعه مسائل و مباحثی که در فلسفه اخلاق مطرح می‌شود را می‌توان به چند شاخه تقسیم کرد:

1) فرا اخلاق:
فرا اخلاق یا اخلاق تحلیلی، مجموعه‌ای از مباحث فلسفی با رویکردی تحلیلی در حوزه اخلاق را در برمی‌گیرد، که بیشتر نقش مفهومی و زبان شناسانه و معرفت شناختی دارند. یکی از مباحث مهم و عمده در فرا اخلاق بحث و بررسی معنای مفردات جملات اخلاقی و تحلیل و معنا شناسی الفاظ و مفاهیم ارزشی همچون خوب، بد،‌ مطلوب، نامطلوب و یا الفاظ و مفاهیم ارزشی همچون خوب، بد، مطلوب، نامطلوب و یا الفاظ و مفاهیم الزلمی همچون باید، نباید، وظیفه، مسئولیت اخلاقی و … است، برای مثال: فیلسوف اخلاق به تحلیل موضوع و محمول جملۀ «عدالت خوب است» و یا جملۀ «باید به عدالت رفتار کرد» پرداخته و به تحلیل و بررسی دقیق معناشناسانه واژ‌ه‌هایی کلیدی این جمله‌ها یعنی «عدالت»، «خوب» و «باید» می‌پردازد.
مباحث معرفت شناختی بخش مهمی از مباحث فرا اخلاق را به خود اختصاص می‌دهند؛ بعبارتی، فیلسوف اخلاق در این بخش، در مقام پاسخگویی به پرسشهایی انسانی از این دست برمی‌آید که: آیا گزاره‌های اخلاقی معنای اخباری و توصیفی دارند و یا صرفاً معنایی انشایی دارند. آیا گزاره‌های اخلاقی صدق و کذب بردارند و آیا از واقعیتی بیرونی حکایت می‌کنند و یا صرفاً ساختۀ ذهن و ذهنیت آدمیان هستند (ذهنی و یا عینی بودن گزاره‌های اخلاقی)؟

2) اخلاق هنجاری:
موضوع اخلاق هنجاری، افعال اختیاری انسان است و اهم مسایل آن عبارت است از تعیین و تعریف حسن و قبح، هنجارها و ناهنجاری¬ها، بایدها و نبایدها، به عبارتی در اخلاق هنجاری بحث از مصادیق فعل خوب و بد، مطلوب و نامطلوب به میان می‌آید و فیلسوف اخلاق درصدد است تا معیاری بدست دهد و تعیین کند که کدام یک از اعمال و رفتار اختیاری آدمی صواب، خطا، الزامی و بایسته‌اند و بر حسب معیار و دیدگاهی که می‌پذیرد یک نظریه اخلاقی را سامان می‌دهد و به دفاع از آن می‌پردازد.

3) اخلاق کاربردی
اخلاق کاربردی که بنحوی جزئی از اخلاق هنجاری به حساب می‌آید. مجموعه‌ای از مسایل و مباحثی را که بیشتر جنبۀ مصداقی دارند، دربر می‌‌گیرد و بیشتر به مباحث و معضلات اخلاقی در صحنه عمل و کاربرد می‌پردازد، پرداختن به مسایل و مشکلاتی که در حرفه‌ها و از حمله پزشکی و پرستاری و ... و در اثر رشد تکنیک و تکنولوژی، بروز کرده است همانند؛ بحث از جواز یا ممنوعیت شبیه سازی انسانی، تغییر در ژن انسانی و جواز یا ممنوعیت سقط جنین، همجنس گرایی و بسیاری از مباحث مهم و تأمل برانگیز همچون؛ اخلاق زیست‌ شناسی و ممنوعیت اخلاقی آلودگی محیط زیست، از جمله مباحث مهمی است که در اخلاق کاربردی بدان پرداخته می‌شود.

 

 

 

آسیب شناسی اخلاقی جامعه زمینه های بروز آسیب های اجتماعی

 


هوای نفس
از مهم ترین عللی که قرآن برای فروپاشی و بحران اخلاقی جوامع مطرح می کند، تاثیرپذیری شخص از هواهای نفسانی است. نفس که روح دمیده در کالبد انسانی است هر چند که در آغاز در حد اعتدال و استواست ولی به سبب حضور و قرب به امور مادی از آن ها متاثر شده و به جای آن که از قدرت و توانمندی های خدادادی خویش در مسیر کمال و تقرب الی الله استفاده کند، برای به دست آوردن مادیات و امور دنیوی هزینه می کند و این گونه است که تمامی حدود و مرزها را می شکافد و در دام فسق و فجور می افتد. فسق که به معنای بر آمدن پوسته خرماست به معنای آن است که رفتارهای شخص همانند پوستی آویزان، بی ثبات است و نمایی زشت به چهره شخص می بخشد. از این رو مومنانی که برخی از محرمات را انجام می دهند و هرازگاهی خود را بدان آلوده می کنند فاسق می نامند. اگر این رفتار ادامه پیدا کند، شخص به گونه ای رفتار می کند که دیگر غیرقابل پذیرش از سوی جامعه مومنان می باشد. این همان فجور و شکافتن حدود و مرزهای شرعی و اخلاقی است که گام در مسیر هبوط و سقوط و قرار گرفتن در زمره کافران می باشد.
بنابر این نفس می بایست همواره کنترل و مدیریت شود تا دچار فسق و فجور نشود و در دام کفر گرفتار نیاید. خداوند در آیات بسیار، از نفسی که در دام مادیات و خواهش های مادی افتاده بر حذر داشته است؛ زیرا آدمی را به بدی ها و زشتی ها می خواند و از نیکی ها و خوبی ها دور می سازد.
در حقیقت نفس اماره که فرماندهی انسان را به دست گرفته جز به بدی و زشتی دعوت نمی کند. از آیه 53 سوره یوسف بر می آید که در مراحل و مراتب عالی تر، نفس زشت کردار نه تنها آدمی را به سوی فسق و فجور دعوت می کند بلکه به آن فرمان می دهد و مدیریت کامل وی را در اختیار می گیرد. از این رو از آن به نفس اماره یعنی بسیار فرمان دهنده یاد می کند.
پیروی از هواها و خواهش های نفسانی افزون بر آن که زمینه ساز فسق و فجور است می تواند رفتارهای اجتماعی شخص نسبت به دیگری را نیز تغییر دهد. لذا خداوند در آیه 87 سوره بقره هواپرستی را منشا روحیه استکباری بر می شمارد و در آیه 26 سوره ص، هوای نفس را آفت داوری می داند.
به سخن دیگر، هواپرستی انسان موجب می شود تا شخص از رفتارهای عادلانه نسبت به دیگری عدول کند (نساء آیه 135) چنان که موجب می شود تا در روابط عمومی خویش، حقوق دیگران را نادیده گیرد و به سبب تقدم بخشیدن به خویشان، حقوق برادران دینی خود را تباه سازد.
خداوند در آیات 27 و 30 سوره مائده و نیز آیات 17 و 18 سوره یوسف تبیین می کند که چگونه هواپرستی می تواند عامل نادیده گرفته شدن روابط درست شود و زمینه تجاوز به حقوق دیگران را فراهم آورد.
از آیات قرآنی برمی آید که هواپرستی نه تنها زمینه ساز بسیاری از رفتارهای زشت و نابهنجار اجتماعی پیش گفته است بلکه موجب می شود تا انسان در مسیر تعالی خویش نتواند گام بردارد از رشد و معنویت دور افتد. (اعراف آیه 176) و در نهایت نه تنها حق و حقیقت را نپذیرد و با دروغ پردازی آن را بپوشاند (یوسف آیات 16 تا 18) بلکه موجب می شود تا آیات الهی را استهزا نموده و به تمسخر گیرد (محمد آیه 16) و گرفتار غفلت از یاد خدا و ذکر او گردد.(کهف آیه 28)
این گونه است که پیروی از هواهای نفسانی گام به گام آدمی را از حق و حقیقت دور می سازد و اندک اندک وی را در ورطه هبوط و سقوط و هلاکت پیش می برد و در دوزخ خشم و قهر الهی ساکن می سازد.
شیطان
در این میان شیطان نیز به کمک هواها و خواهش های نفسانی آدمی می آید و با وسوسه کردن وی موجبات دور شدن وی را فراهم می آورد و اجازه نمی دهد تا نفس لوامه و وجدان بیدار به مدد انسان بشتابد.
قرآن گزارش می کند که شیطان، پدید آورنده آرزوهای دورغین و بلند بالایی است که اجازه نمی دهد تا بشر خود را چنان که هست بشناسد و عمل در حد توان و ظرفیت خود کند. (نساء آیه 120 و اسراء آیه 64) بدین ترتیب نخستین فرد از نوع انسانی را از همان آغاز، گرفتار می کند و با وسوسه های خویش اجازه نمی دهد تا حضرت آدم(ع) در بهشت به کمال کافی و لازم برای پذیرش مسئولیت خلافت الهی در زمین برسد و زمینه هبوط وی را فراهم می آورد. (طه آیات 120 و 121)
در این آیات خداوند تبیین می کند که چگونه شیطان با بهره گیری از تمایلات درونی انسان، زمینه لغزش و گناه و خروج آدمی را فراهم آورده است.
اغواگری شیطان عامل رویکرد انسان به فحشاء و بدی ها(بقره آیه 168 و 169 و 268 و نیز مائده آیه 91 و نور آیه 21) و هم چنین عامل اصلی ستم افراد به خویش (بقره آیه 35 و 36 و اعراف آیات 22 و 23) و برانگیزاننده سوءتفاهم میان افراد و بر هم زننده روابط خویشاوندی و ارتباط سالم و سازنده میان مردم (یوسف آیه 100) می باشد.

تمایلات جنسی
هر چند که تمایلات درونی آدمی به مادیات و امور جذاب دنیوی یکی از مهم ترین علل و عوامل درونی گرایش به فساد اخلاقی در فرد و جامعه می باشد ولی می توان گفت که در این میان تمایلات جنسی از همه شهوات دیگر درونی، قوی تر و آسیب رسان تر است. از این رو خداوند شهوت جنسی را از عوامل آسیب زننده به پاک دامنی انسان (یوسف آیه 33) و گسترش و رواج فحشاء و منکرات بسیاری می شمارد.
رفتار تحریک آمیز زنان، در این رابطه بسیار موثر است. لذا خداوند در آیات 31 و 32 سوره نور رفتارهای تحریک آمیز زنان را آفت حیا و عفت عمومی معرفی می کند و از زنان می خواهد باتوجه به تاثیرپذیری شدید مردان از حرکات و رفتارهای آنها نه تنها حجاب خویش را حفظ کنند بلکه هرگونه عوامل تحریک زا از جمله مواضع زینت خویش و زینت های خود را آشکار نسازند.
اگر در زنان این مطلب تبیین شده که همه بدن ایشان عورت است و می بایست پوشیده بماند، از آن جهت است که مردان با نگاه به زن و حرکات و کلمات ایشان تحریک می شوند و زمینه برای آزار و اذیت آنها فراهم می آید و رشد و تکامل و سلامت از جامعه رخت برمی بندد.


هوسرانان
اگر تمایلات جنسی و رفتارهای تحریک آمیز زنان می تواند آسیب جدی به سلامت اخلاقی جامعه وارد سازد، بی گمان نقش هوسرانان را نمی بایست در این حوزه نادیده گرفت، زیرا هوس بازان برای دست یابی به مقاصد و منافع ضداخلاقی خویش نیازمند آن هستند که جامعه را ناسالم کنند تا بتوانند از آب
گل آلود ماهی تباهی و فساد خویش را شکار کنند. این گونه است که یکی از مهم ترین علل و عواملی که زمینه ساز تباهی اخلاقی جامعه می شود، هوسرانان و هوس بازان معرفی می شوند.
خداوند در آیه 27 سوره نساء به تحلیل این مطلب می پردازد و تبیین می کند که چگونه کوشش مستمر هوس بازان برای ایجاد انحراف در روابط جنسی عامل مهمی در بحران اخلاقی جامعه می شود.


رواج محرمات
فاسقان و هوس بازان که در بستر و فضای آلوده تنفس می کنند می کوشند تا با رواج فحشا و ترویج اباحی گری، زمینه بهره برداری بیش تر خویش را فراهم آورند. این دوستان شیطان می دانند که تنها در چنین فضایی می توانند زیست کرده و به استثمار جنسی زنان و مردان مشغول شوند. این گونه است که در مسیر شیطان گام برمی دارند و به ترویج اباحی گری می پردازند.
در تحقیقات دانشمندان غربی این مسئله اثبات شده که مدافعان واقعی حقوقی زنان، گروه های مذهبی و متدینان می باشند و گروه های دیگر که به ظاهر مدافع حقوق زنان هستند کسانی اند که در عمل به سوی ترویج استثمار جنسی زنان تحت عنوان نهضت های فمینستی گام برمی دارند.
کسانی که بر طبل برابری جنسیتی می کوبند و طرفدار سقط جنین و هم جنس گرایی و مانند آن می باشند، بزرگ ترین شبکه های اباحی گری و فحشا را مدیریت می کنند.
خداوند در قرآن با توجه به واقعیت پیش گفته، رواج محرمات از سوی شیطان در میان مردم را مورد توجه قرار می دهد و می فرماید که شیطان با این کار می کوشد تا جامعه انسانی را به تباهی سوق دهد و به هدف سوگند خورده خویش برسد که همان ایجاد کینه و عداوت در میان انسانها و نابودی جوامع بشری است. (مائده آیه 91)


خلوت با نامحرم
از این جاست که شیطان و عوامل وی می کوشند تا اموری را مباح سازند که از جمله آن ها خلوت با نامحرمان است؛ زیرا خلوت با نامحرمان، زمینه ساز تحریک جنسی و بی عفتی جامعه و در نهایت فساد اخلاقی و فروپاشی جامعه است. (یوسف آیات 23 تا 25)


صدای تحریک آمیز
شیطان و یارانش نه تنها می کوشند تا ارتباط میان دو جنس مخالف را گسترش دهند و مردان و زنان نامحرم را در یک جا گرد آورند و زمینه های خلوت و فساد را فراهم آورند بلکه به سبب تاثیر پذیری مردان از صداهای زنان، می کوشند زنان به سوی خوانندگی و دیگر رفتارهای تحریک آمیز بکشانند.
این گونه است که زنان به جای تقواپیشگی و حفظ کرامت انسانی خویش، به ابزارهای بهره برداری و استثمار جنسی گروهی از مردان بیمار دل تبدیل می شوند.
خداوند با توجه به واقعیت انسان و علل وسوسه انگیز در وجود وی، از زنان می خواهد تا از صدای همراه با ناز و کرشمه پرهیز کنند تا موجبات تحریک جنسی بیمار دلان فراهم نیاید که به دنبال آن اذیت و آزار زنان به آنان صورت تحقق به خود گرفت.


چشم چرانی
از جمله علل و عواملی که جامعه را به سمت و سوی فساد و تباهی سوق می دهد، شیوه نادرست تعامل میان زن و مرد است. از این رو بخش عمده ای از آموزه های اخلاقی و حقوقی قرآن به مناسبات زن و مرد اختصاص یافته است.
یکی از این مسایل در حوزه روابط میان زن و مرد دوری از نامحرم و نگاه نکردن به آنان است. از این رو، چشم بستن از نامحرمان به عنوان یک وظیفه حقوقی و اخلاقی در آیات مطرح شده است. غض البصر از نامحرم عبارت آشنایی در میان مسلمانان و مومنان است که در ادبیات فارسی از آن به چشم فروهشتن یاد می شود.
هر چند که مردان بیش از زنان تحت تاثیر نگاه، قرارمی گیرند، ولی این گونه نیست که زنان از دیدن لذت نبرند. از این رو خداوند در قرآن از مردان و زنان خواسته از چشم چرانی پرهیز کنند. فروهشتن چشم از نگاه به مردان و زنان نامحرم می تواند انسان را از بسیاری از آفت ها پاک کند و طهارت نفس و پاکی آن را تضمین نماید. (نور آیات 30 و 31)
در روایات اسلامی وارد شده که فاطمه زهرا (س) حتی خود را از کور می پوشانید و خود نیز از پس پرده با وی سخن می گفت تا بدین وسیله حکم عدم نگاه به نامحرم را مراعات کند.
از بسیاری ازبزرگان نقل شده که به سبب حفظ چشم و فروهشتن آن از نامحرمان، به مقامات عالی عرفانی و انسانی رسیده اند. از علامه شهید مرتضی مطهری حکایت شده که فرمود: پدرم در اواخر عمر خویش به مادرم می گفت: آخر نفهمیدم که تو زیبایی و یا زشت؛ زیرا پدرم غیر از مادرم، زنی دیگر را هرگز ندیده بود تا درباره زشتی و یا زیبایی وی نسبت به زنان دیگر قضاوت کند. (پاره ای از خورشید/ 71)
درباره سید هاشم حداد شاگرد بنام سیدعلی قاضی عارف مشهور شرق نقل شده که فرمود: من در تمام مدتی که درخدمت آقا (سید علی قاضی) به سلوک مشغول بودم، نامحرم نمی دیدم و چشمم به نامحرم نمی افتاد.
روزی مادرم به من گفت که عیال تو، از خواهرش زیباتر است.
اما من تا آن روز خواهرزنم را ندیده بودم و این برای مادرم مایه تعجب بود که چگونه در طول دو سالی که ما با هم زندگی می کنیم و بر یک سفره غذا می خوریم، چشمم به وی نیفتاده است. (عارف شرق، کریم فیضی، ص 99)


عادت به گناه
عادت به گناه و آلودگی ها از دیگر علل و عواملی است که خداوند در آیات 78 و 79 سوره هود به عنوان علت تداوم وافزایش نابهنجاری یاد می کند. در حقیقت کسی که به گناهی عادت کند نمی تواند از آن رهایی یابد و این خود عاملی می شود تا بطور عادت که طبیعت ثانوی وی شده آن را تکرار کند و خود و جامعه را آلوده نماید.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  16  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله فلسفۀ اخلاق (Ethics)

تحقیق در مورد رابطه اخلاق با ازادی

اختصاصی از فایل هلپ تحقیق در مورد رابطه اخلاق با ازادی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد رابطه اخلاق با ازادی


تحقیق در مورد رابطه اخلاق با ازادی

ینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)


تعداد صفحه:46

فهرست:

رابطه اخلاق با آزادی                                                           2

مفهوم اخلاق                                                                         2

مفوم آزادی                                                                          4

دلایل ضرورت آزادی                                                           6

آزادی، چونان روش و ارزش                                                 8

موانع و محدودیت‌ها                                                             8

جمع‌بندی و نتیجه‌گیری                                                       11

منابع                                                                                     12

 آزادی، چونان روش و ارزش
وقتی سخن از آزادی به منزلة روش به میان آید، به این معنا است که آزادی، روش و زمینه و شیوه‌ای است که بدان وسیله می‌توان به پاره‌ای از اهداف خاص رسید و آزادی به خودی خود و به اصطلاح فی نفسه، اصالت نخواهد داشت، بلکه آزادی به منظور فراهم آمدن شرایط مساعد برای رشد و آگاهی و عقلانیت لازم و ضروری است. به دیگر سخن آزادی به مثابه ابزار و روشی است برای تعالی اخلاقی و عقلانی و توسعة آگاهی‌ها
. آزادی روشی است برای دانستن و شناختن و آموختن.
پاره‌ای از مباحث آیت‌الله مطهری ناظر به روش و زمینه و ابزار بودن آزادی است. از این منظر، آزادی، راه و روشی برای رسیدن به مقصد و مقصودی دیگر است. آزادی، هدف و غایت اساسی و اصلی نیست، بلکه راه و روشی است برای دست‌یابی به هدف‌هایی برتر و بالاتر دیگری که همانا رسیدن به کمال و سعادت است. اصطلاحی که مطهری برای آزادی به مثابه روش به کار می‌گیرد «کمال وسیله‌ای» در مقابل «کمال هدفی» است:
«آزادی «کمال وسیله‌ای» است نه «کمال هدفی». هدف انسان این نیست که آزاد باشد، ولی انسان یابد آزاد باشد تا به کمالات خودش برسد. آزادی یعنی اختیار، و انسان در میان موجودات تنها موجودی است که خود باید راه خود را انتخاب کند و حتی به تعبیر دقیق‌تر خودش باید خودش را انتخاب کند ... . انسان اگر آزاد نبود نمی‌توانست که کمالات بشریت را تحصیل کند. [همچنان که] یک موجود مجبور نمی‌تواند به آنجا برسد. پس آزادی یک کمال وسیله‌ای است، نه یک کمال هدفی.»
در عین حال که آزادی کارویژة ابزاری بودن را ایفا می‌کند، اما در همان حال می‌بایست آدمی آزاد باشد تا بتواند از این روش برای رسیدن به هدفی خاص بهره‌مند گردد؛ آنچه که مطهری از آن به بایستگی آزادی انسان یاد می‌کند. به هر حال در این صورت نیز بدون اینکه ابزار بودن آزادی به معنای کاهش نقش آزادی در زندگی تلقی شود، اما می‌توان به تقدم آزادی بر اخلاق حکم کرد. اگر انسان بخواهد به فضائل اخلاقی و اخلاقیات نائل شود نیز می‌بایست از آزادی برخوردار باشد. مطهری ضمن اینکه به نقش روشی آزادی تصریح می‌کند، اما از سوی دیگر تصور اینکه بدون آزادی بتوان به هدفی دست یافت را ناممکن می‌شمارد و بر آزاد بودن انسان تأکید و تصرح می‌کند. و البته این چنین وضعیتی را در شمار ویژگی‌های آدمی برمی‌شمارد.
به دیگر سخن آدمی هم برای شناختن استعدادها و ظرفیت‌های خویش و هم برای شناختن استعدادها و ظرفیت‌های دیگران محتاج آزادی است. آزادی روشی است برای ظهور و تجلی، روشی است برای خودشناسی، روشی است برای راه بردن به نهانیهای غیر، روشی است برای کسب آگاهی و رفع نادانی، روشی است برای سیاستی کامیاب و مدیریتی موفق، روشی است برای دادگری و ستم ستیزی
و روشی است برای درپوشیدن جامة اخلاق بر تن خود و جامعه.
گرچه ابزاری و روشی بودن آزادی در سخنان مطهری مورد اشاره و تأکید قرار گرفته است، اما از سویی در مباحث وی بر ارزش بودن آزادی نیز تصریح شده است. به یک معنا مطهری آزادی را برترین و بزرگ‌ترین ارزش‌های انسانی و مافوق ارزش‌های مادی می‌داند
. وی این پرسش را طرح می‌کند که چرا آزادی به این مقام و ارزشمندی رسیده است که در شمار برترین و بزرگ‌ترین ارزش‌های انسانی قرار گیرد؟ پاسخ وی این است که در طول تاریخ بشری این ارزش همواره از آدمی دریغ شده است و از این رو چون ارزشی کمیاب بوده است از این رو ارزشی بسیار والا و ارجمند یافته است. و البته معتقد است که در عصر حاضر نیز گرچه شعار و حماسه و سخن آزادی هست، اما چیزی جز گندم نمایی و جو فروشی نیست.
از سویی در سخنان مطهری ارزش بودن آزادی معادل تکلیف بودن آزادی تلقی شده است. در واقع تلاش برای بهره‌مندی از آزادی وظیفه انسان‌ها است و آدمیان نمی‌توانند و نباید آزادی خود را تحت هیچ شرایطی سلب کنند و تن به اجبار و تحمیل بسپارند. البته تکلیف بودن آزادی وقتی قابل پذیرش است که مافوق «حق» تلقی شود، اما اگر در معنایی فروتر از حق بودن آزادی به کار رود، طبیعتاً می‌تواند نقدی بر اندیشه مطهری تلقی شود. البته به باور نگارنده، تأکید مطهری بر وظیفه بودن آزادی بیش از آنکه آزادی را ارزشی فروتر معرفی کند، بر فراتر بودن آن تصریح و تأکید دارد و آن را به گونه‌ای بر صدر می‌نشاند و بر سایر فضائل، همانند اخلاق، مقدم می‌دارد. به دیگر سخن، مطهری، آزادی را مافوق حق می‌داند. انسان چون حق دارد آزاد باشد، مکلف است این آزادی را حفظ کند. در اینجا حق و تکلیف نه در برابر هم، که در طول یکدیگر هستند

 

 

 

 

 

 

 

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد رابطه اخلاق با ازادی